هری باز عقل ناقص خود را به کار بینداخت و شروع به حرف زدن نمود:
خب بیا توی اتاق ببین اینجا چطوریه
درون اتاق پر لباس بود ...از پوشک مرلین بگیر تا مانتوی پسرونه
در این لحظه قیافه کل خانواده ی ویزلی
پس از دیدن این صحنه همه منقلب شدن و از خجالت صحنه را ترک نمودن بدون آنکه حرفی بزنند ...
جینی پس از دیدن این صحنه لگدی محکم بر سر چو بزد و چو بمرد و به جهنم مهاجرت نمود ...
در این لحظه هری که با دیدن صحنه ی مرگ چو بسیار غمگین بود داد و فریاد نمود و اشک بریخت و از ریش مرلین تقاضای مرگ کرد
جینی که متوجه خالی بندی هری شده بود برای او دعوت نامه ی
.
.
.
.
.
.
.
.
دادگاه بفرستاد تا از او طلاق بگیرد
3 روز بعد در دادگاه در محضر ریش مرلین و گزارش تصویری از شبکه ی gahlsjhdkjhجادوگران در حال پخش مراسم طلاق:
گزارش گر آلبوس مرلین پور :
اینجا دادگاه است ...
تماشاگران:
خب؟؟
مرلین پور:
خب به جمالتون
برای ارسال نظرات به این آدرس جغد بدید :
لندن _ خیابان گریملن_ساختمان مرلین پور_طبقه ی 18191265 اتاق 3
در این لحظه قاضی (که همان ریش مرلین باشد):
دلیل طلاق؟؟
خاندان ویزلی به هم نیگا میکنن ...
نگاه های پر معنا...
معناش اینه که ویزلی ها نمی دونن به چه دلیل و اینا ...
جینی با خشم فریاد میکشد :
این پسره ی بوق صفت سر من هوو اورده ...
در این لحظه قاضی با تمام سرعت حکم را میگوید بدون آنکه در خواست عکس العمل از طرف هری را بکند :
حکمش اعدام است
در این لحظه هری با خود میگوید : یا مرلینا دستم به پوشکت ما را نجاتی بده
در این لحظه مرلین به هری میگوید ...
من حریف ریش خود نمی شوم از پوشکم کمک بخواه ...
هری:
یا پوشکا به ما کمکی بده ریش مرلین حکم اعدام داده است ...
در این لحظه در افکار پوشک مرلین :
وای ببین ...
هری پاتر دست به دامن پوشک شده است چه جالب باید کمی اورا اذیت بوگولیم تا دفه آخرش باشد همدست ما اسمشو نبر را میکشد
پوشک به حرف در میاید:
ها ... کاش میتوانستم کمکی به تو عطا کنم ولی خب میدونی این روز ها خرج زندگی زده بالا ... دیگه دامبلدور یارانه ها را نمی دهد
_خب حالا من چی کار کنم پوشک اعظم مرلین؟ :vay:
_تو باید با اون دوئل کنی و اورا بکشی
_که چه بشود؟
_که یارانه دادن به چنگال ما بیفتد
_آها ... خب من که نمی توانم اورا بکشم یعنی او از من قوی تر است
_آه راست میگویی ... خب برو و ریشش را بکن
_هه...باشد میروم و میکنم ...
در این لحظه پوشک بو میبرد که حقه ای در کار است .
او میگوید:
چرا به این راحتی قبول کردی؟؟
هری هم که ناقص العقل است بگفت که :
در تایپک شوالیه های سپید ریش دامبلدور توسط جرج کنده شده است ...
_آها ... خب پس برو و مویش را بکن ...
_باشد میروم
_چرا به این راحتی قبول کردی؟ :vay:
_چون دلم خواست ... اصلا به توچه
_آه باشد برو و بکن و بیاور ...
در این لحظه پوشک با قدرت جادویی و خفنش کلا دادگاهو منحل میکنه تا بتونه یارانه دهی رو در دست بگیره :zogh:
و در این لحظه قیافه ی استرس بار پوشک: :worry:
هری:
ملت ویزلی:
هری به درون شهر میرود ...راه های زیادی را طی می نماید و به مغازه ای میرسد که سردرش این تابلو می درخشد :
هر جا که صحبت از کندن موی دامبلدور است نام ملی جرج ویزلی میدرخشد
و هری با این قیافه وارد مغازه میشود
اتفاقا خود جرج نیز در مغازه حاضر است ...