هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: داستان‌های تکمیل‌شده :: هری پاتر و آغاز پایان

فهرست مقالات همه چیده شده بر اساس نظر ها در نزولی

معمولی برجسته مقاله امروز همه
پیش فرض زمان عنوان رای دفعات بازدید نظر ها ترک بک | نزولی صعودی
مقالات بیشتر...
  1. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 9
    هری پاتر و آغاز پایانفصل9-هری بلند شو بریم!بلند شو دیگه!ما تو رو درک می کنیم اما بهتره تو هم ما رو درک کنی .-راست میگه هری من که دارم از گشنگی سقط میشم.تو تا صبحم به اینجا زل بزنی من فکر نمی کنم بر گرده.ما فردا بر می گردیم.میریم اون تو رو نگاه می کنیم .البته اگه طلسمی نداشته باشه!- خ...
  2. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 25
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 25هري رو به روي درب اتاق ضروريات ايستاده بود و به اتاق مورد نيازش فكر مي كرد كه ناگهان ديوار كنار رفت و او وارد اتاق شد. ديوارهاي اتاق پر بود از كتابخانه هايي در مورد جان پيچ ها و وسايلي عجيب كه هري هرگز آنها را نديده بود. او به سمت يك كتاب رفت و آن را بردا...
  3. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 10
    هری پاتر و آغاز پایانفصل10صبح روز بعد هری به سرعت از خواب بلند شد اوضاع نابه سامانی داشت افکارش مغشوش بود . صداها دائم در گوشش می پیچید:هری یادت نره بری تو قدح...مرتیکه نامرد انگار نه انگار که قتلی انجام داده ...فردا میریم دره ی گودریک جان پیچه رو پیدا کنیم...نمیدونم کدومشونو بیشت...
  4. هري پاتر و آغاز پايان - فصل26
    هري پاتر و آغاز پايانفصل26هري رو به روي قاب آويز معلق ايستاده بود و سعي مي كرد حواسش را روي آن متمركز كند. اسنيپ هم ظاهرا حال خوشي نداشت چون دستي كه چوب دستي اش را گرفته بود مي لرزيد. او به هري نگاهي انداخت و گفت:اميدوارم هوس قهرمان بازي بهت دست نده...چون ممكنه منو از دست تو خلاص ك...
  5. هری پاتر و اغاز پایان - فصل 11
    هری پاتر و آغاز پایانفصل11-از این اوضاع متنفرم!رون با صدای ناراحتی این را گفت و با عصبانیت لگدی به در زد!-آره قبول دارم !ولی من که بهتون گفته بودم نیایید!-هری من منظورم این نبود. ولی الان نزدیک یه هفته است که از هیچ کس و هیچ چیزی خبر نداریم.من حتی نمیدونم پدر و مادرم زنده اند یا نه!...
  6. هري پاتر و آغاز پايان - فصل27
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 27اسنيپ به ساعد دستش نگاهي انداخت. جاييکه ولدمورت چنديدن سال پيش آن را سوزانده بود . گاهي اوقات با خودش فکر مي کرد که چرا دامبلدور او را انتخاب کرد . از پله هاي دفتر دامبلدور بالا رفت و به نقشه ي غارتگر نگاهي انداخت تا مطمئن شود کسي در آن دوروبر نيست. کلم...
  7. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 12
    هری پاتر و آغاز پایانفصل12- هری نمی خوای برگردیم ؟الان دو روزه که ما از صبح تا شب به این کوچه خیره شدیم اما هیچ چیزی نیست.تا کی می خوای وایسی؟- من نمی دونم !می دونی چیه هرمیون من تا اونو پیدا نکنم راحت نمی شم...- قبوله. اما الان ساعت 10 شبه ...تو این موقعیت خیلی خطرناکه که تو و ما اینجا...
  8. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 28
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 28هري، رون و هرميون در سرسراي عمومي نشسته بودند و راجع به ولدمورت صحبت مي كردند .هرميون در حاليكه خميازه مي كشيد گفت:بدون اسنيپ هم مي تونستي نابودش كني...هري جواب داد:اتفاقا برعكس بدون اسنيپ من نمي دونستم يك روحو چه طوري ميشه كشت...سپس رو به رون گفت:هي پس...
  9. هری پاتر و آغاز پایان -فصل 13
    هری پاتر و آغاز پایانفصل13صبح روز بعد وقتی هری از خواب بیدار شد هرمیون را ندید. او فقط بالای بالشش یک نامه پیدا کرد. با عجله آن را باز کرد و خواند:هری عزیزاز رفتار دیشبم متاسفم اما به نظرم لازم بود یه همچین رفتاری داشته باشم .رون فکر می کرد که من عاشق دل خسته اش هستم . به هر حال مج...
  10. هری پاتر و آغاز پایان- فصل29
    هري پاتر و آغاز پايانفصل29هري در سالن عمومي گريفندور نشسته بود و داشت مطالبي را كه از كتابي كه از اتاق ضروريات پيدا كرده بود مي خواند البته پنهاني! هرميون و رون هم سركلاس پروقسور الكس بودند. هري به ساعتش نگاه كرد . قرار بود عصر آن روز به همراه سيوروس اسنيپ جان پيچي را خنثي كنند ...
(1) 2 3 4 »

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.