هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: داستان‌های تکمیل‌شده :: هری پاتر و آغاز پایان

فهرست مقالات همه چیده شده بر اساس دفعات بازدید در نزولی

معمولی برجسته مقاله امروز همه
پیش فرض زمان عنوان رای دفعات بازدید نظر ها ترک بک | نزولی صعودی
مقالات بیشتر...
  1. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 9
    هری پاتر و آغاز پایانفصل9-هری بلند شو بریم!بلند شو دیگه!ما تو رو درک می کنیم اما بهتره تو هم ما رو درک کنی .-راست میگه هری من که دارم از گشنگی سقط میشم.تو تا صبحم به اینجا زل بزنی من فکر نمی کنم بر گرده.ما فردا بر می گردیم.میریم اون تو رو نگاه می کنیم .البته اگه طلسمی نداشته باشه!- خ...
  2. هري پاتر و آغاز پايان - فصل 15
    هری پاتر و آغاز پایانفصل 15- ولی چه حالی میده ها!جینی با ناراحتی رو به رون گفت: حال میده؟! بدبخت این نشون دهنده ی اونه که هاگوارتز تعطیل شده، منو بگو که دلم خوش بود به هاگوارتز! - بسه جینی ! ناراحت نباش ! بدون حضور دامبلدور جمع کردن بچه ها اونم تو هاگوارتز کار احمقانه ایه، من که از ...
  3. هري پاتر و آغاز پايان - فصل 19
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 19قطار ايستاد. هري و رون و هرميون چمدانهايشان را برداشتند تا از قطار بيرون بروند. بيرون خيلي خيلي شلوغ بود. هري در حاليكه از به سختي خود را از ميان آدم ها عبور مي داد گفت:ولي من هنوز در عجبم ... چه طوري ميشه كه اين همه آدم رو تو هاگوارتز جا بدن؟هرميون بعد ا...
  4. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 8
    هری پاتر و آغاز پایانفصل 8هری ، رون و هرمیون بر فراز آسمان پرواز می کردند.-هری یادت نره بری تو قدح!- نه یادم نمیره ولی من که فکر نمی کنم چیزی یادم بیاد!- مگه میشه؟اگه تو واقعا اون جا بودی صد در صد می تونی ببینی چرا ولدمورت اومد اونجا!...اه چه بادی میاد!-آره ظاهرا هوا داره طوفانی میش...
  5. هزی پاتر و آغاز پایان - فصل21
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 21همه منتظر بودند تا ببينند استادشان چه كسي است ... بعد از مدتي او وارد كلاس شد. هري صداي نفس هرميون را شنيد كه در كنار گوشش حبس شد. هري و بقيه به دقت به مرد نگاه كردند... قيافه ي مرد ديدني بود... رون در گوش هري زمزمه كرد : بازم يه استاد جديد!مرد قامت بلندي داش...
  6. هري پاتر و آغاز پايان - فصل 16
    هری پاتر و آغاز پایانفصل16- بلند شید بچه ها دیره!صدای خانم ویزلی چنان بلند بود که هری احساس کرد پرده ی گوشش پاره شده است.- مامان ...خواهش می کنم داد نزن!-رون ! بهتره به جای خواهش کردن بلند شی... ما امروز ساعت یک باید بریم...بلندشو! قیافت شبیه خرسهایی شده که از خواب زمستونی بیدار شدن!- ...
  7. هري پاتر و آغاز پايان - فصل 17
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 17تاريخ: 19/4/85-حالا چي كار كنيم؟؟؟- نمي دونم ... هيچ دليلي نداريم كه بر گرديم ... مامان اينها اهميت موضوع رو درك نمي كنن. بيچاره شديم.- طفلكي هرميون !آقاي ويزلي كه تازه از بيرون گذاشتن چمدان ها خلاص شده بود، فرياد زد :برين تو سكو... عجله كنين!مغز هري از كار افتا...
  8. هری پاتر و آغاز پایان -فصل 13
    هری پاتر و آغاز پایانفصل13صبح روز بعد وقتی هری از خواب بیدار شد هرمیون را ندید. او فقط بالای بالشش یک نامه پیدا کرد. با عجله آن را باز کرد و خواند:هری عزیزاز رفتار دیشبم متاسفم اما به نظرم لازم بود یه همچین رفتاری داشته باشم .رون فکر می کرد که من عاشق دل خسته اش هستم . به هر حال مج...
  9. هری پاتر و آغاز پایان- فصل 14
    هری پاتر و آغاز پایانفصل 14- مزخرفه!- مزخرف نیست... تو متوجه نیستی من مطمئنم یه جان پیچ اونجاست.- غیر ممکنه چون ما تاحالا سه بار اونجا رو گشتیم حتی اگه یه جان پیچ اونجا باشه احتمالانامرئیه وگر نه ما می دیدیمش.رون با حالتی عصبی ادامه داد:بعد هم میشه داد نزنی که یه جان پیچ اونجاست مث...
  10. هزی پاتر و آغاز پایان - فصل20
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 20حدود سه روز از آمدن آنها به هاگوارتز گذشته بود . خوابگاه ها همان ها بود اما براي والدين خوابگاه هاي جديدي ايجاد كرده بودند. هري همان روزهاي اول سيموس را ديد كه گفته بود مادرش را متقاعد كرده است . بعد هري را به مادرش معرفي كرد.هري و رون و هرميون داشتند ب...
« 1 (2) 3 4 »

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.