هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: داستان‌های تکمیل‌شده :: هری پاتر و آغاز پایان

فهرست مقالات همه چیده شده بر اساس عنوان در صعودی

معمولی برجسته مقاله امروز همه
پیش فرض زمان عنوان رای دفعات بازدید نظر ها ترک بک | نزولی صعودی
مقالات بیشتر...
  1. هري پاتر و آغاز پايان - فصل 15
    هری پاتر و آغاز پایانفصل 15- ولی چه حالی میده ها!جینی با ناراحتی رو به رون گفت: حال میده؟! بدبخت این نشون دهنده ی اونه که هاگوارتز تعطیل شده، منو بگو که دلم خوش بود به هاگوارتز! - بسه جینی ! ناراحت نباش ! بدون حضور دامبلدور جمع کردن بچه ها اونم تو هاگوارتز کار احمقانه ایه، من که از ...
  2. هري پاتر و آغاز پايان - فصل 16
    هری پاتر و آغاز پایانفصل16- بلند شید بچه ها دیره!صدای خانم ویزلی چنان بلند بود که هری احساس کرد پرده ی گوشش پاره شده است.- مامان ...خواهش می کنم داد نزن!-رون ! بهتره به جای خواهش کردن بلند شی... ما امروز ساعت یک باید بریم...بلندشو! قیافت شبیه خرسهایی شده که از خواب زمستونی بیدار شدن!- ...
  3. هري پاتر و آغاز پايان - فصل 17
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 17تاريخ: 19/4/85-حالا چي كار كنيم؟؟؟- نمي دونم ... هيچ دليلي نداريم كه بر گرديم ... مامان اينها اهميت موضوع رو درك نمي كنن. بيچاره شديم.- طفلكي هرميون !آقاي ويزلي كه تازه از بيرون گذاشتن چمدان ها خلاص شده بود، فرياد زد :برين تو سكو... عجله كنين!مغز هري از كار افتا...
  4. هري پاتر و آغاز پايان - فصل 18
    فصل 18-امكان نداره !هرميون با عصبانيت گفت: براي چي امكان نداشته باشه؟هري گفت: براي اين كه لوپين يه گرگينه است ممكنه بچه شونم گرگينه بشه...هرميون ادامه داد: نخير من تو كتاب ها خوندم كه همچين چيزي امكان نداره ببينيد گرگينگي يه صفت خوني نيست يعني روي كروموزوم ها تاثير نمي ذاره مثل ...
  5. هري پاتر و آغاز پايان - فصل 19
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 19قطار ايستاد. هري و رون و هرميون چمدانهايشان را برداشتند تا از قطار بيرون بروند. بيرون خيلي خيلي شلوغ بود. هري در حاليكه از به سختي خود را از ميان آدم ها عبور مي داد گفت:ولي من هنوز در عجبم ... چه طوري ميشه كه اين همه آدم رو تو هاگوارتز جا بدن؟هرميون بعد ا...
  6. هري پاتر و آغاز پايان - فصل26
    هري پاتر و آغاز پايانفصل26هري رو به روي قاب آويز معلق ايستاده بود و سعي مي كرد حواسش را روي آن متمركز كند. اسنيپ هم ظاهرا حال خوشي نداشت چون دستي كه چوب دستي اش را گرفته بود مي لرزيد. او به هري نگاهي انداخت و گفت:اميدوارم هوس قهرمان بازي بهت دست نده...چون ممكنه منو از دست تو خلاص ك...
  7. هري پاتر و آغاز پايان - فصل27
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 27اسنيپ به ساعد دستش نگاهي انداخت. جاييکه ولدمورت چنديدن سال پيش آن را سوزانده بود . گاهي اوقات با خودش فکر مي کرد که چرا دامبلدور او را انتخاب کرد . از پله هاي دفتر دامبلدور بالا رفت و به نقشه ي غارتگر نگاهي انداخت تا مطمئن شود کسي در آن دوروبر نيست. کلم...
  8. هري پاتر و آغاز پايان- فصل34
    هري پاتر و آغاز پايانفصل34هري در حاليکه سعي مي کرد بر خودش مسلط باشد ، از جايش بلند شد و روبه ولدمورت ايستاد . او با آستينش اشکهايش را پاک کرد و با خشم و نفرتي عميق نسبت به ولدمورت گفت:عالي شد ... مگه نه؟...حالا فقط من موندم و تو... که بايد از همون اول ما دوتا مي مونديم... و اين همه آدم ...
  9. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 1
    هری پاترو آغاز پایانفصل اول: قدح اندیشه هری روی تخت در اتاقش در خانه شماره ی 4 پریوت درایو نشسته بود و به قدح اندیشه نگاه می کرد.روز هایی را به یاد می آورد که دامبلدور دست او را می گرفت و با هم در قدح سیر می کردند . به گذشته اش فکر می کرد، به اینکه در این هفده سال زندگی چقدر از عزیز...
  10. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 10
    هری پاتر و آغاز پایانفصل10صبح روز بعد هری به سرعت از خواب بلند شد اوضاع نابه سامانی داشت افکارش مغشوش بود . صداها دائم در گوشش می پیچید:هری یادت نره بری تو قدح...مرتیکه نامرد انگار نه انگار که قتلی انجام داده ...فردا میریم دره ی گودریک جان پیچه رو پیدا کنیم...نمیدونم کدومشونو بیشت...
(1) 2 3 4 »

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.