هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: داستان‌های تکمیل‌شده :: هری پاتر و آغاز پایان

فهرست مقالات همه چیده شده بر اساس عنوان در نزولی

معمولی برجسته مقاله امروز همه
پیش فرض زمان عنوان رای دفعات بازدید نظر ها ترک بک | نزولی صعودی
مقالات بیشتر...
  1. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 28
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 28هري، رون و هرميون در سرسراي عمومي نشسته بودند و راجع به ولدمورت صحبت مي كردند .هرميون در حاليكه خميازه مي كشيد گفت:بدون اسنيپ هم مي تونستي نابودش كني...هري جواب داد:اتفاقا برعكس بدون اسنيپ من نمي دونستم يك روحو چه طوري ميشه كشت...سپس رو به رون گفت:هي پس...
  2. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 25
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 25هري رو به روي درب اتاق ضروريات ايستاده بود و به اتاق مورد نيازش فكر مي كرد كه ناگهان ديوار كنار رفت و او وارد اتاق شد. ديوارهاي اتاق پر بود از كتابخانه هايي در مورد جان پيچ ها و وسايلي عجيب كه هري هرگز آنها را نديده بود. او به سمت يك كتاب رفت و آن را بردا...
  3. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 24
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 24-هري؟ هري؟ نمي خواي بيدار شي؟هري چشمهايش را باز كرد . رون رو به روي او ايستاده بود و سعي مي كرد كه او را از خواب بيدار كند.رون ملحفه را از روي هري كشيد و گفت:بلند شو ديگه...امروز كلاس داريم.هري عينكش را از روي ميز برداشت و گفت:واي... نه... با پابلر؟ من نمي يا...
  4. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 23
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 23هري ، رون و هرميون به آرامي از پله ها پايين رفتند . هيچ كس چيزي نگفت تا اينكه هري لگدي به پله ها زد و گفت:من خيلي مي ترسم ... نكنه اون براي ولدمورت كار مي كنه...آخه دامبلدور نبايد يه نشونه اي براي ماها مي ذاشت اون كه از عدم اعتماد ما به اسنيپ خبر داشت.هرميو...
  5. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 22
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 22آن سه به قدري وحشت زده شده بودند كه حتي نتوانستند طلسم اكسپليارموس او را منحرف كنند . او آنها را خلع سلاح كرد و روي صندلي هايي نشاند و دست و پاهايشان را با طناب هايي نامرئي به صندلي بست و پس از مدتي گفت:تو پسره ي احمق يه هفته است كه منو مچل خودت كردي!هري ...
  6. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 12
    هری پاتر و آغاز پایانفصل12- هری نمی خوای برگردیم ؟الان دو روزه که ما از صبح تا شب به این کوچه خیره شدیم اما هیچ چیزی نیست.تا کی می خوای وایسی؟- من نمی دونم !می دونی چیه هرمیون من تا اونو پیدا نکنم راحت نمی شم...- قبوله. اما الان ساعت 10 شبه ...تو این موقعیت خیلی خطرناکه که تو و ما اینجا...
  7. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 10
    هری پاتر و آغاز پایانفصل10صبح روز بعد هری به سرعت از خواب بلند شد اوضاع نابه سامانی داشت افکارش مغشوش بود . صداها دائم در گوشش می پیچید:هری یادت نره بری تو قدح...مرتیکه نامرد انگار نه انگار که قتلی انجام داده ...فردا میریم دره ی گودریک جان پیچه رو پیدا کنیم...نمیدونم کدومشونو بیشت...
  8. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 1
    هری پاترو آغاز پایانفصل اول: قدح اندیشه هری روی تخت در اتاقش در خانه شماره ی 4 پریوت درایو نشسته بود و به قدح اندیشه نگاه می کرد.روز هایی را به یاد می آورد که دامبلدور دست او را می گرفت و با هم در قدح سیر می کردند . به گذشته اش فکر می کرد، به اینکه در این هفده سال زندگی چقدر از عزیز...
  9. هري پاتر و آغاز پايان- فصل34
    هري پاتر و آغاز پايانفصل34هري در حاليکه سعي مي کرد بر خودش مسلط باشد ، از جايش بلند شد و روبه ولدمورت ايستاد . او با آستينش اشکهايش را پاک کرد و با خشم و نفرتي عميق نسبت به ولدمورت گفت:عالي شد ... مگه نه؟...حالا فقط من موندم و تو... که بايد از همون اول ما دوتا مي مونديم... و اين همه آدم ...
  10. هري پاتر و آغاز پايان - فصل27
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 27اسنيپ به ساعد دستش نگاهي انداخت. جاييکه ولدمورت چنديدن سال پيش آن را سوزانده بود . گاهي اوقات با خودش فکر مي کرد که چرا دامبلدور او را انتخاب کرد . از پله هاي دفتر دامبلدور بالا رفت و به نقشه ي غارتگر نگاهي انداخت تا مطمئن شود کسي در آن دوروبر نيست. کلم...
« 1 2 (3) 4 »

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.