هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: داستان‌های تکمیل‌شده :: هری پاتر و آغاز پایان

فهرست مقالات همه چیده شده بر اساس ترک بک در نزولی

معمولی برجسته مقاله امروز همه
پیش فرض زمان عنوان رای دفعات بازدید نظر ها ترک بک | نزولی صعودی
مقالات بیشتر...
  1. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 1
    هری پاترو آغاز پایانفصل اول: قدح اندیشه هری روی تخت در اتاقش در خانه شماره ی 4 پریوت درایو نشسته بود و به قدح اندیشه نگاه می کرد.روز هایی را به یاد می آورد که دامبلدور دست او را می گرفت و با هم در قدح سیر می کردند . به گذشته اش فکر می کرد، به اینکه در این هفده سال زندگی چقدر از عزیز...
  2. هري پاتر و آغاز پايان - فصل 17
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 17تاريخ: 19/4/85-حالا چي كار كنيم؟؟؟- نمي دونم ... هيچ دليلي نداريم كه بر گرديم ... مامان اينها اهميت موضوع رو درك نمي كنن. بيچاره شديم.- طفلكي هرميون !آقاي ويزلي كه تازه از بيرون گذاشتن چمدان ها خلاص شده بود، فرياد زد :برين تو سكو... عجله كنين!مغز هري از كار افتا...
  3. هری پاتر و آغاز پایان-فصل33
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 33با ورود اسنيپ نويل و جيني وحشت زده شدند و مات و مبهوت به هري و رون و هرميون نگاه کردند. جيني رو به هري گفت:هري ؟ پس چرا معطلي؟هري با آرامش رو به جيني و نويل گفت:فقط مي تونم بهتون بگم که اون باماست...نويل با ناراحتي به اسنيپ نگاه کرد و به هري گفت:ولي تو خود...
  4. هری پاتر و آغاز پایان - فصل2
    هری پاتر و آغاز پایانفصل دوم: خداحافظ خانه ی شماره چهار دیگر وقت آن رسیده بود که هری به پناهگاه برود و پریوت درایو را برای همیشه ترک کند.او به گفته ی دامبلدور قبل از مرگش عمل کرده بود .تاکنون یک هفته می شد که در آنجا به سر می برد.با اینکه تمام عمر دلش می خواست از آنجا برود اما حال...
  5. هري پاتر و آغاز پايان - فصل 18
    فصل 18-امكان نداره !هرميون با عصبانيت گفت: براي چي امكان نداشته باشه؟هري گفت: براي اين كه لوپين يه گرگينه است ممكنه بچه شونم گرگينه بشه...هرميون ادامه داد: نخير من تو كتاب ها خوندم كه همچين چيزي امكان نداره ببينيد گرگينگي يه صفت خوني نيست يعني روي كروموزوم ها تاثير نمي ذاره مثل ...
  6. هري پاتر و آغاز پايان- فصل34
    هري پاتر و آغاز پايانفصل34هري در حاليکه سعي مي کرد بر خودش مسلط باشد ، از جايش بلند شد و روبه ولدمورت ايستاد . او با آستينش اشکهايش را پاک کرد و با خشم و نفرتي عميق نسبت به ولدمورت گفت:عالي شد ... مگه نه؟...حالا فقط من موندم و تو... که بايد از همون اول ما دوتا مي مونديم... و اين همه آدم ...
  7. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 3
    هری پاتر و آغاز پایانفصل سوم:عروسی در پناهگاههری وارد خانه شد از پناهگاه بوی خوبی می آمد . حدس زد که خانم ویزلی چه غذاهای خوشمزه ای درست کرده است .از خانه سرو صداهای عجیبی هم می آمد.از وقتی که فرد و جرج مغازه ی جیب برهای طلایی ویزلی را راه انداخته بودند سرو صدا ها دوبرابر شده بو...
  8. هري پاتر و آغاز پايان - فصل 19
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 19قطار ايستاد. هري و رون و هرميون چمدانهايشان را برداشتند تا از قطار بيرون بروند. بيرون خيلي خيلي شلوغ بود. هري در حاليكه از به سختي خود را از ميان آدم ها عبور مي داد گفت:ولي من هنوز در عجبم ... چه طوري ميشه كه اين همه آدم رو تو هاگوارتز جا بدن؟هرميون بعد ا...
  9. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 36 تا آخر
    خلاصه اینکه پدرم دراومد تا تمومش کردم...ولی با نظراتتون کلی حال کردم... من هر چی در توانم بود برای این گذاشتم... دیگه قضاوت با خودتونه... راستی از بروبکس سایت به خصوص بیل ویزلی متشکرم.
    قربون داداش!!!
    گرت
  10. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 4
    هری پاتر و آغاز پایانفصل چهارم: شروع راه-نه هرمیون نمیشه! خواهش می کنم اصرار نکن!-چرا نمی شه من نمی فهمم ما که به تو گفته بودیم باهات میایم .چرا بهونه می گیری؟-آخه این یه مسئله ی شخصیه که...-هیچم شخصی نیست!- چرا داد می زنی؟ همینکه گفتم.نه تو نه جینی و نه رون با من نمیاین فهمیدین؟هرم...
(1) 2 3 4 »

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.