هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: داستان‌های تکمیل‌شده :: هری پاتر و آغاز پایان

فهرست مقالات همه چیده شده بر اساس ترک بک در صعودی

معمولی برجسته مقاله امروز همه
پیش فرض زمان عنوان رای دفعات بازدید نظر ها ترک بک | نزولی صعودی
مقالات بیشتر...
  1. هری پاتر و اغاز پایان - فصل 11
    هری پاتر و آغاز پایانفصل11-از این اوضاع متنفرم!رون با صدای ناراحتی این را گفت و با عصبانیت لگدی به در زد!-آره قبول دارم !ولی من که بهتون گفته بودم نیایید!-هری من منظورم این نبود. ولی الان نزدیک یه هفته است که از هیچ کس و هیچ چیزی خبر نداریم.من حتی نمیدونم پدر و مادرم زنده اند یا نه!...
  2. هري پاتر و آغاز پايان - فصل27
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 27اسنيپ به ساعد دستش نگاهي انداخت. جاييکه ولدمورت چنديدن سال پيش آن را سوزانده بود . گاهي اوقات با خودش فکر مي کرد که چرا دامبلدور او را انتخاب کرد . از پله هاي دفتر دامبلدور بالا رفت و به نقشه ي غارتگر نگاهي انداخت تا مطمئن شود کسي در آن دوروبر نيست. کلم...
  3. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 12
    هری پاتر و آغاز پایانفصل12- هری نمی خوای برگردیم ؟الان دو روزه که ما از صبح تا شب به این کوچه خیره شدیم اما هیچ چیزی نیست.تا کی می خوای وایسی؟- من نمی دونم !می دونی چیه هرمیون من تا اونو پیدا نکنم راحت نمی شم...- قبوله. اما الان ساعت 10 شبه ...تو این موقعیت خیلی خطرناکه که تو و ما اینجا...
  4. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 28
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 28هري، رون و هرميون در سرسراي عمومي نشسته بودند و راجع به ولدمورت صحبت مي كردند .هرميون در حاليكه خميازه مي كشيد گفت:بدون اسنيپ هم مي تونستي نابودش كني...هري جواب داد:اتفاقا برعكس بدون اسنيپ من نمي دونستم يك روحو چه طوري ميشه كشت...سپس رو به رون گفت:هي پس...
  5. هری پاتر و آغاز پایان -فصل 13
    هری پاتر و آغاز پایانفصل13صبح روز بعد وقتی هری از خواب بیدار شد هرمیون را ندید. او فقط بالای بالشش یک نامه پیدا کرد. با عجله آن را باز کرد و خواند:هری عزیزاز رفتار دیشبم متاسفم اما به نظرم لازم بود یه همچین رفتاری داشته باشم .رون فکر می کرد که من عاشق دل خسته اش هستم . به هر حال مج...
  6. هری پاتر و آغاز پایان- فصل29
    هري پاتر و آغاز پايانفصل29هري در سالن عمومي گريفندور نشسته بود و داشت مطالبي را كه از كتابي كه از اتاق ضروريات پيدا كرده بود مي خواند البته پنهاني! هرميون و رون هم سركلاس پروقسور الكس بودند. هري به ساعتش نگاه كرد . قرار بود عصر آن روز به همراه سيوروس اسنيپ جان پيچي را خنثي كنند ...
  7. هری پاتر و آغاز پایان- فصل 14
    هری پاتر و آغاز پایانفصل 14- مزخرفه!- مزخرف نیست... تو متوجه نیستی من مطمئنم یه جان پیچ اونجاست.- غیر ممکنه چون ما تاحالا سه بار اونجا رو گشتیم حتی اگه یه جان پیچ اونجا باشه احتمالانامرئیه وگر نه ما می دیدیمش.رون با حالتی عصبی ادامه داد:بعد هم میشه داد نزنی که یه جان پیچ اونجاست مث...
  8. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 30
    هري پاتر و آغاز پايانفصل30هري در حاليكه داشت از خوشحالي بال در مي آورد بسته را از دست هرميون گرفت و با دقت به آن خيره شد:باورم نمي شه... اصلا باورم نمي شه...خود خودشه...درست يادمه وقتي كه ولدمورت اينو از دست هپزيبا اسميت گرفت ...چشماش برق خاصي داشت برقي كه حاكي از فطرت پليدش بود...سپ...
  9. هري پاتر و آغاز پايان - فصل 15
    هری پاتر و آغاز پایانفصل 15- ولی چه حالی میده ها!جینی با ناراحتی رو به رون گفت: حال میده؟! بدبخت این نشون دهنده ی اونه که هاگوارتز تعطیل شده، منو بگو که دلم خوش بود به هاگوارتز! - بسه جینی ! ناراحت نباش ! بدون حضور دامبلدور جمع کردن بچه ها اونم تو هاگوارتز کار احمقانه ایه، من که از ...
  10. هری پاتر و آغاز پایان-فصل31
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 31هري،رون و هرميون به سمت سرسراي بزرگ به راه افتادند. راهروها خيلي شلوغ بود و هر کسي از راه مي رسيد به ديگري تنه مي زد . هري در راه خانواده ي ويزلي را ديد که به سمت سرسرا مي آمدند ولي در بين آنها آقاي ويزلي را نديد. در واقع تمامي افرادي که در هاگوارتز بودن...
(1) 2 3 4 »

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.