قسمت دومپنج ماه از ازدواج آنها نمی گذشت که ماریا به ماتیس خبر داد که 6 ماه دیگر بچه دار میشود . ماتیس با شنیدن این خبر چنان ذوق زده شده بود که هربار به بیرون میرفت با یک اسباب بازی یا لوازم کودک به خانه برمیگشت . ماریا در گوشه ایی از اتاق بالایی تخت نوزاد را قرار داد و دور تا دور ت...
هرميون
۱۹:۰۲ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۵
| دفعات بازدید: 517
ادامه ي كتاب 6هري بعد از اين كه از جيني جدا شد به پيش رون و هرميون رفت تا از انها خدا حافظي كند .اما هرميون به او گفت:هري ما اجازه نميديم كه تو تنها به اين سفر بري ما تا اينجا با هم بوديم وو از اينجا به بعدشم با هميم.هري با ناراحتي گفت:نه من نميخواهم شما يا جيني را مثل دامبلدور از د...
قسمت سوم***- اوه پدر ساعت چنده ؟ - 49 : 8 دقیقه - اوه بابا اونجارو اون دختره هم از این نامه ها دستشه !- اره درسته پاشو بیرکا .بیرکا ماتیس را هل داد و هردوبه سمت مرد و دختری رفتند که نامه در دست داشتند. ماتیس : اوه ببخشید شما هم برای اون نامه اومدین ؟مرد که موهای بلوند و خوشحالتی داشت گف...
darks prince
۲۲:۳۲ یکشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۵
| دفعات بازدید: 532
به نام نامي الله فصل دوم : آشنايي فرشيد به آرامي چشمانش را باز كرد سرش به شدت درد ميكرد،چشمانش هنوز سياهي ميرفت ، تا چند لحظه ذهنش خالي بود اما كم كم تصاويري در جلوي چشمانش ظاهر شد : مادر و برادرش،علامت شوم......... فرشيد فرياد زد و از روي تختي ك...
هری با بی حوصله گی ظرفهای شام رو می شست. صدای خنده های عمو ورنون و دادلی از طبقه ی بالا به گوش می رسید. خاله پتونیا پشت میز نشسته بود و داشت به هری گوشزد میکرد که ظرف سالاد رو درست بشوره.موهای هری قسمتی از صورتشو پوشونده بود و مانع دید هری می شد. به دستای کف آلودش نگاه کرد و با تکا...
هری پاتر و وارث ولدمورتفصل سوم:جینی غمگینوقتی هری برای نهار پایین رفت لوپین و تانکس و اقای ویزلی بیرون رفته بودند.همه عقربه های ساعت روی خطر مرگ قرار داشتند هری بین هرمیون و رون بر روی میز نشسته بود.در زدند خانم ویزلی رفت کنار در پس از چند دقیقه فر...
سیریوس به دیوار سرد و سنگی تکیه داده بود. ناگهان سرمای سختی در او نفوذ کرد. سیلی از خاطرات وحشتناک به ذهن او هجوم آوردند. خاطراتی که ....سیریوس فریاد کشید: نه!! ***سیریوس با ناراحتی به آرتور و جیمز نگاه کرد. دلش نمی خواست در اون لحظه از اتاق بیرون بره. اما نگاه جیمز آشکارا همین رو ...
dark empier part one:invite امروز 1 شنبه بود یک یکشنبه اروم عادی و زیبا برای خیلی از خوانواده های عادی ولی برای البوس پرسیوال برایان دامبلدور اصلا این طور نبود او ارزو میکرد این یک شنبه هم تما...
هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.