فصل اول مرگ خواران در هاگوارتزيكي ديگه از اون روزهاي باروني بود هري و رون هرميون طبق معمول اون روز ها توي برج گريفيندور مونده بودند و به تكاليف عقب موندشون ميرسيدن هري كه دلش براي پرواز با آذرخش تنگ شده بود نگاهي به آسمون انداخت و گفت : آخه چرا ؟؟ رون كه تمام دستهاي خودشو با مر...
فصل دوم:تولد فراموش نشدنیبعد از شام هری فرصت بیشتری برای فکردن به اتفاقاتی که در طول بعدازظهر رخ داده بود داشت.روی تختش دراز کشیده بود وسعی می کرد اتفاقات روزش را هضم کند:رسیدن دابی به عنوان یک عضو جدید محفل از طرف او.اگراو را نپذیرند؟- اون خونه منه ومن میتونم یه جن خونگی توش د...
بخش سوم: هراس باز هم بازگشته است.***********************کابوس دیدن بخشی از زندگی چندین و چند ساله من شده است. چه خوابم شیرین باشد چه ناراحت کننده در انتها همه چیز به کابوس مبدل می شود. اما این اولین بار بود که کابوس دوستانم را می دیدم. کابوسی که در آن سعی بر بازگشت من به خانه است. چیزی که از...
ویکتور کرام
۱۵:۳۶ جمعه ۸ دی ۱۳۸۵
| دفعات بازدید: 426
درابتدا می خواهم بگویم که این داستان برگرفته ازتخیلات من است و نظر هرکس ی به خود فرد تعلق دارد شاید که شما ( خوانندگان) تصور شما بعد از سال هفتم هری پاتر این چنین نباشد در هر صورت امیدوارم که داستان جالبی باشد --------------------------------------------------------------------------------- فصل اول مقدمه پس از کش...
آنتونین در تغییر موضعی عجیب به مرگخواران پشت میکند و رو به سوی محفل میگذارد. در هنگام انجام یکی از ماموریتهای محفل، تام(لرد) به پیشش میاید و میگوید از اینکه به عنوان جاسوس در محفل رخنه کرده خوشحال است، و حالا باید با هم ترتیبی بدهند تا آلبوس را سر به نیست کنند...
نظام دو برره
۱۴:۲۵ یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۵
| دفعات بازدید: 423
به نام نامي اللهفصل سوم:تجربه ي مرگ باد در گوش فرشيد زوزه ميكشيد و موهايش را به عقب ميبرد و فرشيد از خوشحالي فرياد ميزد، او سوار جاروي پرنده شده بود پرواز كردن با جارو ديگر زيادي از تصورش دور بود با اين حال او داشت لذت ميبرد.مرگ خانواده اش او را بسيار غمگين كرده بود ولي فرشيد ك...
امپراطوری مرگ شورای سفیدالبوس گفت:ام...سلام من دامبلدورم یعنی البوس دامبلدورهستم ام از اشنایتون خوشوقتم اقای کرپسلی البوس گفت: شما از ساکنین اینجا هستید؟ . البته بعید ب...
ویکتور کرام
۱۹:۳۲ دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۸۵
| دفعات بازدید: 419
در ابتدا باید بگویم که چند مورد را توی فصل قبل جا انداختم و بهتر است که با یک سوال آن را بازگو کنم: به نظر شما هری چطور تونست از جادوگرهای ایرانی بپرسد که مدرسه شما کجاست ؟ مگر او با زبان ایرانی مسلط بود ؟ خیر او به زبان فارسی مسلط نبود و همینطور جادوگرای ایرانی به زبان انگلیسی ...
هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.