هوریس بی شک نقشه ای شیطانی تر از نقشه های شیطانی رایج داشت و تنها یک قدم، نیم قدم و بلکه کمتر تا عملی کردن آن فاصله داشت.
- نه هوریس. حوصله تو رو نداریم، شخص دیگه ای سوالی نداره؟
لرد این را گفته و هوریس را که کپ کرده، به جوش آمده و از گوشش کره فوران می کرد را به حال خود گذاشت.
- من یک سوالی ره داشتم تم تم تم.
روح باروفیو در میانه سالن معلق بود.
- چرا اینقدر تم تم تم می کنی باروفیو؟ مثل آدم حرف بزن.
لرد می دانست که چنین تقاضایی چه قدر غیر ممکن است اما ترجیح می داد تا شانسش را امتحان کند.
- باروفیو الان روح هسته و صداش ره اکو کردنه دنه دنه. باروفیو متوجه این قابلیت جدیدش نبودسته سته سته، چه قدر باحال هسته سته سته.
لرد کمی شقیقه هایش را مالیده و دوباره رو به باروفیو کرد.
- خب سوالت رو-
- بِه بِه بِه ...
- اگر یک بار دیگه جلوی ما با اکوت بازی کنی، می دیمت دست هکتور که ازت معجون بسازه!
باروفیو به شکلی ناخودآگاه برای محافظت از خود اکو اش را خاموش کرد.
- سوال من این هسته که...
او نگاهی زیرکانه به جمع انداخته و نیش خندی زد.
- لرد شیر کم چرب ره دوست داره و یا شیر پرچرب ره؟!
لرد کمی سرش را خاراند و بعد برای گرفتن تقلب به این سمت و آن سمت نگاهی انداخت، اما سرانجام خودش جواب صحیح را یافت:
- ما از هردوشون متنفریم و همینطور از شما! بعدی!