صدای قهقهه ای بلند را شنید. و بعد غرشی ترسناک:
"ما برگشتيم""ما برگشتيم"صدا لحظه اي قطع نمي شد.
"ما برگشتيم"وينكي احساس عجيبي پيدا كرد. آن صدا عذابش مي داد. گوش هايش را با دستانش پوشاند، اما قطع نشد. فهميد گوش هايش نيستند كه آن را مي شنوند بلكه صدا از درونش مي آيد. آن ها به او اخطار مي دادند.
دستانش لرزيدند و اشك ها از چشمانش پايين آمدند. سر كريچر را از روي زمين بلند كرد. سعي كرد بدنش را هم بلند كند اما نتوانست. به خوابگاه برگشت تا از دختر ها كمك بخواهد.
در خوابگاه كسي بيدار نبود. پس مجبوربود خودش آن ها را بيدار كند. نمي دانست كار درستي مي كند يا نه اما بالاخره به كمك نياز داشت. اول آنيتا را كه تختش نزديك در بود بيدار كرد و به سراغ بقيه رفت. آنيتا به زور چشمانش را باز كرد و بعد از كشيدن خميازه اي بلند از وينكي پرسيد:
- چه خبره؟... هنوز هوا تاريكه كه!
وينكي كه سعي داشت لونا را بيدار كند جواب نداد.
كمي بعد با كمك الكسا و گابريل كريچر را روي تختي گذاشت. دخترها راحتش نمي گذاشتند و مدام ازاو درباره ي دليل كارهايش سوال مي كردند. از طرف ديگر صدا هم لحظه اي قطع نمي شد. سرش به شدت درد مي كرد. مي خواست سرشان فريلد بكشد تا سوال كردن را تمام كنند. اما مي دانست كه آن ها هم حق دارند. كارهايش برايشان عجيب بود. بالاخره گفت:
- متاسفم كه بيدارتون كردم. وقتي كريچر به هوش بياد مي فهميد!
چه حرف اخمقانه اي! تازه شايد كريچر نمي خواست بقيه بفهمند و او باعث شده بود تا دخترها و به زودي پسرها كنجكاو شوند و...
تا زماني كه آن صداي وحشتناك قطع نمي شد، نمي توانست در باره ي كاري كه انجام داده يا حرف كريچر فكر كند. روي تخت كنار كريچر نشست. نگاه بقيه به روي خودش را احساس مي كرد و پچ پچ كردن آن ها را مي شنويد.
كمي گذشت. همه خواب آلود شده بودند. بعضي ها روي تختشان دراز كشيدند و بعضي ديگر هم چنان با خواب در جنگ بودند. بالاخره كريچر چشمانش را بازكرد و آرام گفت:
- وينكي... بايد بهم كمك كني. اونا دوباره برگشتن...
-----------------------------------------------------------
وينكي، شايد بهتر باشه خودت قضيه رو روشن كني و شرح بدي چون ممكنه داستان اصلي خوب از آب در نياد!
منم ترسيدم با بيشتر ادامه دادن به شعار بزرگ و پر قدرت ريون تيوي عمل كرده باشم
دوم اينكه اگر مي خوايم اين فيلم رو ادامه بديم (كه حتما بديم!) پستهامون خيلي بلند مثل پست هاي عقاب طلايي راونكلا نباشن بهتره. چون هم افراد بيشتري ادامه اش ميدن (مثل خودم) و هم مجبور نمي شيم چيزهاي تاثيرگذارو مهم زيادي تو پستمون داشته باشيم. ( برعكس عقاب طلايي رونكلا!)
ÙÙÙز در ÙÙ
ÙÙ ÙزدÙÙ٠شاÙد Ù
Ùتظر Ù
است
Ù٠جاد٠٠جدÙد Ùا Ù٠درÙاز٠ا٠Ù
Ø®ÙÙØ