هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: گریفندور تی وی
پیام زده شده در: ۱۰:۰۲ پنجشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۰

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
مـاگـل
پیام: 976
آفلاین

لیست برنامه های هفته ی اول مهر ماه


1- سریال خاطرات یک گریفندور - شنبه - قسمت دوم - پدید آورنده: گودریک گریفندور



نکته: در هر روز یک برنامه پخش می شود
نکته 2: برای پخش برنامه از طریق پیام شخصی با من هماهنگ کنید و یک روز را رزرو کنید.


با تشکر


ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۹۰/۷/۳ ۱۸:۲۳:۱۸

تصویر کوچک شده


Re: گریفندور تی وی
پیام زده شده در: ۹:۳۲ چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۰

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
مـاگـل
پیام: 976
آفلاین
با سلام

امروز قراره برنامه صندلی داغ پخش شود. در این برنامه یکی از گریفی ها به جلوی دوربی خواهد آمد و باید به سوالات مجری جواب دهد. مجریان این برنامه هم تمام اعضای گریفندور هستند. این هم قسمت اول از این برنامه:

صندلی داغ گریفی
قسمت اول


تلویزیون تصویر سیاهی را نشان می داد اما ناگهان صفحه رفته رفته روشن شد و تصویری را نشان داد که یک فضا کاملا قرمز بود و همانند یک اتاق بزرگ بود. بیش از 20 صندلی قرمز رنگ که به علت همرنگی با رنگ دیوار ها ، معلوم نبودند ، در اتاق قرار داشت و همه صندلی ها پر بودند به جز یکی.

انسان هایی که روی صندلی نشسته بودند نیز رنگ قرمز پوشیده بودند و بینندگان به رنگ قرمز چیز دیگری نمی دیدند. در همین لحظه صدایی از تلویزیون آمد که می گفت: « با سلام بینندگان عزیز ... من گودریک گریفندور هستم ... در خدمت شما هستیم با اولین قسمت از برنامه صندلی داغ »

گودریک که فقط صورتش به علت همرنگ نبودن با رنگ قرمز قابل دید بود ، ادامه داد: « خب بینندگان عزیز ... خیلی دوس داشتم مجریان برنامه رو معرفی کنم اما بیش از اندازه هستند و وقت نداریم اما در کل بدانید هر چی گریفی هست ، مجری این برنامه هست. »

در همین لحظه یک انسان که لباس سبز رنگ پوشیده بود وارد صحنه میشه و به طرف یکی از انسان های قرمز پوش می ره اما قبل از اینکه به او برسد ، گودریک گریفندور می گوید: « تو کی هستی؟ »

مرد سبز پوش می گوید: « من ریگولوس بلک هستم »

گودریک که شکه شده بود ، گفت: « کی تو رو راه داده اینجا ... کی بهت گفت اینجا بیایی؟ »

در همین لحظه یکی از قرمز پوشان دختر برخاست و رو به گودریک ، گفت: « من دعوتش کردم »

گودریک که اینبار بسیار خشمگین شده بود ، گفت: « جسی مگه بهت نگفته بودم این برنامه کاملا گریفی هست »

در این هنگام جسیکا اشک ریزان در جای خود نشست و ریگولوس هم در حالی که برای جسی بای بای می کرد از صحنه خارج شد. جسی و ریگول: « »

گودریک بعد از اینکه مطمئن شد ریگول از تالار گریف هم خارج شده ، ادامه داد: « خب بینندگان عزیز ... در اولین قسمت یک مهمان بسیار ویژه داریم و او کسی نیست جز ... جی. کی. رولینگ »

تمامی کسانی که روی صندلی ها نشسته بودند دست می زدند و بعضی ها سوت می کشیدند و بالاخره زنی با مو های زرد رنگ که دور خود یک روکش قرمز رنگ کشیده بود وارد صحنه میشه و بر روی صندلی قرمز رنگ که نسبت به دیگر صندلی ها بزرگ تر بود ، می نشینه.

گودریک بلافاصله ادامه میده: « خیلی خوش اومدید خانم رولینگ ... ازتون خواهش دارم خودتون رو به بینندگان معرفی کنید. »

رولینگ: « این چیه دور من پیچیدید؟ »

گودریک: « خانوم رولینگ ما اینو به دور شما پیچیدیم تا نمای برنامه خوب به نظر بیاد ... خواهش می کنم تحمل کنید »

بینندگان: « عجب نمایی »

رولینگ که با جنب و جوش بسیار زیاد بالاخره توانسته بود دستان خود را از زیر روکش بیرون بیاورد ، نفس راحتی کشید و بالاخره لب به سخن گشود: « خب ... سلام بینندگان عزیز ... من رولینگ هستم »

گودریک ادامه داد: « خب خانوم رولینگ در این برنامه من و مجریان این برنامه سوال هایی از شما می پرسند و شما نیز به آن جواب می دهید ... آماده اید؟ »

رولینگ با تکان دادن سرش ، حرف او را تایید می کند و گودریک ادامه می دهد: « خب پس شروع می کنیم ... اولین سوال رو من می پرسم ... چند سالتان است؟ »

رولینگ: « از یه خانوم هم سنش رو می پرسن؟! » اما در این لحظه گودریک با با حرکات ابرو به او یادآوری کرد که اینجا یک برنامه متفاوت است و باید به همه سوال ها درست جواب دهد ، پس رولینگ ادامه داد: « 20 سالمه »

تمام مجریان چشمانشان از حقه درآمد و رولینگ که فهمیده بود دورغش زیادی بزرگ بود ، گفت: « 30 »

چشمان مجریان دختر درست شد اما هنوز مجریان پسر در نهایت تعجب او را نگاه می کردند و بالاخره رولینگ گفت: « باشه بابا ... 35 »

گودریک: « خب پس بریم سراغ سوال دیگر که مجریان دیگر آنها را خواهند پرسید »

ارکوس آلیواندر: « خانوم رولینگ ما می دانیم که شما جادوگر هستین و رفتین بین ماگل ها و یه داستان از زندگی ما جادوگران نوشتین و پول خوبی به جیب زدین ... خب چرا این کارو کردین؟! »

رولینگ: « خب نیاز مالی داشتم »

جرج ویزلی: « مجرد هستین با متهل؟ »

رولینگ: « یه بار ازدواج کردم و طلاق گرفتم »

جسیکا: « چرا طلاق گرفتی؟ »

رولینگ که تازه گرمای صندلی داغ گریفی را چشیده بود و کم کم عرق می ریخت ، جواب داد: « خب ... دست به زن داشت »

پرسیوال: « شنیدم به تمام پارتی های شبانه با لباس مبدل می ری و می رکسی ... درسته؟ »

رولینگ: نه ... نه درست نیست »

لی جردن قبل از اینکه سوالش را بپرسد ، از صحنه خارج شد و بعد از مدتی در حالی که چیزی را حمل می کرد ، برگشت و روی صندلی خودش نشست و چیزی که در دستش بود را به طرف رولینگ گرفت و گفت: « این یه عکس که از شما گرفته شده که در اون نصف شب در خیابان های تهران همراه مردی در حال قدم زدن هستین ... آیا توضیحی دارین؟ »

رولینگ: « این فوتوشاپی هست ... من اصلا تا حالا تهران نبودم »

جیمز: « چرا منو تو داستانت بچه فرض کردی؟ »

رولینگ: « خب مگه غیر از اینه؟! »

دابی در حالی که به چشمان رولینگ چشم دوخته و باعث شده بود کمی بترسد ، گفت: « تو می تونی جادو بکنی؟ »

رولینگ: « بله ... همه به من می گن جادوگر »

گودریک یک چوبدستی از الیواندر گرفت و به طرف رولینگ پرت کرد و گفت: « خب نشون بده »

رولینگ چوب را گرفت و کمی به آن نگاه کرد و بعد از صندلی بلند شد و به طور ناگهانی جیغ زنان از صحنه فرار کرد.

گریفی ها: « »

پایان


تصویر کوچک شده


Re: گریفندور تی وی
پیام زده شده در: ۱۴:۳۳ یکشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۰

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
مـاگـل
پیام: 976
آفلاین
با سلام

این سریال در هر قسمتش یک داستان متفاوت خواهد داشت اما بعضی وقتا این داستان ها در یک قسمت جا نمی شوند و دو قسمتی می شوند که در این صورت در آخر پست می نویسم "ادمه دارد" ... امیدوارم لذت ببرید. درضمن این سریال بر اساس خاطرات هری پاتر ساخته شده.

این هم پوستر سریال:
تصویر کوچک شده




خاطرات یک گریفندوری

قسمت اول

دوربین یک پسر بچه ی 16 ساله را نشان می دهد که بر روی تختی نرم دراز کشیده و در حال دیدن خواب های اسباب بازی می باشد و درست کمی آنطرف تر چند پسر بچه ی دیگر در حال ساختن چیزی هستند و هر از گاهی به پسر خوابیده نگاه می کردند و شیطانی می خندیدند که به خاطر یکی از همین خنده ها پسر خوابیده بیدار شد و متوجه آنها شد.

پسر تازه از خواب بیدار شده: « دارین چیکار می کنین؟ »

در همین هنگام پسری که چند لحظه پیش داشت چیزی می ساخت و حالا می خواست سطلی را با محتویاتش بر سر پسر از خواب بیدار شده بریزد ، با دیدن بیدار شدن او ، خشکش زد.

پسر تازه از خواب بیدار شده: « آلیواندر ... داشتی چیکار می کردی؟ »

پسری که اسمش آلیواندر بود ، خشکش زد و شکسته شکسته گفت: « هری ... تقصیر این لی بود » با دستش پسری را نشان داد که پشت بخاری خوابگاه پسران قایم شده بود.

هری به سرعت از رخت خواب خود بلند شد و لباس هایش را پوشید و با عصبانیت رو به آلیواندر و لی گفت: « امروز همه چی رو به گودریک می گم ... دیگه خسته شدم »

در همین لحظه لی و آلیواندر با یک حرکت چرخشی مقابل هری ظاهر شدند و در حالی که التماس می کردند ، گفتند: « نه ... خواهش می کنیم ... نگو »

هری که بیشتر عصبانی شده بود ، با صدای بلند تر از قبل گفت: « دیگه خسته شدم ... پریروز یه سطل اب پرتقال تو سرم خالی کردین و دیروز هم یه سطل ستاره دریایی ... امروز هم که می خواستین باقی مونده غذای دخترا رو تو سرم خالی کنین »

در همین لحظه بر اثر صدای بلند هری تمام پسر های گریف از خواب بیدار شدند که یکی از آنها هم ناظر گولاخ تالار بود که بعد از اینکه کمی هوشیار شد ، رو به هری گفت: « هری ... امروز تنبیه می شی »

هری: « »

لی و آلیواندر: « »

گودریک از تخت خود بلند شد و بعد از اینکه لباس هایش را پوشید ، هری را در اتاق کوچک زیر شیروانی تالار انداخت و او را از تفریح در روز تعطیل یکشنبه منع کرد.

اتاق زیر شیروانی برای هری همیشه اشنا بود چون خیلی آنجا می آمد و همیشه هم برای تنبیه نه برای برداشتن چیزی!

صدای برخورد قطره های آب با کف اتاق ، تنها صدایی بود که شنیده می شد و حکایت از این داشت که بالای اتاق ، حمام قرار داشت و حالا هم دختر های گریف دسته جمعی در حال حمام کردن بودند. ()

مدت ها گذشت و صدای صحبت و قدم های بچه های گریف شنیده می شد که برای صبحانه به سراسری عمومی می رفتند و هری چند ساعت بعد باقی مانده غذای آنها را خواهد خورد البته اگر گودریک این اجازه را بدهد.

اما در همین هنگام بود که ناگهان در اتاق باز شد و دختری مقابل در ایستاد و با صدایی ارام گفت: « بیا بیرون ... زود باش »

هری او را شناخت ، آنجلینا بود. او ادامه داد: « امروز تمرین کوییدیچ داریم و اگه تو نباشی نمیشه تمرین کرد ... زود باش بیا بیرون »

هری از اتاق خارج شد. در تالار هیچ کس نبود و همه به طرف سراسری عمومی رفته بودند تا صبحانه بخورند اما اگر هری نیز به سراسری عمومی می رفت ، گودریک او را می دید و معلوم نبود تنبیه دومش چی می شد؟!

آنجلینا گفت: « تو مستقیم برو زمین کوییدیچ و من هم بعد از صبحونه میام اونجا »

هری گفت: « من گشنمه »

صدای جیغ هری در تمام تالار پیچید اما هری فکر می کرد کسی در تالار نیست اما ناگهان صدایی آمد که می گفت: « باشه عزیزم ... من بعد صبحونه اونجا منتظرتم »

بعد از نیم دقیقه دختری قد بلند و زیبا و جیگر یا همان جسی خودمون () از پله ها پایین آمد و با تعجب گفت: « صدای جیغ از کجا اومد؟ »

آنجلینا خیلی سریع گفت: « از پله ها فک کنم اومد »

جسی در حالی که به طرف تابلوی بانوی چاق می رفت ، غر غر زنان می گفت: « فرهنگ ندارن که ... نمی زارن آدم تو سکوت با نامزدش حرف بزنه ... این سیم کارتم که مسدود شد » ()

آنجلینا با تکان دادن سرش به هری فهماند که کار اشتباهی نکند و در زمین کوییدیچ منتظر اوست(اینارو با حرکت سرش گفت) و از تالار خارج شد.

هری به سمت خوابگاه پسران رفت تا لباس های کوییدیچ خود را بردارد و شنل نامرئیش را نیز بردارد تا بتواند در سراسری صبحانه بخورد.

یک ساعت بعد ... زمین کوییدیچ


تمامی گریفی ها در سکوی تماشاگران نشسته بودند و هیچ توجهی به تیم کوییدیچشان که در حال تمرین بود نداشتند.

جسی در حال حرف زدن با گوشی مشنگی خود بود و به روبه رویش زل زده بود که یک پسر اسلایترینی نشسته بود. دیگر دختران هم گودریک را نظاره می کردند و داشت با دقت زیاد به تمرین تیم نگاه می کرد. جرج و لی هم داشتند مواد مهترقه برای بازی گریفندور و هافلپاف آماده می کرد و الیواندر هم داشت با یکی به نام حسین چت می کرد.()

هری یک کلاه بر سر گذاشته بود و یک نقاب هم به صورتش زده بود تا گودریک او را نشناسد. استرجس بالاخره با چند ساعت تاخیر () وارد میدان شد و اعضای تیم را دور خود جذب کرد و هر کدام تمرینی داد تا مشغول شوند اما قبل از اینکه تمام اعضای تیم با چوب های پرندشان پرواز کنند ، صدای گودریک شنیده شد که می گفت: « صبر کنین ... تو ... تو که نقاب زدی ... کی هستی؟ »

**ادامه دارد ...


ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۹۰/۶/۲۰ ۱۴:۳۵:۵۰
ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۹۰/۶/۲۰ ۲۰:۴۵:۰۰
ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۹۰/۶/۲۰ ۲۰:۴۸:۱۶

تصویر کوچک شده


Re: گریفندور تی وی
پیام زده شده در: ۲۰:۴۲ جمعه ۱۸ شهریور ۱۳۹۰

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
مـاگـل
پیام: 976
آفلاین
با سلام

--------------------------

لیست برنامه های این هفته:


1- سریال خاطرات یک گریفندوری - یک شنبه - قسمت اول - پدید آورنده: گودریک گریفندور

3- صندلی داغ گریفی - چهار شنبه - برنامه مصابحه ای - قسمت اول - پدید آورنده: گودریک گریفندور



نکته: در هر روز یک برنامه پخش می شود
نکته 2: برای پخش برنامه از طریق پیام شخصی با من هماهنگ کنید و یک روز را رزرو کنید.


----------------------

با تشکر


ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۹۰/۶/۱۸ ۲۰:۴۷:۰۷
ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۹۰/۶/۲۰ ۱۳:۱۷:۱۲
ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۹۰/۶/۲۰ ۱۳:۱۸:۵۷
ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۹۰/۶/۲۲ ۱۴:۱۸:۲۴

تصویر کوچک شده


Re: پاتیل های جوشان!!
پیام زده شده در: ۱۴:۲۱ پنجشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۰

جسیکا پاتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۵ یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۱۶ جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶
از تالار قحط النساء گریف!
گروه:
مـاگـل
پیام: 1540
آفلاین
یاهو



برنامه آشپزی:
پــاتیل هــــــــــــاااایِ جوشان ان ان ن ن ن ...



دوربين يك كنترل سوني رو نشون مي ده و انگشتي با ناخن پديكور مانيكور و از اين صحبتا! انگشت !دكمه اي رو مي زنه، تیتراژِ خزی که به طرز ناشیانه ساخته شده بود و یکی از آهنگهای زیرزمینی که به خوبی میشد افکت صدای کوبیده شدن گوشکوب بر روی قابلمه را تشخیص داد، شنیده میشود و در فاصله ی کوتاهی نام برنامه و طرز تهیه ی آن روی صفحه با رنگ زیبای زردِ قناری ظاهر میشود:

مواد لازم برای تهیه املت آتشفشانی:
سیم سرور : 3 متر
خاک جزایر بالاک : یک پیمانه
شناسه های عله پاتر، بارون، کوییرل : هر کدام یک فروند
شناسه های ارزشی : 50 عدد !
تاپیک های بسته شده : برحسب نیاز


و در آخر:
2 چند برگ از ریحان تربچه ی تازه به همراه اما واتسون: برای تزئین !

تیتراژ کم کم محو میشه و دوربین چهره ی دختر خندانی با موهای شینیون شده که پیش بندی به کمر بسته بود و در حال تیز کردن چاقوهایش بود رو نشون میده و پس از اون شات بزرگی از فضای زیبای آشپزخانه که با کابینت های زیبای مشکی و قرمز رنگی که دسته ی آن نیم تنه ی شیر ، و سینک هایی که یادآور شعار " آشپزخانه ای به سبک، استیلِ جادویی" بود!

راوی پس از تجسس در اطراف به سراغ اصل مطلب میره و نگاهی به ساعتش میکنه و به نمای زیبای جسی که کادر دوربین رو پر کرده خیره میشه! و به گوشِ جان، نیوش میکنه!


- بله بینندگان عزیز! حتما" توجه داشته باشین که ابتدا سیم سرور رو به خوبی خرد کنید و با دمای خیلی ملایمی به همراه خاک جزایر بالاک تَفت بدین و آروم آروم شناسه های ارزشی رو به موادتون اضافه کنین!

دوربین نمای بسته ای از داخل قابلمه رو نشون میده که شناسه ها دارن غرغرکنان خودشون رو با خاک مخلوط میکنن و از طرفی با تکه های سیم سرور شکنجه میشن!

- حالا زمانِ وارد کردن عله پاتر و بارون به عنوان عنصر اصلی غذای ما به داخل قابلمه س، من بهتون توصیه میکنم که اجازه بدین که من درب ظرفمون رو بذارم تا برای مدت 10 مین موادمون خوب جا بیوفته و اگه فکر کردین خوب قوام نگرفته و هنوز شناسه های ارزشی کامل له نشدند ، کوییرل رو هم اضافه کنید تا با خیالت راحت منتظر غذای آتشفشانی باشین!


.:. ده مین بعد!!! .:.

جسی خوشحال خندان درحالی که لختی از موهایش روی پیشانی اش ریخته شده بود و نوک بینی اش سیاه گشته بود، لبخند ریگولوس کشی تحویل ببیندگان عزیز! میده و دیسی بلوری که درونش املت خوش رنگی قرار داشت رو روی میز میگذاره و میگه:

- اوه دوستان! منو ببخشین، یادم رفت خدمتتون عرض کنم حتما موقع برداشتن درب قابلمه مواظب باشین چون احتمال فوران آتشفشان زیاده، حتی ما دیگه لازم ندیدیم تاپیک های بسته شده رو به موادمون اضافه کنیم!
من برای تزئین از چند برگ ریحان تازه و تربچه استفاده کردم و بهتون توصیه میکنم برای زیباتر و دلپذیرتر شدن غذاتون حتما از اما واتسون استفاده کنین تا همه به سلیقه و دست پختتون تبریک بگن!!
تا برنامه ی بعدی مرلین نگهدارتون!


تصویر مجددا روی غذا زوم میشه و راوی با اما واتسون خداحافظی میکنه و تصویر کم کم محو میشه و به همان سرعت آن انگشت مانیکور شده که در بالا اشاره شد تی وی را خاموش میکنه و به دنبال تهیه ی سیم سرور راهی منوی میدیریت میشه!!!





گریفندور تی وی (ساخت و پخش فیلم های گریفیندوری)!‏
پیام زده شده در: ۱۱:۵۴ سه شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۰

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
مـاگـل
پیام: 976
آفلاین
به نام خدا

با سلام

اینجا یک شبکه تلویزیونی است که بر و بکس گریفندور اداره می کنن و گریفندوری ها فیلم ها ، مستند ها و برنامه های آموزشی مثل آشپزی و ... خود را در آن قرار می دهند و علاوه بر این ها در این تاپیک سریال نیز پخش می شود.

اما اینجا کمی با دیگر تاپیک های مشابه کمی فرق دارد و آن هم این است که برای بخش هر برنامه ای باید از رئیس شبکه که ناظر تالار هست ، اجازه بگیرید و او بعد از بررسی به شما یک وقت تعیین کند تا برنامه خود را اجرا کنید و همینطور برنامه شما در لیست برنامه ها قرار گیرد تا بینندگان پشت تلویزیون بشینند و برنامه شما را ببینند.

پس اگر برنامه ای برای پخش دارید به بنده پیام بدهید. درضمن در اینجا اخبار پخش نمی شود و برای پخش اخبار می توانید از تاپیک رادیو گریفندور استفاده کنید چون اینجا شبکه ی تفریحی است.

اول هر هفته لیست برنامه های آن هفته گذاشته می شود. درضمن هر برنامه متشکل از یک پست می باشد.

----------------------------
لیست برنامه های این هفته:


1- پاتیل های جوشان - پنجشنبه - برنامه آشپزی - پدید آورنده: جسیکا پاتر

*نکته: در هر روز یک برنامه می تواند پخش شود.*
-------------------------

موفق باشید


ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۹۰/۶/۱۵ ۱۱:۵۶:۱۴
ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۹۰/۶/۱۵ ۱۲:۰۲:۴۷
ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۹۰/۶/۱۵ ۱۲:۰۴:۲۸
ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۹۰/۶/۱۵ ۱۲:۱۲:۴۱
ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۹۰/۶/۱۵ ۱۹:۱۹:۰۶
ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۹۰/۶/۱۶ ۹:۵۰:۳۰
ویرایش شده توسط الفیاس دوج در تاریخ ۱۳۹۱/۳/۹ ۱۸:۳۷:۱۰

تصویر کوچک شده


Re: راديو گريفيندور !
پیام زده شده در: ۱۴:۲۱ چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۰

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
مـاگـل
پیام: 976
آفلاین

-خش .... خش .... با سلام خدمت شنوندگان عزیز .... خبر رسیده که گودریک گریفندور درخواست لینی وارنر که مبنی بر یک فعالیت گروهی در تنبیه سرای هاگوارتز هست رو قبول کرده و حالا تمام گریفندوری ها در حال آماده شدن هستن تا به اونجا برن .... خش ... گودریک گریفندور در این باره گفته که این یک فعالیت گروهی هست و مهم نیست داستان چطوری پیش می ره و این مهمه که گریفندوری ها و راونکلاوی ها با هم دوست بشن و کنار هم فعالیت کنن ... خش ... درضمن گودریک گریفندور اعلام کرده که در این فعالیت هر که نقد خواست ، می تواند از طریق پیام شخصی به او اطلاع دهد .... خش .... و اینکه این فعالیت اسمش گراونـدور هست ... خب این بود خبر جدید ... خدانگهدار


ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۱۲ ۱۴:۲۲:۲۸

تصویر کوچک شده


Re: راديو گريفيندور !
پیام زده شده در: ۱۵:۲۹ پنجشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۰

سيريوس بلك قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۶:۲۲ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴
از موتور خونه جهنم !
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 1086
آفلاین
پیام بازرگانی:

- ... ( موسیقی ) بیایید همه با هم پست های خود را برای بالا بردن تعداد پست هایمان هم که شده نقد کنیم... ( موسیقی )

( شروع برنامه - مجری در حال حرف زدن)

-... سلام عرض می کنم خدمت تمام شنوندگان جان، عزیزان دلبند، نوگل های خندان و گل های شاداب و پژمرده! با برنامه دو قدم مانده به مغرب در خدمت شما و در خدمت استاد بیدمشکیان (با غلظت خوانده شود) از اهالی و برادران اهل ادب و قلم و نقد هستیم. امروز می خوایم در مورد فواید نقد و اصلا" چرا باید در زندگی نقد داشته باشیم صحبت کنیم. استاااد، بفرمایید.

- منم سلام و عرض ادب دارم خدمت یکان یکان شنوندگان عزیز گریفندوری. مبحث نقد یک مبحث فوق العاده مهم هست که باعث پیشرفت افراد میشه. ببینید برای اینکه یک گروه بتونه در جام هاگوارتز قهرمان بشه باید پست های با کیفیتی ارسال کنه که همه این ها نیاز به یک منتقد داره تا پست های اون هارو نقد کنه و نکات ضعف و قوت اونارو بهشون گوشزد کنه. مسلما" دلیل برتری گروه راونکلاو تا این لحظه این است که اولا" انگیزه بالایی دارن بعد هم اینکه توی تالار خودشون زیاد پست می زنن و درخواست نقد میدن.

- میون کلامتون استاد. الان از پخش محترم به بنده اطلاع دادند که پیام ها بازرگانی آماده پخشه. میریم بر می گردیم در خدمت شما شنوندگان هستیم.

- (موسیقی) آیا از کمبود پست های خود رنج می برید؟ ... آیا احساس می کنید که با پست های تان جلوی دیگران خیط می شوید؟ تنها راه شما این است که درخواست نقد کنید! ( موسیقی)


ویرایش شده توسط سيريوس بلك در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۶ ۱۵:۳۴:۰۵


Re: راديو گريفيندور !
پیام زده شده در: ۹:۳۲ چهارشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۰

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
مـاگـل
پیام: 976
آفلاین
- خش .... خش .... سلام گریفندوری ها عزیز .... خش ... امیدوارم حالتون خوب باشه ... خب اکنون به آخرین اخبار رسیده به دست ما توجه کنید ..... خش ... خش ... هافلپاف رقیب سرسخت گریفندور در هاگوارتز از رقابت کنار کشید و همینطور اسلایترین و حالا تنها رقیب گریفندور در راه قهرمانی راونکلاو هست.

- راونکلاوی ها بسیار سرسخت هستن و ناظرشون گفته که در خواب هم نمی بینه که از رقابت دست بکشه و می خواد تا آخر با گریفندور رقابت کنه و همینطور ناظر گریفندور یعنی گودریک به ناظر راونکلاو گفته که " مطمئن باش گریفندور قهرمان میشه"

- بله ناظر ما می خواد گریفندور رو قهرمان کنه اما مطمئن بدون اعضا شجاع گریفندور نمی تونه کاری بکنه و از اونا خواهش داره که در کلاس ها به طور طوفانی شرکت کنن و قدرت گریفندور رو به راونکلاو نشون بدن ... و این خبر های امروز ما ... خدا نگهدار


تصویر کوچک شده


Re: راديو گريفيندور !
پیام زده شده در: ۲۱:۵۳ چهارشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۰

آقای اولیواندرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۷ پنجشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۶:۰۸ شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
از رائیل
گروه:
مـاگـل
پیام: 227
آفلاین
به خبری که هم اکنون به دست من رسید توجه فرمایید...گیریفیندوری های عزیز توجه فرمایید!با همکاری سخت کوشانه ی ناظر فداکارمان"گودریک گیریفیندور" انجمن دوئل تاسیس شد.به لطف مرلین اولین مسابقه میان دو جادوگر خبره : آرکوس الیواندر و پرسیوال دامبلدور به انجام میرسد.شایان ذکر است که داوری این مسابقه بر عهده ی شخص گودریک گیریفیندور میباشد.


ویرایش شده توسط آقای الیواندر در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۵ ۲۱:۵۴:۵۸







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.