مجبورم از خوابگاه دختران شروع كنم ديگه!!!چي كار كنم!تقصير گابريله!
****
گابر سرش رو میندازه پایین و به سمت ِ تخت خوابش میره . مدتی بعد با نگرانی بلند میشه ، از بادراد بد قولی بعید بود ..
مري گابر رو مي بينه و با حالت بسيار خشمگيني به گابريل مي گه:تو خجالت نمي كشي؟
- ها؟
- نه تو خجالت نمي كشي؟!
- اي بابا!!!خوب چرا؟
-جواب منو بده!خجالت مي كشي يا نه؟
گابريل به مري زبون درازي مي كنه مي گه :نه!!!
مري هم با خيال آسوده مي گه :حالا خوب شد...آفرين...چه دخي خوبي...صد باريكلا...بيا بغل ِ مامان...
گابر با حالت
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524135f27fa3a.gif)
به مري مي گه:مري؟تو تب نداري؟ حالت خوبه عزيزم؟نمي خواي ببرمت پيش خانم پامفري؟
مري:نه قربونت برم...
بعد از اينكه اينو مي گه به طور خودكار(
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil4b45f0db7e235.gif)
)يكدفعه مي افته زمين و غش مي كنه!
گابريل هم از خدا خواسته فرار مي كنه و از خوابگاه دختران خارج مي شه...
***خوابگاه پسران***
- بچه ها ماهي ها رو...!
بادراد در حال شنا مي گه:كدوم ماهيا رو مي گي تري؟اين وريا يا اون وريا؟!
تري ميگه:اينا رو مي گم ديگه!
بادراد مي گه:آها فكر كردم اين عروس درياييا رو مي گي!
آلفرد شنا كنان پيش بادراد و تري مياد.اصلا خوب نمي تونه نفس بكشه و حرف بزنه.
- با...با...د...ر ...با...در....
بادراد با عصبانيت مي گه:اه...چي مي گي تو آلفرد؟
آلفرد با حالت
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d3f85e79a6.gif)
مي گه:با..د..را...ببووووو....
و يه عالمه حباب از دهنش خارج مي شه...
بادراد:نگاش كن تو رو خدا...
تري:خوب چي كار كنه؟!نمي تونه حرف بزنه بدبخت!
آلفرد با سعي و تلاش بسياري مي گه: ن...ه ...اصل...لن...نم...يتتتتتتتتتتتتتت....ن...ف...س
بادراد و تري:
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil52413871c9ea5.gif)
و
بادراد با تعجب به تري نگاه مي كنه و مي گه:تري؟يه سوال؟
(آلفرد كنارشون داره از دست مي ره!)
تري در حالي كه خيلي راحت به ماهياي تو آب نگاه مي كرد گفت:چيه؟
بادراد گفت:ببين...به نظرت ما الان چطوري زنده ايم؟
تري اول منظور ِ بادراد رو نمي فهمه براي همين ميگه:ها؟منظورت چيه؟!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d3ffaaf009.gif)
ولي بعد كه متوجه موضوع مي شه و مي گه:مععععععععععع...چي؟ سپس با كمي فكر كردن مي گه:واو...من مردم بادراد...باي باي...
يكدفعه يه عالمه حباب از دهن تري خارج شد و تري روي آب شناور شد و ...
بادراد:واييييييييييييييي...مرلين مرگم بده(بر وزنِ خدا مرگم بده!!)!نكنه من مردم؟نه...نه...!برزخ!واي...
نعره مي زنه:واي مرليننننننننننننننننننننن!مامااااااان!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil48a9537132595.gif)
در همان حال گابريل كه دم در خوابگاه پسران بود صداي نعره ي بادراد رو مي شنوه و تمام تلاششو به كار مي گيره تا درو باز كنه...
همينطور كه ميخواد بازش كنه يه صداهايي مي شنوه...
صداي حركت آب...كنجكاوتر مي شه و بالاخره مي تونه درو با فشار زياد باز كنه و ...
آب با فشار از خوابگاه به همراه چند عدد پسر دريايي (!)خارج مي شه!
هلبلهليباهبليليب(صداي آب!و همچنين حباب هاي آن!)
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil4b45f0db7e235.gif)
ادامه بدين...
[b][color=0066FF] " تا دنیا دنیاست آبی مال ماست / ما قهرمانیم ج