سوژه جدیدهمه ی مرگخواران در سالن جلسات تالار جمع شده بودند و به حرف های نارسیسا گوش میدادند.
-من به شخصه دیگه نمیتونم این وضع رو تحمل کنم.آخه مگه ماها جن خونگیم که هر هفته یکیمون حموم رو تمیز کنه،که تازه فقط حموم نیس؛من نمیدونم اینا چجوری حموم میکنن که تا دم در ورودی تالار پر از آب و کف میشه.هفته ی پیش که من باید حمومو تمیز می کردم،دیدم که اون ویزلی ها یکی از شمعدون های اصیل سالازارو با پا شوت میکردن به هم دیگه،که آخرش اون هزار تیکه شد.
سوروس گفت:
-به نظر من یکی باید با لرد حرف بزنه و بهش بگه ما از این وضع خسته شدیم.
آستوریا سری تکان داد.
-ولی کی حاضره این کارو بکنه؟
در عرض سی ثانیه،همه ی نگاه ها به سمت او برگشت.
-نکنه میخواین من برم؟
-ببین آستوریا یه خورده مسئول باش.تو ناظر تالاری؛پس مسلما تو باید بری.
-عمــــــــــــراً.
خوابگاه لرد سیاه:لرد سرش را از روی کاغذ های روی میزش،بلند کرد.
-چی میخوای ایوان؟
-من هیچی ارباب...ولی آستوریا میخواد راجب موضوعی باهاتون صحبت کنه.
لحظه ای بعد سایرین با ملایمتی کاملا محسوس(!!)آستوریا را به درون خوابگاه لرد پرتاب کردند.
فلش بک:آنی مونی با عصبانیت از حمام خارج و به سمت خوابگاه لرد سیاه دوید.
-اربــــــاب...من دیگه یه لحظه هم توی این تالار نمیمونـــــــــم.
-کروشیو آنی مونی.در...در رو برای من بخش کن.در...خب؟طویله هم در داره...و در برای چیه؟میدونــــــــــی؟
آنی مونی با خجالت سرش را پایین انداخت.
-متاسفم ارباب اما دیگه شورش رو دراوردن،من گناه نکردم که آشپز اینجا شدم؛حموم رو به گند کشیدن.
-کیا آنی؟
-معلومه دیگه ارباب اون گریفیندوری های تسترال.
لرد آهی کشید و برای ده هزارمین بار حرف های هفته ی پیشش را تکرار کرد.
-آنی...ماها مجبوریم بزاریم اونا از حموممون استفاده کنن؛میدونی که حمومشون خراب شده و یه ماه درست کردنش کار میبره؛اگه بهشون اجازه ی استفاده از حمومو ندیم،استرجس به نفعم برای مدیریت رای نمیده تازه چیزی نشده که...بچه های گریفندورو بین سه تا تالار تقسیم کردن و محفلی هاش به ما رسیده؛تازه اینم موقعیت خوبیه که از نقشه هاشون خبر دار شیم؛میدونی که اونا وقتایی که تو هاگوارتزن،توی حموم برنامه ها و نقشه هاشون رو مطرح می کنن.
آنی مونی که میدانست آرامش لرد تا ابد ادامه ندارد،به سرعت گفت:
-ارباب سه هفته مونده...من دیگه نمیتونم اون حمومو تمیز کنم.اونجا رو به گند کشیدن؛اصلا من آشپزم نه جن خونگی اینجا...من دیگه حمومو تمیز نمی کنم.
لرد سری تکان داد.
-خب...آنی مونی راس میگی...چرا تو تمیز کنی؟مرگخوارام که نمردن هر هفته یکی شون حمومو تمیز می کنه!
پایان فلش بک