چند لحظه بعد ...
اسنیپ رفته یه گوشه تالار نشسته و و مشغول نی زدنه و با چنان مهارتی آهنگ فوتبالیستا رو مینوازه که اشک از دیدگان همه جاری شده و اینا....
اسنیپ: نوووومووووخووااااااام!
نارسیسا: من متوجه نمیشم مگه تو لیلی رو دوست نداری؟ مگه هری بچه لیلی نیست؟ مگه جینی زن هری نیست؟ پس تو چرا نمیخوای با عروس لیلی ازدواج کنی؟
بلا: تو اینجوری هر وقت جینی رو میبینی چون زن پسر لیلیه خیلی سریع یاد لیلی می افتی!
اسنیپ: اااا ... راست میگین! من باید به یاد لیلی با جینی که زن هریه و هریم بچه لیلیه ازدواج کنم!
بلافاصله اسنیپ که خر شده بود یه عینک آفتابی از جیبش در میاره و میزنه به چشمش
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d4e36214a0.gif)
بلیز: آفرین حالا اون نیتو بده جاش این گیتار برقی رو بگیر یکم گیتار بزن تا مام بریم خودمونو برای خواستگاری آماده کنیم!
اسنیپ با خوشحالی گیتار رو از دست بلیز میگیره و همون لحظه چندتا آهنگ متالیکا رو استاد میکنه و چنان آهنگ مینوازه که شیشه ها خرد میشن و چنان میخونه که طوفانی عظیم در تالار شکل میگیره و بدین ترتیب همه اسنیپو به حال خودشون میذارن و خوشحال از اتاق خارج میشن ...
چند لحظه بعد ...
اسنیپ گیتار زنون در اتاقو باز میکنه:
- همممم! من الان متوجه یک نکته ای شدم! من چچوری با جینی که زن هریه ازدواج کنم؟!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil52413871c9ea5.gif)
همه
بلا: چیز .... باب اون پسره کله زخمی بالاخره تو کتاب هشتم میمیره ... اونجام نمیره تو کتاب نهم میمیره! کلا اگر اونجام نمیره عمرش تموم میشه میمیره... مهم نیست!
بلیز: تازه هری خیلیم آدم روشنفکریه و با ازدواج مجدد جینی هم موافقه! .. همین چند روز پیش بهم میگفت اگر بهش سر امتحان برسونم میذاره با جینی برم بیرون! ...
اسنیپ که قانع شده بود با خوشحالی از در خارج میشه ....
چند لحظه بعد ...
اسنیپ به طرز انتحاری ای وارد اتاق میشه ...
اسنیپ: خب من آمادم بریم خواستگاری ... چطور شدم؟
همه به اسنیپ نگاه میکنن ....
از سر و روی اسنیپ داره روغن میچکه و یه چیزیم به طرز بی ناموسی از وسط یقه رداش زده بیرون و کلی نت و سه پایه و آمپیلیفایر و اینا زیر بغلشه و جورابای لنگه به لنگشم به طرز مشکوکی آشناست!
بلیز: این چه وضعیه؟ اینجوری میخوای بری خواستگاری؟
اسنیپ: آهین!
بلا: اون جورابا چیه پات کردی؟
اسنیپ: این جورابا رو دابی برای پاتر دوخته بود ... تو راه خفتشون کردم پنج امتیاز از گریفندور کم کردم بعد از رنگامیزی جورابا خوشم اومد ... برای خودم برداشتم !
نارسیسا: اون چیه از یقت زده بیرون؟
اسنیپ: آها این دستهه رو میگی؟ خب این دسته گیتارمه دیگه! بالاخره خانواده عروس باید بدونن من یه چهره خیلی هنرمندی هستمو اینا .. گیتاره رو مخصوصا اینجوری گذاشتم فکر کنن حواسم نبوده اشتباهی گیتارمو با خودم آوردم و به طور کاملا اتفاقی گوشش از لبه یقم زده بیرون
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil4b45f0db7e235.gif)
همون لحظه در اثر روغنی که داره از سر و روی اسنیپ میچکه لب بالایی به لب پایینی میچسبه و ...
اسنیپ: مممم .... مممم ... مممم!!!!!!!!!
همه
بلیز: این بوقی رو ببرین لباس درست حسابی تنش کنین تا من یه پست جغدی برای خانواده عروس بفرستم!
چند لحظه بعد ... کیلومتر ها اونطرف تر!
آرتور داره با بیل وسط مزرعه دنبال کلاغ ها میدوئه!
آرتور: ای بوقی ها ... یه بار دیگه هویج های مزرعمو بخورین میدمتون دست غول زیر شیرونی ... نه دیگه کار از کار گذشته ... میدمتون جینی تک تک پراتونو بکنه ... میدمتون دست جینی تا خونتونو بمکه!
همون لحظه یه جغد میاد و یه نامه میندازه روی سر آرتور ... آرتور بیلشو میذاره کنار و شروع به خوندن نامه میکنه:
متن نامه:
آدرس: دهات های حومه کوچه دیاگون ... مزرعه خونه کاه گلی خانواده پرجمعیت ویزلی ها ...
جهت خواستگاری دختر کوچیکتون که در انباری خونتون زندگی میکند مزاحم میشویم!
امضا: اعضای فوق العاده مقتدر اسلیترین!
آرتور!!!!!!!
-----------
ببخشید یه ذره چرت شد
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f87046ed246c.gif)