اندکی توضیح:من همون شون پن قدیمی هستم.البته از وقتی که بلاترکیس لطف کرد و چندتا طلسم شکنجه گر برام کادو فرستاد! نظرم عوض شد و تصمیم گرفتم به طور کل اسلایترینی بشم.میدونم که پست هام نقص های زیادی خواهد داشت چون من خیلی وقته از رول دور بودم ولی امیدوارم بتونم خودم رو به سطح بقیه برسونم.
=====================================
مکان:تالار خصوصی اسلایترین
زمان:بعد از مرخص شدن از بیمارستان!
بلیز خسته و کوفته در حالی که مچ پاش رو میماله روی یکی از صندلی های کنار شومینه نشسته و غر غر میکنه.
ایگور با کوله باری از کتاب نزدیک بلیز میشه و بارش رو روی میز جلوی اون خالی میکنه!
ایگور:این معلم ها یه کم کمتر تکلیف بدن چیزی از معلم بودنشون کم میشه؟
بلیز میاد جواب بده که ایگور میگه:کی با تو حرف زد؟دوباره هوس کتک کردی؟
و بعد رو میکنه به طرف پانسی و میپرسه:نه جداً چیزی ازشون کم میشه؟
پانسی هم کوله خودش رو باز میکنه و میره سر وقت مقاله ای که باید برای درس معجون سازی بنویسه. بلیز که میبینه هیچ کس توجهی بهش نداره با ناراحتی از جاش بلند میشه و میره طرف پنجره.هوای بیرون صافه و جون میده برای گردش کنار دریاچه.ولی بلیز نه حال گردش رو داره و نه وقتش رو.اون هم مثل بقیه باید به انجام کوهی از تکالیف بی پایانش بپردازه.نگاهی میکنه و میبینه همه سرشون توی کار خودشونه.مایکل داره با یه طومار درباره ستاره شناسی ور میره و جاگسن هم به طرز مشکوکی توی کیفش دنبال چیزی میگرده.بلیز بدون اینکه سر و صدا کنه میره طرف جاگسن تا ببینه داره چیکار میکنه.البته سعی میکنه نیتش رو مخفی کنه چون هنوز مچ پاش حسابی درد میکنه!
جاگسن:هوی بلیز چی میخوای؟
بلیز:
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d3ffaaf009.gif)
هیچی داشتم رد میشدم!
جاگسن در کیفش رو میبنده و میگه:جدی؟ببینم به نظرت من نفهمم؟!
بلیز که میبینه اوضاع داره خراب میشه میگه:نه بابا این چه حرفیه،من فقط داشتم...
جاگسن با عصبانیت میپره و یقه بلیز رو میگیره و میگه:زودباش نامه من رو پس بده!!!!
بلیز:
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524135f27fa3a.gif)
نامه؟نامه دیگه چیه،ولم کن بابا!
جاگسن میخواد با مشت بزنه توی صورت بلیز که در همین لحظه یکی داد میزنه:کـــــــــی این در رو خـــــراب کرده؟بلــــــــــــــیز میکــــــــــــشمت...!
---------------------------------
از همین جاها ادامه بدین لطفاً!