همون شب،خوابگا دخترا
دوربین از بالا خوابگاهو نشون میده،آنیتا که پلک چپش هر دو ثانیه یه بار میپره عین مرغ پرکنده(!)دور تختای دخترا میگرده و سیبیلاشو پیچ و تاب میده*،بقیه دخترا هم دراز کشیدن و خیره شدن تو دندون عقل فیلمبردار!
وینکی پررو پررو،و بدون در نظر گرفتن اینکه ممکنه کریچر پستو بخونه میگه:ژوون!ژیگرتو!
الکسا:ایول ایول!فیلمبردار جان،این صحنه رو یه دیقه نگیر!بیا پایین!کارت دارم،کیس مناسبت پیدا شد!
صفحه سیاه میشه و بعد آهنگ «تنها ماندم» محمد اصفهانی میاد رو تصویر،اصلا هم تابلو نیس که این تیکه قیچی شده...ببخشید...از پشت اشاره میکنن که ناظر تالاری،جم کن خودتو!خلاصه،آنیتا رو میبینیم که الکسا و وینکی رو مورد ضرب و شتم قرار داده!
بعد از اینکه حرصشو حسابی خالی کرد و یکم به اعصابش مسلط شد،میگه:
-واقعا که بوق بر شما!اینهمه پست پشت سر هم زدم،آخر اون بارون بوقی اومده توپشو برداره،وینکی رو معتاد کرده،کاچارم سر و مر و گنده داره صفای عالمو میبره،شما ها هم که به فکر فیلمبردارین!من چیکار کنم!ای خداااااا!
رزی:هانی شما خودتو ناراحت نکن،من خودم ناظرم!
میرم با کاچی صحبت میکنم،میگم با پای خودش بره استعفا بده شوما مدیر شی!
آنیت یه شیشکی میبنده و میگه:زپرشک!اونم گفت چشم!
پنی که تازه از چراگاه اومده بود و داشت حاضر میشد که بخوابه،بیخبر از همه جا میگه:
-به نظر من،شبونه برید کاچارو تو رختخواب بکشید!
دخترا با شنیدن این حرف یهو ساکت میشن و آنیت میپره پنی رو بوس میکنه!(خواهش میکنم...من متعلق به همه ی شما هستم
)
-ها همین خوبه!وینکی تو چی میگی؟!
-من مواد میخوام
-برو بابا،منظورم اینه که خواب کریچ سنگینه یا نه؟!
-شمیدونم!مگه من مامانشم که بخوابونمش پیشم ببینم خوابش شنگینه یا نه!
-خب تو زنشی!
-شه ربطی داره!برید ببینید!یا بیدار میشه یا نمیشه دیگه!
بعد میشینن با هم مشورت میکنن،و آخر تصمیم میگیرن وینکی رو ببندن به تخت تا برودریک بیاد یه فکری براش بکنه،بقیه هم یه قمه برمیدارن که برن کاچارکُشی
نیم ساعت بعد،خوابگا پسرا
خب لازم به ذکر نیس که همه ی این موجودات بی مصرف طبق معمول خوابن و صدای خر و پفشون هواس!در نتیجه آنیتا و پنی و رزی یکراست به سمت تخت کریچر میرن!
رزی:ولی گناه داره ها،زن و بچه داره!
پنی:تو نگران زن و بچه ش نباش!من خودم وینکی و وینچرو بزرگ میکنم!
آنیت:بچه ها،لطف کنید دو دیقه لال!
و قیافه ی آدمای لالو به خودش میگیره!(مگه قیافشون با آدمای معمولی فرقیم میکنه؟!
)بعد آروم پتو رو کنار میزنه و همین که میخواد قمه رو فرود بیاره...
-جییییییییییییییییییییغ!دست نگه دار!
-اوا خاک عالم!اینکه راجره!پس کاچار کوش؟!
راجر:ها گول خوردید!کریچ به تخت من هجرت کرد!اینو باید مبدا تاریخ مدیریت قرار داد!
دخترا قاطی میکنن،و کلی زیر لب خداشونو شکر میکنن که «خوب شد راجرو نکشتیم!»در همین لحظه کریچرو میبینن که پاشده خیلی شاد و خندون رو تخت راجر نشسته هر هر به ریششون**میخنده!
-تو از کجا فهمیدی میخوایم بکشیمت؟!
-بهم وحی شد
و به شادی کردنش ادامه میده!
دخترا هم با کوله باری از ضایعات،به سمت خوابگاه خودشون برمیگردن تا یه فکر جدید بکنن!
ادامه دارد...
______________________________
*:خب مطمئنا آنیتا سیبیل نداره!اما اینجا برای جور دراومدن صحنه مجبور شدیم براش سیبیلم بذاریم!
**:همون بالایی!!