هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


"خبرهای فوری جادوگران" تنها زمانی ظاهر می‌شود که وقایعی خاص در جامعه‌ی جادویی جادوگران در حال به وقوع پیوستن باشد. با ما همراه باشید تا از جدیدترین خبرها مطلع شوید.


اگر می‌خواهید از وقایعی که در جریان است جا نمانید، بهتر است هرچه زودتر در محل حادثه حضور پیدا کنید و خودی نشان دهید!


در حال دیدن این عنوان:   5 کاربر مهمان





Re: بچه های باحال اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۲:۵۲ سه شنبه ۲ فروردین ۱۳۸۴
#20

ونوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۴ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۳:۳۱ شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹
از کاخ المپ
گروه:
مـاگـل
پیام: 385
آفلاین
ونوس و سالازار با هم میان تو!
مانیا:پس شما دوتا بالاخره با هم کنار اومدید؟
ونوس:خب...آره!بعد از گفتگویی نسبتا طولانی من و دایی سالازار به تفاهم رسدیم!
همه:دایی؟
ونوس و سالازار:
مانیا:یعنی...یعنی ونوس دختر عمه ی منه؟
ونوس و مانیا هم دیگرو بقل می کنند...همه می دوند برند درخت بیارند که صحنه هندی تر بشه!
...




Re: بچه های باحال اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۶:۱۲ جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۸۳
#19

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
مـاگـل
پیام: 402
آفلاین
مورچه ها و لشکر سوسک ها به طرف سازمان میرن!
تو راه
ولدمورت:حاجی الهی بمیری!من تاحالا ذلت یه سوسک بودنو تحمل نمیکردم!
سالازار:منم ایضا!لردی تو که خوبی منو تبدیل به ساس کرده!
حاجی:در پناه آسلام همگی سالم میمانیم!

------------------
دم در سازمان...:
حاجی:خب بروبچ مسلمان!به ترتیب میرید تو!

صدای کلفتی:متاسفم براتون...رو دست خوردید!
و صدای کسی نبود جز دامبلدور که تبدیل به مورچه خوار شده بود!

جمعیت آقایان:
جمعیت خانم ها:

صدای کلفت تری:نگران نباشید بچه ها!مال من گنده تره!
و این صدای کسی نبود جز کینگزلی شکلبولت که تبدیل به فیل شده بود!
(نکته:مال من گنده تره منظور مقایسه ی خرطوم فیل با مورچه خوار بود!گفتم منحرف فکر نکنید )

کینگزلی:با خرطومش میزنه تو سر دامبل!
حالا واسش طلب مغفرت کنید

ملت:کینگی ایولا کینگی ایولا!پپسی بزن برو بالا!
کینگزلی جو میگردش:خب بچه ها واسه تشویق من باید بپرم تو جمعیتتون منو بالا پایین بندازید!!!!!!!!!!!
ملت:نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


Re: بچه های باحال اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۴:۵۱ جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۸۳
#18

ميلي سنت بالسترود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۴ چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ شنبه ۶ اسفند ۱۳۸۴
از ازروت(سرزمین خاکستری)
گروه:
مـاگـل
پیام: 73
آفلاین
همه با هم ریختن دم تلفن عمومی

سالازارو لرد سر این که کدوم اول بره دعواشون شد

بالاخره مانیا یه جیغ سره باباش زد

سالازار:
لرد:
بلا همرو حل داد رفت جلو

میلی:میگماااا درسته شماها همتون فک و فامیلید ولی من بالستردم و از خانداده زن دهم شما جد بزرگ درست نیست.?
مرا این همه بی محلی جای نیست.
سالازار:
مانیا:بابا
ملت :
میلی:
نارسیسا: به لوسی امیدوار شدم
پرمیس:رودی رودی تو یک اسطورهای من به تو افتخار می کنم
دراکو:پانسی تو چیزی نمی خوای بگی؟
حاجی اومد :بیایید خواهران و برادران آسلامیه عزیز
به همه یکی یه معجوونه تغییر شکل داد بعد خودش شنل پوشید
زمین پر از جک و جونور شد
حاجی : ببخشید خواستم جلب توجه نکنیم
--------------------------------------------------------------------------
خواهشن یکی بره تو سازمان


THe return of ADAS


Re: بچه های باحال اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۵:۳۷ چهارشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۳
#17

بلاتریکس لسترنجold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۸ چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۹:۰۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
از خانه ريدل ها
گروه:
مـاگـل
پیام: 149
آفلاین
بلا:اهه اهه(تریپ آمبریج)
همه:
بلا:من میخواهم نقشه ی حمله به محفل را خدمت حضار گرامی عرض کنم
ملت:
بلا: خوب بابا آدم با کلاس ندیدید؟؟
ملت:
بلا:خوب همون طوری که گفتم من و نارسیسا به شکل سوسک لاوندر در میایم و وارد محفل میشیم
حاجی:من مخالفم اسلام شبیه سازی رو مخالف شرع میدونه و این کار فساد فی العرض تلقی میشه و باید وی را لعنت به توان بینهایت کرد که میشه مبهم در لعنت که اون هم مبهم است پس نتیجه میگیریم جزا ندارد
ملت:
حاجی:خوب چیه (رفت تو تریپ دعا)
بلا:خوب به هر حال مما این کار رو میکنیم و شما وارد محفل میشید
کراب:چگونه؟
دراکو:پنسی ای اولین و ...........(اخرین نداره) عشق من بالاخره این تایتانیک چی شد
پنسی:دریک ای اولی و اخرین عاشق خر من تایتانیک اون کوه یخه
همه:
بلا:داشتم میگفتم من و نارسیسا اونا به بهانه ی اینکه حوصله مون سر رفته و ساتلها در شکنجه گاه بودیم میبریم بیرون (then you are free to chek the king)(فیلم اول سکانس شطرنج)و بعد شما میتونین محفل رو بگیرین
همه:تریپ گریه برای فداکاری نارسیسا و بلا:
حاجی:خدا ما رو ببخشه که میخواهیم بدون اجازه وارد خانه ی مردم بشیم
(سخن اسلامی:(غیر رول پلینگ)تا به حال پیش خودتون فکر کردین چرا بم زلزله شد؟نه چون به چگونگی اهمیت میدید
فکر کردید چرا موجح تسونامی به تایلند و مالزی و ... اومدپ؟نه چون به چگونگی فکر کردید که گسل تکون خود گودال عمیق اقیانوسی پدید اومد و سونامی شکل گرفت
ما در اسلام چایی و چگونگی داریم
چرا اقوامی که از حرف پیامبر خود سر پیچی کردن مردن؟جواب تو سوال هست
ولی ما به چگونگی اهمیت میدیم
حالا:چرا تسونامی اومد؟چگونه نه چرا؟ در موردش فکر کنید بیشتر نمینویسم)
رول پلینگ:
بلا:حاجی ناراحت نشو جنگ اینارو داره
بلا:بعد شما تو محفل مخفی میشین و زمانی که اونا اومدن همه رو به جز لاوندر و سوسک میکشید
دراکو:چرا نباید اونا رو بکشیم خاله
بلا: دراکو توام خر شدی
بلا:تکرار میکنم از ازدواج فامیلی احتراز کنید
همه:خوب بابا توام بقیه نقشه؟
بلا:این تمام نقشه بود
================
لطفا ادامه ی نمایشنامه را در محفل بنویسید و در زمان حمله


تصویر کوچک شده
وزیر ارتش مقدس جادوی سیاه
there is no good and evil ... there is only power


Re: بچه های باحال اسلیترین
پیام زده شده در: ۱:۲۲ چهارشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۳
#16

سالازار اسلیترینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۶ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۴ چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۷
از تالار اسرار
گروه:
مـاگـل
پیام: 272
آفلاین
كينگي : هي كوشي دراكو برو بچس اومدن

دراكو : صبر كن من برم دو سه تا گريفين بيارم بندازيم تو آتيش


كينگي : بيا اول از اين نارنجكها بزن بعد برو
درا كو : باشه بده من

دراكو يه نارنجك از كينگي ميگيره و با حالتي مظلوم به سمت بلا ميره

دراك : خاله جوووون اون كفتر رو نگاه كن

بلا :
و نا گهان بوووووووووووووووووووووووووووووووم!

بلا : برو اونور پسره عوضي همون بهتر با اون دختره بيريخت كه شبيه سگ ميمونه وصلت كني

حاجي:

پنسي : وا دراكو به خاله ات بوگو درست حرف بزنه من بهم بر ميخوره هاااا
نارسيسا : چه غلطا حيف پسر دست گل من نيست بدمش به تو دختره لوس

پنسي گريه كنان ميرهبه طرف در كه بره بيرون در رو باز ميكنه و محكم ميخوره به سالازار و به طور عجيب غريبي بيست متر به عقب پرت ميشه و بيهوش ميافته

ملت :

سالازار : امان از دست اين طلسم محافظ آسلام حاجي هرچي خواهر گرامي و ارزشي بود به بيست متر اونور تر پرت ميكنه

ونوس : هومك سلام بر جناب سالازار دومي

سالازار : ونوس تو هوز آدم نشدي ؟؟؟؟؟

ونوس :
سالازار : ا اهم چيزه پنيره يعني هنوز فرشته اي هاااااااااااااااا

ونوس :

مانيا فرياد زنان : آخ جون پاپا سلااااااام خوبي

سالازار : سلام دختركم خوبي بثيا اين آبنبات چوبي رو براي تو گرفتم با طعم حاج آقا شيخ سوسك العظمي است

مانيا :
ملت :

سالازار : خوب ولدمورت چه خبر از مقدمات حمله
لرد : ا والا هيچي بابابزرگ جون تا بلا ميخواد نقشه اشو توضيح بده يه فكر ديگه ميزنه به سرش نمايششو تغيير ميده
سالازار : هوووووووم اشكال نداره درست ميشه
نارسيسا : سالازار جان از اين شوهر بي مسئوليت من لوسي خبري نداري

سالازار با بي توجهي ميگه
سالازار : ا چرا پريروز ديدمش با دوست دختر جديدش داشت ميرفت سه دسته جارو

نارسيسا و بلا :

سالازار : ا اهم چيزه يعني پنيره من ديگه برم و با صداي بوووووووووووووومم! ناپديد ميشه
( چهارشنبه سوري بود گفتم نارنجكي آپارات كنم )

-=-=-=-=-=-=-=-=-
ادامه دهيد


نمایشنا


Re: بچه های باحال اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۷:۵۴ سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۳
#15

نارسیسا مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۳ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۵۱ جمعه ۱ مهر ۱۳۸۴
گروه:
مـاگـل
پیام: 118
آفلاین
همه نشستن تو تالار به ساعت خیره شدن ...
بلا یه نگاه به زیر پاش میندازه ... جلل خالق این دیگه چیه انداختی زیر پای من دراکو ؟!!
نارسیسا زیر پای بلا رو نگاه میکنه : احمق این سیگارته ... گوشاتو بگیر ...
چند ثانیه بعد
کراب گوششو گرفته و عرق ریزان در حالی که همه بدنش میلرزه گوشه دیوار وایساده ...
کراب : دراکو ... دراکو ... جون مادرت ... نکن ... وای ... دراکو
دراکو: وایسا ببینم ... اولا مگه جون مادر من بازیچس ؟؟ دوما تو ترسویی من چی کار کنم ؟؟ چهارشنبه سوریه دیگه !! حالا اینو داشته باش
کراب : نه ... من از فشفشه میترسم ... دراکو ... جون من ... جون پانسی
دراکو : مگه خودت ناموس نداری ؟؟
پانسی :
بلا و میلی و مانیا :
همین لحظه کینگزلی ظاهر میشه با کیسه ای سیاه ...
دراکو: اومدی؟؟
کینگزلی ": آره بر و بچم دعوت کردم ... بیان بترکونن
لرد : میدونی چی حال میده ؟/؟ گریفیها رو بیاریم تو آتیش بندازیم ... از روشون بپریم ... اینجوری شکنجه گاه هم خلوت تر میشه ...
نارسیسا : فکر بیستیه
کراب : من میرم ...
دراکو : فکر کردی ... تو اینجا میمونی ... میخوایم بی خطری بموادو رو تو امتحان کنیم
کراب : بابا من پرده گوشم حساسه ... یهو پاره میشه ها ...
دراکو : تو همینجوریشم کری ...
------------------------
یه نفر ادامه بده ... من حوصله ندارم


و تو اي غول قصر ... در رفتي از دست ... گربه ي چكمه پوش!!!
=========================
T.A.T.U




تصویر کوچک شده


Re: بچه های باحال اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۵:۲۸ سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۳
#14

مانیا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۴ یکشنبه ۱ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۸ پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۶
از Azeroth
گروه:
مـاگـل
پیام: 210
آفلاین
نویل:پروفسور اسنیپ گفت بیام ازت معجون سازی یاد بگیرم
همه:
مانیا:آخی...
لرد:واه واه چی چی و آخی؟
مانیا: بی ادب نا سلامتی من جای خاله کوچیکه توام ها...
لرد:
مانیا:بابا...
لرد:نه نه...
مانیا:باشه
نویل:حالا من چی کار کنم؟
نارسیسا:بذار بچه بیاد بالا...نیست پسرم سرشار از معجون سازیه
بلا: میره لو مون میده
پنسی:نه بابا خنگ تر از این حرفاست...
دراکو:وای ای اولین و آخرین عشق من اینجایی؟
پنسی:
بلا:نارسیسا این پسرت حالم رو بهم زد
مانیا:واه واه رودی هم یه زمانی این مدلی بود...
پرمیس:آه.....
لرد:چقدر حرف اضافه میزنید بلند شید به محفل حمله کنید
مانیا:لازم نیست
همه: چرا؟
مانیا:اختیار محفل دست منه دامبلدور سیریوس و جیمز و هاگرید رو به من سپرده که نرن هیپو سواری
همه:ایول...
لرد:پس تو جای محفل رو میدونی؟
مانیا:
لرد:پس حمله میکنیم
نویل:حالا من چی کار کنم؟


تصویر کوچک شده


Re: بچه های باحال اسلیترین
پیام زده شده در: ۹:۰۹ سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۳
#13

بلاتریکس لسترنجold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۸ چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۹:۰۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
از خانه ريدل ها
گروه:
مـاگـل
پیام: 149
آفلاین
======
سالازار :برای اولین و اخرین بار به شما در حمله به محفل کمک میکنم
همه:
حاجی:
کراب:
بلا:
بلا:حالا میتونم نقشه خودم رو بگم
بلا:نقشه از این قراره
من و نارسیسا خودمونو به محفل میرسونیم
کراب:چطوری
بلا:
حاجی:بلا جان خواهر صلواتی ختم کن از عبانیت میکاهه
بعد از یاد دادن صلوات به بلا و گفتن اون
بلا:در شگفتم تو چطور اومدی اسلیترین شدی
البرت.(انیشتن)من و نارسیسا به صورت سوسک و لاوندر در میاییم
(مراجعه شود به تاپیک شکنجه گاه جادو گران سفید)
و بعد میریم چند نفری رو از پای در می اریم
بعد حاجی میاد و یه کاغذ رو جلو ما میزاره
من میپرسم :این چیه یا شیخنا
حاجی:عهد نامه ی صلحی است که خواهان صلح بین ما و شما است
(بعد حاجی میره تو تریپ دعا معا)
در تمام این مدت شما این دوستان من بیاید وارد شین
نارسیسا:برای ورود من تونستم 20 تا شنل نامرئی کننده آماده کنم
لرد:ایول
بلا:ادامه در پست بعدی
دراکو:جالب بود ولی بالاخره نفهمیدیم تایتانیک پسره بید یا دختره
کراب:تایتانیک که پسر توش نبود مگه شما اون فیلمرو نمیگین که یکه عنکبوت میشه(مرد عنکبوتی)
همه: آلبرت اون مرد عنکبوتیه این تایتانیکه
حاجی:
این حرف ها رو نزنید لطفا حالم بد میشه
همه:
ناگهان در باز شده و پنسی پارکینسون وارد میشود
دراکو:سلام بر تو ای اولین واخرین عشق من
صحنه یه نموله غیر اسلامیک و رومنس شد ببینم شما با هم نامزدی چیزی هستیم
پنسی:من میخوام ببینم این دریک چقدر به من وفاداره تا بعد ببینم ازدواج کنم یا نه
حاجی:دراکو پس تا من هستم وفاداری تو در صف برادران نشون بده
بعد در (سانسور)
زنگ تلفن به صدا در میاد:دیرینگ درینگ
بلا:من ور میدارم
نارسیسا رفت گوشی رو ور داشت
بلا: و گوشی رو از نارسیسا گرفت
بلا و نارسیسا :کیه
بلا .و نارسیسا:
حاجی:صلوات
بلا:گیر نده دیگه توام الهم صل الامه والهم(استغفرو اللاه)
بلا:کیه
گوشی:من نویل هستم
همه:
بلا:شما چطور شنیدید و وقتی میخواست به بقیه نگاه کنه دید که همچون برج ها دو قلو بلا سرش واستادن
بلا:خوب که چی تو نویل هستی کارت رو بگو
نویل:با تو بعدا کار دارم مادر پدر منو دیوونه میکنی
بلا:آهان یادم اومد تو همونی پسر بیچاره مامانت وقتی داشت زجر میکشید میگفت نویل پسرم
نویل:
بلا:
همه:
حاجی:کار بدی بلا جان دیگه افراد رو دیوونه نکن اق اق نویل من زدمش تو نگران نباش
نویل:من با دراکو کار دارم
بلا:
با خواهر زاده ی من چی کار داری
=============
شد دو تا نمایشنامه شما ادامه بدید


تصویر کوچک شده
وزیر ارتش مقدس جادوی سیاه
there is no good and evil ... there is only power


Re: بچه های باحال اسلیترین
پیام زده شده در: ۱:۵۴ سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۳
#12

سالازار اسلیترینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۶ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۴ چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۷
از تالار اسرار
گروه:
مـاگـل
پیام: 272
آفلاین
In The name Of Darknes

بلا و نارسيسا نشستن دارن يواشكي بهم پچ پ ميكنن

لرد : چي يگين شما دوتا تنهايي باهم

نارسيسا : همون چيزايي كه شما با رودي ميگين
لرد : واااا شما چقدر بي تربيتين

مانيا : ببينم مگه با رودي چي ميگين كه بي تربيتيه ؟

لرد: با من بودي ؟

مانيا : كي ؟ من ؟
لرد : نه پس پدر جد بزرگم
صداي تقي مياد شخصي پشت سر لرد ظاهر ميشه
لرد : آ آ آي آي آي گوشم گوشمو ول كن

سالازار در حالي كه گوش لرد رو ميپيچوند گفت
سالازار : ديگه اسم منو الكي به زبون نياري هااااا
و بعد گوششو ول كرد


نا گهان مانيا با صداي بلند فرياد زد
مانيا : باباااااااااا
و مانيا به سمت سالازار ميره كه باباشو بغل كنه در آخرين قدم ناگهان حاجي ظاهر ميشه و ميگه
حاجي : آسلاميوس
ملت :
ونوس : بابا ؟؟!!

سالازار : ا آم اهم تو هم اينجايي دخترم
سپس رو به ونوس ميكنه و ميگه
( قسمت رو اگه اشكالي داشت بگين پاكش ميكنم چون مطمئن نيستم ونوس هنوز دختر خوانده ي من هست يا خير )
و ميگه
سالازار : تو خوبي دخترم؟؟
ونوس : :no:

مانيا : دخترم ؟ مگه ونوس دختر شماست ؟

سالازار : دختر خوند مه

سالازار داشت خودشو آماده داد و هوار ونوس و مانيا ميكرد كه نا گهان با صحنه اي عجيب اندر غريب رو برو شد


مانيا ونوس رو محكم در آغوش گرفت ( تريپ فيلم هندي ) :bigkiss:

مانيا : واي عزيزم هميشه فكر ميكردم يه وجه تشابه هايي بين من و تو هست ولي نميدونستم چرا اين فكر رو ميكنم
ونوس : و بعد در حالي كه به زور مانيا رو از خودش جدا ميكرد گفت

ونوس : هوووومك يادم باشه به پاتر بگم براي پدر خواندگي هم تو سايت قانون بنويسه

سالازار :

لرد : اهم چيزه خوب بگزريم پدر بزرگ جان بلا ميگه به محفل حمله كنيم

سالازار : الان؟ با اين وضعيت ؟
لرد : مگه چشه
سالازار : بابا جان شما بايد نيروي بيشتري جمع آوري كنيد منم اجازه ندارم كمكتون كنم چون در حال حاظر من گري لردم و خواهم بود من قدرتي دارم كه هيچ كس نداره ولي شماها سياهين نميتونم كمكتون كنم
لرد : حالا نميشه استثنا قائل شي
سالازار : هوووممك فقط ايندفعه رو خهااااااااا

لرد :

مانيا : آخ جون
و با نگاه سر زنش آميز ونوس روبرو ميشه
-=-=-=-
ادامه بديد فرزندان من

Let The Darkness Guide You


نمایشنا


Re: بچه های باحال اسلیترین
پیام زده شده در: ۱:۳۶ سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۳
#11

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
مـاگـل
پیام: 402
آفلاین
بلا میاد بالا سر رودی:واااااای داداشمو کشتین نامردا چوبدستیو میگیره تو شیکم خودش هاراگیری کنه
ناگهان از توی شطرنج(آی کیو همون شطرنجی که اول نمایشنامه بود)مهره ی وزیر شطرنج تبدیل میشه به کینگزلی!
دنگ!
اکسپلیارموس!بلاتریک تو نباید بمیری!
آب سردیوس!(آب سرد میپاشه رو صورت رودی)رودی دوست عزیزم پاشو!

ملت دارن مبهوت کینگزلی رو نگا میکنن....
کینگزلی:چیه؟خوشتیپ ندیدید؟
نارسیسا:اما....اما تو که....
کینگزلی:بد نیست چشاتو وا کنی ببینی مدت هاست اسلیترینیم یعنی بهتره به تاریخ عضویتم توی سایت نگا کنی!
یادش بخیر با جناب لرد(قدیمی)دوران هایی داشتیم...یاد کودتا بخیر....آن روزگار....اهو اهو اهو..(صحنه روماتیک عزای جهانی) . حالا همه سینه بزنید....
حاجی چراغا رو خاموش کن....
بذار لخت شم سینه بزنم....
حاجی:نه شیکم جان لخت نشو خودتم سیاهی دیگه تو تاریکی پیدا نمیشی....اجازه بده اول خواهرا شروع کنن(هوی مرتیکه منحرف عزاداری رو میگم)

صدایی با فریاد:دیگه بسه!
این چه وضعیتیه؟ناسلامتی داره عید میشه؟>عزاداری چیه دیگه؟
کینگزلی:خواهر ونوس شما خودتو ناراحت نکن
بذار ترتیب جشنو خودم میدم....
چراغونیوس.....کیک و شیرینیوس با مخلفات!
نوشابه ی غیر الکلیوس!
حاجی:کینگی برو وسط ...کینگی برو وسط....کینگی تکنو بزن....
حاجی:حالا بیت المقدس...همه دس دس
کراپ:تو این زمونه...عشق نمیمونه!عاشقیو عشق چیه وفا کودومه....(آهنگ خز عروسیا!)
(بلاتریکس و نارسیسا رفتن وسط دارن قر میدن)
رودی:آقا عوضش کن آهنگو حال نمیده....صبر کن...بندریوس!
حالا بچرخوووووووووووووون.....حالا بلرزون....
چه کمری داره این رودی!
---------------------------------------------
(به مناسبت سال نو گفتم فضا رو شاد کنم!)

-=-=-=-=-=-=
پستي كه بنده بعد از اين پست زدم ادامه قبل از اين پسته نميدونم چي شده همه دوتا دوتا همزمان پست ميزنن و لي شيكم عزيز تركوند
با تشكر سالازار اسليترين :bigkiss:


ویرایش شده توسط سالازار اسليترين(Gray Lord) در تاریخ ۱۳۸۳/۱۲/۲۵ ۲:۰۹:۱۰

یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.