هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


"خبرهای فوری جادوگران" تنها زمانی ظاهر می‌شود که وقایعی خاص در جامعه‌ی جادویی جادوگران در حال به وقوع پیوستن باشد. با ما همراه باشید تا از جدیدترین خبرها مطلع شوید.


اگر می‌خواهید از وقایعی که در جریان است جا نمانید، بهتر است هرچه زودتر در محل حادثه حضور پیدا کنید و خودی نشان دهید!


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: برای تو میسرایم ای گریفندور !
پیام زده شده در: ۱۹:۳۹ دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۶

پیتر پتی گروold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۴۵ پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۵۰ دوشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۸۸
از کابان...مخوف ترین زندان!
گروه:
مـاگـل
پیام: 333
آفلاین
داره يه طلسمي مياد همه در مي رن
همه در مي رن درگيره
قتل عام كردن ما تفريحه
مخصوصا وقتي لرد ميره
با طلسم مرگ مياد شيون و زاااااار
آي دوئل دوئل مي كنن گودريك و سالازار
سالازار شوخي كرده چون كه مرد اين كارا نيست همش حرفه
آره جون عمش بايد حتما طلسم بشه تا نزنه حرف چرت كم
گودريك مي گه برگرد تا بكشمت من تورو از دم بعد رفتم آره ها ها ها


[b]تن�


Re: برای تو میسرایم ای گریفندور !
پیام زده شده در: ۱۴:۲۰ دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۶

آلفرد بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۲۷ پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۲:۴۰ جمعه ۱۲ خرداد ۱۳۹۱
از دیروز تا حالا چشم روی هم نذاشتم ... نمی ذارم
گروه:
مـاگـل
پیام: 466
آفلاین
مرگ آلبوس
شنيدم كه چون آلبوس دامبلدوربميرد ************ گريفندوري زاد و گريفندوري بميرد
شبي چون زتالار گريفندور بر آمد ************ شبي هم در تالار گريفندور بميرد
من اين نكته گيرم كه باور نكردم ************ كه آلبوس در اسليترين بميرد
شب مرگ تنها نشيند در تالار گريف ************ رود گوشه اي تار و تنها بميرد
و چندان كتاب خواند آن شب ************ كه خود در ميان كتاب ها بميرد
تو گريف من بودي تالار باز كن
كه مي خواهد آلبوس دامبلدور بميرد



Re: برای تو میسرایم ای گریفندور !
پیام زده شده در: ۲۱:۵۳ یکشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۶

پیتر پتی گروold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۴۵ پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۵۰ دوشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۸۸
از کابان...مخوف ترین زندان!
گروه:
مـاگـل
پیام: 333
آفلاین
تصوري كن هاگوارتزي رو كه اسلايترين يه افسانه است.
تمام دانش اموزاش شدن بدبخت تر
نه هوريس اسلاگهورن داره
نه اون كوييرل نه لاكهارته
ديگه هيچ بچه مجبور نيست پاشو توي خلاف بگذاره
همه آزاده آزادن همه بي درد بي دردن تو طفره زن نمي خوني مرگ خوارا قتل عام كردن


[b]تن�


Re: برای تو میسرایم ای گریفندور !
پیام زده شده در: ۲۱:۵۳ یکشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۶

پیتر پتی گروold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۴۵ پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۵۰ دوشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۸۸
از کابان...مخوف ترین زندان!
گروه:
مـاگـل
پیام: 333
آفلاین
تصوري كن هاگوارتزي رو كه اسلايترين يه افسانه است.
تمام دانش اموزاش شدن بدبخت تر
نه هوريس اسلاگهورن داره
نه اون كوييرل نه لاكهارته
ديگه هيچ بچه مجبور نيست پاشو توي خلاف بگذاره
همه آزاده آزادن همه بي درد بي دردن تو طفره زن نمي خوني مرگ خوارا قتل عام كردن


[b]تن�


Re: دیوان هافلپاف
پیام زده شده در: ۲۳:۰۸ سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۸۶

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
مـاگـل
پیام: 1511
آفلاین
این که می بینی چو خرقه گرد اندام من است !
مال من ، ناموس من ، دنیای من ، تام من است!
خون هافلپاف چون سیلابی به رگ ها گشته است
بودن در هافل اندر کار من کام من است !
جام می بر گیر و می می نوش و شادی یاد کن
جام هاگوارتس را نخواهم ،کام من جام من است !
پیوزا خوش نام گشتی در جهان جادوین !
آنچه از من یاد ماند ، خوبی نام من است !

---------------------------------------------------------------------
فقط شعر و حال کردین ! مصما و معنی از این بیشتر ! جام می و نام نیکو ! به حافظ گفتم ذکی ! امتیاز هم داره یا نه ؟


ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۳۰ ۲۳:۱۵:۰۶

هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: دیوان هافلپاف
پیام زده شده در: ۱۷:۳۹ سه شنبه ۹ بهمن ۱۳۸۶

هدویگold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۶ چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۹:۵۰ پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۸۷
از در خوابگاه دخترانه ي گريفندور
گروه:
مـاگـل
پیام: 245
آفلاین
من عاشق هافلپافم
اينجا رو خيلي دوست دارم
چون مديراش مهربونن
حرفامونو خوب ميدونن
شجاعت و عقله و هوش
سنبل هافليهاي خوب
من شجاعت رو دوست دارم
چون ميدونم برنده ام
عقل و هوش و ذكاوتو
از تو چشاشون ميخونم( منظور هافلپافياست)


عشق ايمان است.

عضو محفل ققنوس عضو ارتش دامبلدور


Re: دیوان هافلپاف
پیام زده شده در: ۱۴:۵۹ سه شنبه ۹ بهمن ۱۳۸۶

دابیold4


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۲۲ پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۳:۵۶ چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۷
از اين دنيا چه ميدوني؟!
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 82
آفلاین
هافلپاف سرزمين عشق
كاري از دابي


دوربين روي صورت دابي زوم كرده بعد كم كم از اين حالت خارج ميشه قلعه هاگوارتزو به تصوير ميكشه دابي شروع به دويدن ميكنه و همزمان اهنگ هم شروع ميشه.


ديويدمو دويدم ، جادوگرانو ديدم ، بعد از تلاش و كوشش به گريفندور رسيدم.

پرسي رو ناظر ديدم ، ويزلي به من فحش داد ، جواب سوالامو با خشم و با مشت داد.

سرخورده و آزرده مرلين مكنينو ديدم ، راه هافلپافو بنده از اون پرسيدم.

با سرعت و با قدرت به سمت هافلپاف دويدم!

[مكس]*

[مكس]

[مكس]

دوربين در ِ تالار هافلپاف رو نشون ميده ، در به صورت خودكار باز ميشه موسيقي مخوفي به گوش ميرسه ، لودو و دنيس در حالي كه دستمالي به سر بستن و يه عينك دودي به قاعده كل صورتشون به چشم گذاشتن مشغول انجام حركات موزون هستن بقيه بروبچزم با تيپاي جوات پشت سر اونان.
دنيس و لودو شروع به خوندن ميكنن...

اينجا هافلپافه يعني جايي كــــــه ||| هر چي كه توش ميبيني باعث تحريكـــه.

تالار عموميشو ببين كه محل لاوو عشقـــــه ||| خوابگاهشو نگو كه مختلطه !! يعني ديگه خودِ خود بهشتــــــه.

هي پسر ، بيا هافل صفا كنيم ||| كنار همديگه بادبادك رنگي هوا كنيم.

دابي كه ذوق مرگ شده با يك شيرجه طلايي به بغل اعضا هافلپاف يورش ميره.

____________________

اون قسمتي كه در مورد پرسي و گريفندور بود شوخي محض بود و براي جالب تر شدن كليپ بود و همينجا اعلام ميدارم در مدت حضورم در گريف پرسي هيچ رفتار بدي با بنده نداشت و اون قسمت شعر فقط براي جالب تر شدن كار بود.

*منظور از مكس ها اينه كه موسيقي قطع شده و صدايي شنيده نميشه.


ویرایش شده توسط دابی در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۹ ۱۵:۰۳:۵۸
ویرایش شده توسط دابی در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۹ ۱۵:۰۶:۵۳

A man is talking to God.

The man: "God, how long is a million years?"
God: "To me, it's about a minute."
The man: "God, how much is a million dollars?"
God: "To me it's a penny."
The man: "God, may I have a penny?"
God: "Wait a minute." .


Re: دیوان هافلپاف
پیام زده شده در: ۱۹:۱۸ دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۶

هانا آبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۲۵ جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱:۱۹ چهارشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۸۹
از قبرستون
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 117
آفلاین
به یاد همه هافلپافیان غیور


بوق زنید راه را هین که لودومیرسد
مژده دهیدهلگا بوی گندش می رسد

راه دهیداورا،آن دزد بیچار((بیچاره))را
کزرخ دزدبخش اوفحش مدیرمی رسد

هافلیان آسمان تاچه شراب می خورند
سایت خراب ومست شد،انجمن ازراه می رسد


غم به کناره می رود،رفتگان ازراه می رسند


ماندی ازراه می رسد

هلگا ازراه می رسد

همه از راه می رسند


[b][size=medium][color=0000FF][font=Arial]واقعا کی جوابگوی تصمی�


Re: برای تو میسرایم ای گریفندور !
پیام زده شده در: ۱۷:۲۰ چهارشنبه ۳ بهمن ۱۳۸۶

آماندا لانگ باتمold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۱ چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۵۷ پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 240
آفلاین
برای گریفیندور گروه عزیزم که به آن عشق میورزیدم ، میورزم و خواهم ورزید ! :YGRIN:

با تو در راه خندیدن سال ها و ماه ها ... رفته ام جفتک پران فرسنگ و فرسنگ ای گریف !
با تو بودم گاهی مانند بوق ... گاه بودم مانند چغندر بی نیاز ای گریف !
خستگی در تو نمیدیدم و لیکن گاه گاه ... میکند از زور خزیدن مغز من هنگ ای گریف !
با تو معنا میشد این بی معنا زندگانیم ... صلح بود بین تو و اسلی یه زمانی ای گریف !
بر خلاف بعضی از آن دوستان بی وفا ... با وفا و مهربان بودی و یکرنگ ای گریف !
ماه ها با قصه و اشعار و شکوه دلنشین * ... بربلاکی ها ز ما شد عرصه ها تنگ ای گریف !
طی این چند ماه و چند روز مینوشتم شب و روز ... در نوشتن ها تو بودی لحظه ای منگ ای گریف !
تا بوق دارم ، میزنم برایت روز وشب .... نوش جان شاید خواهم کرد اردنگی ای از تو ای گریف !


تصویر کوچک شده


Re: دیوان هافلپاف
پیام زده شده در: ۱۴:۰۲ شنبه ۲۹ دی ۱۳۸۶

ریتا اسکیتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۶ چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۳۱ پنجشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۰
از تو اتاقم!
گروه:
مـاگـل
پیام: 568
آفلاین
سلام که من دوباره
اومدم پیشت بیچاره
ایندفعه به یاد دوستان
با شعر ایراد نداره؟
سامانتای عزیزم
گفت یه شعری به یادت
همه رو معرفی کرد
تا بشناسی دوباره
ایندفعه نوبت من شد
به یاد دوستان باشم
با شعرای یخ زدم
رو همه برف میپاشم
پس گوش کن من حاضرم
توصیف کنم هافل رو
منتظرم بمونین
که دیگه قافیه ندارم
((بریم هافل صفا کنیم اپولو بدیم هوا کنیم))

--------------------------------------------------
ادامه دارد....
هرکی خواست بعده من بپسته اما این شعرو خودم ادامش میدم




... بگذرم گر از سر پیمان
میکشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید
عاقبت روزی به دیدارم...







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.