گراپ به خاطر اینکه ضایع شده بود با لب و لوچه ی اویزون دستش رو پایین اورد.
یهو یکی از سال اولی های اسلی که یه کاغذ که شبیه یه اطلاعیه بود در دست داشت با عجله به طرف اونا اومد و داد زد : حموما باز شدن... حموما باز شدن
ولی اون اصلا خوشحال نبود
ریگولوس که قیافه پروفسورها رو به خودش گرفته بود گفت:چشم نخوری فسقلی ! خودمون که اینو میدونستیم
سال اولی: نه بابا ! این اطلاعیه از طرف اداره ست بخونینش
دکتر با عجله اطلاعیه رو گرفت و تو دلش شروع کرد به خوندن که یهو چشماش گرد شد این طوری
دکتر : باید زود بریم تو تالار و اینو برای همه بچه ها بخونیم
دکتر روش رو کرد به طرف سال اولی و گفت: بپر بچه ! همه رو جمع کن تو تالار اسلی ! دارم میام
سال اولی درحالی که تودلش غرغر میکرد و هی به اداره فحش میداد رفت تو راه هم به دکتر گفت نوکر بابات غولوم سیاه اما دکتر نشنید!
سال اولی با خودش: آخه یکی نیست بیاد به این اداره بگه حالا حمومو واسه 15 سال به بالا باز میکنید! اونا که از ما بی جنبه ترن ما بچه ایم این مختلط بازیا حالیم نیست!
تقریبا همه بچه های اسلس تو تالار جمع شده بودن و تالار بوی کله پاچه گرفته بود
دکتر بالای میز رفته بود و دماغشو گرفته بود و داد زد : ای نو لولهای بی کلاس! درسته حموما بستن اما دستشویی ها که بازن!

دکتر شروع کرد به خوندن اطلاعیه:
طبق تحقیقات و بررسی های اداره کل مبارزه با مفاسد اجتماعی حمام برای افراد بالای 15 به صورت مختلط باز است
بچه های بالای 15 سال :
بچه های زیر 15 سال:
بچه هاب زیر 15 سال ریختند سر دکتر و تا میخورد زدنش و داد و هوار کردند
بچه های بالای 15 سال که خوشحال بودن رفتند و دکتر رو از زیر دست و پا نجات دادن و داد زدن : دکی بقیشو بخون... دکی بقیشو بخون
دکتر با سرو صورت خونی و صدای گرفته ادامه داد: البته با رعایت نکات زیر:
1- مختلط نه به این معنا که شما با هر کس که دلتون خواست برید حمام بلکه باید قبل از رفتن به حمام به اداره مراجعه کنید و از خود شخص حاجی مجوز بگیرید .
طریقه داد مجوز :اگر حاجی دید که دو نفر چشم پاک هستند و منظور خاصی ندارن به آنها مجوز میدهد در غیر این صورت مجوز داده نخواهد شد و هر کس بدون مجوز وارد حمام شود:
پسرها باید تا اخر عمر عمامه بر سر بگذارند و حق تراشیدن ریش را ندارند
دخترها باید تا اخر عمر چادر و ساق دست و مانتو بلند و گشاد(گونی) بپوشند
این بار بچه های 15 سال به بالا داد و هوار راه انداختند:

همه در فکر مختلط کردن حمام بودن که ریگولوس سریع اومد توی حمام همراه خود بوی ماهی گندیده ، آشغال گندیده ، جنازه در حال تجزیه و...... را به همراه آورد دکی و کرام در همان دقایق اولیه ناکوت شدن کراپ هم احساس سر گیجه شدیدی داشت.
و قبل بیهوش شدن به ریگولوس گفت : عطر جدیده تو از کجا خریدی ؟
ریگولوس خودشو به یکی از دوشا رسوند و یک نفس راحت کشید و گفت : بلاخره حموم را پیدا کردم.
3 ،4 ساعت بعد وقتی حال دکی و بقیه جا آمد رو به ریگولو س گفتن تو از کی تا حالاست که حموم نرفتی؟
ریگولوس با شرم ساری گفت :
- خوب من الان یه 16 ، 15 سالی میشه حموم نرفتم آخه مجبور بودم از دست لرد مخفی بشم . از وقتی هم اومدم تو جادوگران به من گفتن یه حومی هست ولی نمی دونستم کجای این قلعه تو در تو تا اینکه امروز پیوس به هم گفت اگر تو لجنزار کنار دریاچه شنا کنم جای حموم رو بهم نشون میده .
دکی یک نگاه عاقل اندر سفیه به ریگولوس انداخت و گفت :
- بعدا یک سری به من بزن یک معاینه روی مغزت داشته باشم .
گراپ با شادی گفت :
- عطرت از عطر منم بد بو تر بود بیا مال منو بو کن .
گراپ زیر بغلشو جلوی ریگولوس زد بالا . حالا نوبت ریگی بیچاره بود که غش کنه .
دکتر در حالی که سعی میکرد حد اکثر فاصله را از زیر بغل گراپ بگیره گفت :
- بنداز پایین اون دستت رو مگه بهت نگفتم فقط تو اتاق عمل برای بیهوش کردن بیمارا ازش استفاده کن .

گراپ در عرض چند ثانیه حسابی با دکتر گرم گرفتن اما گرم گرفتن اشون به چند ثانیه بیشتر کشیده نشد چون زمانی که دکتر به گراپ گفت صورت اش بگی نگی احتیاج به عمل زیبایی داره گراپ عصبانی شد
گراپ:دکی به من گفت زشت دکی مثل کرام به من گفت زشت دکی گفت دماغ گراپ سر پایین هست...دکی به گراپ گفت زشت
دکی: نه..نه..نه.. منظورام .این.نبود
گراپ: دکی خودش زشت
دکی: من زشتم ؟؟ ؟؟؟
دعوای دکتر با گراپ بالا گرفت که یک دفعه طلسم گراپ با یک طلسم دیگه ازجانب دکی قاطی شد و باعث شد به خوره به حمام برو بچ اسلایترینی و حمام ناپدید شه.
یک هفته بعد
دکی:کرام حالا چی کارکنیم ؟
کرام: چه میدونم
مالفوی:ببین دکتر خودت خراب کردی خودتم درست کن
دکی:به من چه تقصیر اون تپه بود اون ام از داداش اش انگار نه انگار
کرام یکدفعه از جا می پره
کرام: هههههههههههههههههههه
دکی ومالفوی با هم :هههههههههههههه چه خبر ات ترسیدایم
کرام:خوب حالا .. اینو گوش کنین ..چه طوره دم در منکرات ضد اخلاقی مبارزه با حموم های مختلت هاگوارتز تجمع کنیم
دکی:فکر خوبیه
مالفوی: که چی بشه ؟
دکی: بابا هفته هاست در حموم تخته است آبروی بروبچ گروه رفته از بس بو میاد
کرام : میخواد حموم جدا بشه میخواد مختلت فقط باز شه
دکی:البته مختلت باشه که چه بهتر
مالفوی : خوب نمی دونم چی مخواد بشه فقط بریم به بقیه خبر بدیم
__________________________
اگه فکر میکنید ارزش ادامه دادن داره ادامه بدید


خب لئولین جان !
رولت جالب و سرگرم کننده بودش ! تنها اشکالی که داشت همین رعایت نکردن فضا سازیه درست بود !
همونطور که چندین بار هم گفتم فضا سازی واقعا در نوشتتون تاثیر گذاره و شما باید حتما از فضا سازی استفاده کنید چون هم باعث زیبا شدن نوشتتون میشه و هم اینکه خواننده بهتر منظور شما رو میگیره !
در آخرم به خاطر پشتکاری که دارید ازتون تشکر میکنم سعی کنید اشکالاتتون رو برطرف کنید .
موفق باشید

دکتر: سلام جانم! مرد فقیر بیچاره بیا این 25 تومنی ماله تو...
کرام: ها؟ چییییییییی؟! یعنی چه ! من اینجا مامورم! گدا که نیستم!
دکتر: جدن؟ اوکی باشه 25 تومنیم رو پس می گیرم
کرام:‌ اینجا چی کار داری؟
دکتر: اومدم برم حموم!
کرام: نمیشه! مجوز آسلامی می خاد.
دکتر: ببین پسر جان! وقتی بابای تو داشت توی وان اواز می خوند من داشتم سرندیپیتی نگا می کردم!
کرام: من نوفهمم!
دکتر: مشکلی نیست نکته انهرافی داشت. خوب من رفتم تو
کرام: نمیشه اخه دکی جون گوشت رو بیار
دکتر: آره؟ ایول خوب خیلی خوبه که مختلته
کرام:‌ بابا یواش بگو! می دونی یه جورایی خصوصیه
دکتر: آره؟ با ما هم آره؟ صب کن
دکتر وندش رو درمیاره : پلمپیوس!
دکتر: به دلیل رعایت نکردن موارد بهداشتی حمام پلمپ شد!
کرام: مگه از رو جسد من رد بشی!
دکتر:‌ یقه رو ول کن!
کرام: زود باش باطلت کن
دکتر:‌ ببین داداش! ادم روی دکتر جماعت دس بلند نمی‌ کنه خصوصن اگه بچه الهاشمی قاهره باشه!
(............! آخ ننه جان! .......... مو می کشی ها؟........... ! دستت رو از توی دماغم وردار)
گراوپ: سلام! من خاست زد شیرجه شماها اومد با من؟
کرام: گراوپی؟
دکتر: ها؟ یه مورد استوفاپیپلیسوتوفاس شدیده! چقدر بزرگه... دندوناش باید ارتونسی پیشرفته بشه. پوستش هم سفیده احتمالن مشکل پرخونی داره. ولی کلش بزرگه احتمالن پر از مغزه!
گراوپ: دکی به گراپ گفت مغز قوی! دکی بود خب!
دکتر: جان من؟ ببین آقای گراوپی این یارو همین الان گفتش اه اه چقدر این گراوپی زشته!
گراوپ: ها‌ها ها؟
کرام: ددد خالی بند
(....... اوشاع!.......)
دکتر: متشکرم! بفرمایید آقای گراوپی! نه اصلن نمیش خاهش می کنم بفرمایید!
...ادامه شاید داشته باشد!

از اونجای که خیلی وقت یادم نبود که تلار اسلیترین هم میشه رول پلینک کرد گفتم بیام تا شاید بقیه هم اومدن ویه سرو سامانی به این تالار اسلیترین بدیم.

از همین جا از تمام دوستان مثل لردولدمورت که قدرت خوبی داره در این کارا که یه جای رو رونق بده مثل تالار هافلپاف که تعریف رو از دامبلدور(زاخی) شنیدم بکنه....
-------------------------------------------------------------------

لوسیوس بعد فرار از آزکابان یادش اومد خیلی وقت هست که دوش نگرفته وبعد از چند ماه زندگی در جای تاریک سرد یه دوش آب گرم می چسبه....

لوسیوس: وای چقدر دلم یه دوش داغ کشیده....وا چرا در حموم بسته شده؟ میبینه در حموم مهر موم شده و روی یه علامیه روی اون نوشته شده بود(( مبارزه با مفاسد اجتماعی آسلام))....هوم...یا هوووومک....با از اینا بی جنبه بازی در آوردن دره اینجا رو تخته کردن ...

لوسویس جلو میره تا متن کامل اعلامیه رو بخونه:نقل قول:

لوسیوس : باز حتما این دراکو با این پنسی پاریکسون به تو حموم تنفس دادن از این حرف ها ده بار گفتم بچه جلوی خودت رو بگیر حالا من کجا برم هموم این همه به دلم شیره یه دوش داغ زده بودم

کرام از نا کجاجا ظاهر میشه

کرام: هوم این پسره کجا رفت از دست این ویلیام ادوار معلوم نیست با این شناسه 5325 کجا رفته قایم شده ببخشید آقا شما یه بچه ......به ...به به سلام.....دالاهوف* عزیز....

لوسیوس کمی اطراف رو نگاه میکنه میبینه درست دمه دره حموم یه جادوگر نیشته.....
لوسیوس: عجیبه چجوره من این رو ندیدم این یعنی کجا بود ...

دالاهوف: سلام کرام بی مرام چرا دیگه حموم نمیای بابا بیا این حموم رو باز کن برو تو که تو مراکز آسلام خوب نفوذی داری بیا اینجا رو باز کن ببین منو چقدر کثیف شدم به خاطر 3 ماه حموم نبودم اینقدر کثیف بودم که جناب لوسیوس منو ندیدن فکر کردن من هم دیوار سیاه هستم ....
کرام: باشه میگم بازش کنند ...راستی گفتی لوسیوس ...کو...کجاست....

لوسیوس:چه خبره امروز همه کوری از خودشون در وکنن ؟؟؟

کرام تا لوسیوس رو میبینه یه پشکن میزنه و......
ملت:
لوسیوس : کجا رفت.....

(کرام دوباره ظاهر میشه)

کرام: خوب الان با مرکز آسلام تماس میگرم رفتم موبایلم که تو دفتر کارم جا گذاشته بودم بیارم خوب حالا زنگ میزنم...دینگ دینگ(xxx.xxx.xxx.) الو....الو....مرکز آسلام......
نقل قول:

کرام:سلام توهی کالین؟
نقل قول:

کرام :اُه معلومه چی میگی گوشی بده به حاجی..!!

نقل قول:



--------------------------------
* دالاهوف امیدوارم درست نوشته باشم.

عجب شعرباحالی...آدم سرحال میاد...ایول ایلیدان خان!!! :fan:

گفت گویی کوچک اندر حمام به نظم
حاجی آمد با بوی عنبر *گراپی با بیل سوی منبر
ایلیدان : دارم می گیرم دوشی * ای هاجی نفله پس کوشی
حاجی : من در زیر دوشی *میکشم لیف بر روی گوشی
گراپی از برای ماست گوشی*باید هر چه سریع تر از آن دورشی
ماندانگاس:من دارم فک فامیلی همچو ماه *هیچ کس ندید در هیچ چهار راه
الیور :ای ماندانگاس سه ستاره* حاجی از این کار ها بیزاره
حاجی : ای حاط سه ستاره ؟ *مثل بوق نیامده به بازار دوباره
آرش: من بوق ستاره *میایم پیشت دوباره
حاجی : مرتیکه بوقی گراپی *یالا بگو موندی تو کدوم قنادی
ایلیدان عضلاتش کرده باد *داد میزنه که مشت مال میخواد

آ قا حمام دوشش خراب هست یه لوله کش بیارین درستش کنه

بعد از مدتها سر زدم به سایت جادوگران...اینجارو دیدم...بنا به گفته ی دوستان اسلیترینی عزیزم در اخرین جلسه ی حضوری گفتن مکان باحالی برا پست زدنه ما هم اینجا میزنیم ...راستش هرتاپیکی رو دیدم حالم بد شد...اینجا حداقل چیزی که داره مسخره بازیه توش مسخره بازی میکنن...بقیه تاپیکا مثلا جدیه توش چرت میگن
---------------------------------------------------------------
رول:

یک قامت سیاه توی حموم ظاهر میشه...
همه:
کینگزلی در حالی که لنگ انداخته رو خودش میاد جلو داد میزنه...
خشـــــــــــــــــــــــــک....مشت و مال....
دلاکیــــــــــــــــــــــــــــــه


کرام ازون زیر در میاد میگه:آآآآ!!...وزیر اسبق!...چی شده ین طرفا؟

کینگزلی:بابا خرج زن و بچمو دارم در میارم!منو از وزارت انداختین...زن و بچم رو گازن ...پول ندارم ...اومدم اینجا کار کنم...

(حاجی ظاهر میشه)
حاجی: به نام آسلام دستگیر!
تو مجوز داری؟...تو دیدت نسبت به این دخترا چجوریه؟...تو مالیات دادی؟...پس بیت المال چی؟

کینگزلی:حاجی من زن دارم....بچه دارم همه این دخترا مثل بچهای خودمن نگا کن...(دستشو میکنه تو آب یه پا میگیره بلند میکنه رو هوا سر و ته نگر میداره)... :bigkiss: ...
دیدی حاجی؟...عین بچهای خودم بوسش کردم...
عمو...عمو جون...عمو زابینی بریتنی جان...بیا یه بوس بده به عمو...
زابینی: ...میشه مشت و مالمم بدین؟
حاجی: مالیات چی میشه؟
کینگزلی:حاجی من زن و بچه دارم ...پول ندارم اجاره خونه مو ندادم....ولی بخوای یه مشت و مالت میدم
حاجی:نه نمیخوام ...ولی ازین جا هرچی دراوردی خمسشو میدی به من...زکاتشم میریزی به حسابم که بریزم تو بیت المال...من رفتم(غیب میشود!!!)

کینگزلی:عموییی...عمو جون زابینی...بیا عزیزم مشت و مالت بدم ....بیا جلو اول من عادت دارم به صورت ماساژ بدم :bigkiss: :bigkiss:

گیلدروی:طلسم ضد بارداری رو اجرا کردی؟(آسلامیوس...نکته:طلسم آسلامیوس روی هر جمله ایجاد شود زیر 18 سال قادر به خواندن آن نخواهند بود)

کینگزلی:حرف نزن بابا اون صابونو بده من...
زابینی:چه کله ی اسموته قشنگی داری کینگ جونم...دارم از بی قراری میمیرم...من میشم لیلی تو هم مثال مجنون
کینگزلی:عزیزم تو چقدر نرمی...
(صحنه اسلو موشن میشه...کینگزلی و زابینی دارن به هم نزدیک میشن)

!!!!!!!!!بیگ بنگ!!!!!!!!

موسسه قرن 21...حق هرگونه کپی رایت و سانسور این مجموعه محفوظ است.(الو الو ناظر)

زن کینگزلی ظاهر میشه با ماهیتابه
زنش: مرتیکه عوضی تو دنبال کاری؟....داری با دختر مردم چیکار میکنی؟ ...تو به فکر زن و بچتی؟....به فکر من نیستی به فکر این بچه که تو شیکممه باش...رو که نیست سنگ پا قزوینه

منکرات قزوین:شیفففف... شنیده شد تمام....شیففففففف

گیلدروی:واااااا مصیبتا...خواهر مگه نمیدونی هرکی تو این حموم بگه سنگ پا قزوین منکرات میریزه توو؟

بنگ دیش دنگ

منکرات:سید سید...حاجی حاجی...مرکز فساد شناخته شد...سوژه سوژه

کینگزلی:گیلدی بیا یه طلسم رو همشون اجرا کنیم!...هرچی نباشه 2 ساله تو این سایت داریم طلسم میکنیما!...گاراگاه هم بودیم!
گیلدی:باشه بابا...بذار این خانومو از اینجا در بیارم...ول نمیکنه که... ....طلسم بی حسی زدم
کینگزلی:باشه...با هم...طلسم تبدیل به قاب عکس...
یک دو سه
حوریوس...قاب عکسیوس!
(همه ی منکرات با یک من ریش تبدیل به زنای با مایو دو تیکه میشن قاب عکس میشن میخوره تو دیوار...)

جو رومانتیک میشه
کینگزلی:...همسرم...من تحت طلسم فرمان زابینی بودم...
------->این بود!!!
زن کینگزلی:ای زنیکه...مگه دستم بت نرسه...(با ماهیتابه میذاره دنبال زابینی...)

کینگزلی دوباره دستشو میکنه تو آب...ایندفه مچ پای کالینو میگیره...
کینگ:اااااااااه....بابا تو که پسری...از بس سفید مفید بودی تشخیص ندادم...بورو تو آب...شترخ


بهتره من به کارم ادامه بدم....
خشــــــــــــــــــــــــک

زابيني مياد تو
رون: خواهش ميكنم دخترا بيرون
زابيني:عزيزم عموميه شما هم بفرما بيرون كه زيادي حموم كردي
هرميون:به تو چه زابيني كه رون چقدر ميخواد حموم كنه
دراكو:هوووووووووو درست صحبت كنا
زابيني:مااااا
هرميون:ماااااااا
رون:مااااااااااااااااا
دراكو: