سوژه ی جدید!عجب روز زیبایی نبود. خورشید با قدرت تمام می تابید و هوا دچار تب چهل درجه شده بود. مردم بینوا هم که در حال تغییر شکل سه بعدی و ذوب شدن و از کار افتادن بودن. کولر های تالار هافلپاف هم کشش نداشتن. ملت همیشه در صحنه هافلپاف هم که مثل همیشه در صحنه حضور داشتن اما این بار همه در حال گرمازدگی با گونه های گل انداخته. همین که رودولف با بی حالی پنجاه و شیشمین مگس اون روز صبح کشت، لاکرتیا در حال هم زدن یک پارچ تخم شربتی وارد تالار اصلی شد.
- یه بخشی از بودجه این دفعه رو باید به خرید تانکر آب اختصاص بدیم. فشار آب جوریه که این پارچو من دیشب گذاشتم آب بشه تا الان بتونیم بخوریم
هلگا همان طور که یک لیوان شربت تحویل میگرفت گفت:
- ننه به خدا زمان ما که اینطوری نبود. اصلا انقد گرم نمیشد. یک زمستونایی داشتیم دو متر برف می اومد ما میشستیم رو کیف مدرسمون سورتمه سواری میکردیم تا مدرسه. سیل می اومد ننه جون. معلوم نیس چه بر سر این کره زمین صاب مرده آوردن
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil52412e9281b98.gif)
مکسین پوشه ای که با آن خودش را باد میزد را کنار گذاشت.
- تازه تو تابلو اعلانات خوندم که قراره سهمیه بندی کنن آب گروها رو. اونجــ...
قبل از این که مکسین بیان اطلاعیه رو تمام کنه، تالار به شکل عجیبی به لرزه افتاد. شیشه ها ترک خوردن، لوستر لرزید، هافلی ها به زیر میز ناهارخوری پناه بردن و بعد از اتمام زلزله، همگی به شکل پوکر فیس به دنبال نشونه ای از رز گشتن.
نه عزیزانم. اون رز نه. اون یکی رز.
رز زلر بی نوا، به خاطر کمبود آب و خشکی، دچار گسل جدیدی شده بود. اینم خب مستحضرید که خطر بزرگی برای تالار قدیمی و خشتی هافلپاف بود. باید هرچه زودتر به او آب می رسوندن. اما قبل از اون که لاکرتیا پارچ شربتشو روی سر رز خالی کنه، چنان صدای ناله ی گوشخراشی از رز بلند شد که شیشه های ترک خورده در اثر زلزله فرو ریختن همه.
نه عزیزانم. اون یکی رز نه. اون رز. اون رز رو دارم میگم.
مکانیسم جیغ کشی رز ویزلی در اثر کم آبی دچار مشکل شده بود.
لاکرتیا هم در همین سکانس وقتی دید اوضاع خراب تر از با یک پارچ آب درست شدنه، "کی به کیه
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil4b45f0db7e235.gif)
" گویان یک جا پارچ آبو سر کشید.
- اگه به این دوتا آب نرسونیم قطعا تالار رو سرمون خراب میشه.
- ولی آخه آب از کجا بیاریم.
- تنها جایی که هنوز آب داره حمامه.
- برشون داریم ببریمشون توی حمام.
ملت غیور و نوع دوست هافلپاف، رز و رز رو بر دوش گرفتن و به سمت حمام به راه افتادن و در آنجا رها کردن. غافل از اینکه آن دو، رز بودند! میفهمین؟رز!
چند ساعت بعدملت هافلپاف به کل ماجرای رز و رز رو فراموش کرده بودن و در حال برگزاری جام فیفا بودن. یعنی ملت انقدر نوع دوست؟ انقدر باهوش؟ انقدر خفن؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil4b45f0db7e235.gif)
تا اینکه صدای بلندی از طرف حمام توجهشونو جلب کرد. ملت همیشه در صحنه به سمت حمام سرازیر شدن و در آنجا با صحنه ی عجیبی مواجه شدن.
رز و رز، به خاطر ذات گیاهی اسمشون در پی قرار گرفتن در آب بیش از حد، ریشه داده بودن و این ریشه بین کاشی ها و درون چاه حمام نفوذ کرده بود و همه ی لوله ها رو هم ترکونده بود. و همه چیز، تکرار میکنم همه چیز، آب و غیره، داشت تالارو برمیداشت!
___________________________
آقا ماجرا از این قراره که خوندین. الان هافلیا ها مجبورن یه جوری از دست سیل همه چیز (
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f87046ed246c.gif)
) خلاص شن. دو تا رز گیر افتاده توسط ریشه توی حموم هم باید نجات بدن. و در عین حال حواسشون باشه که به این دوتا آب برسه، ولی آب هم ندارن و آب سهمیه بندی شده و تنها جای آب دار که حموم بوده هم ترکیده
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f87046ed246c.gif)
خلاصه که اوضاع قاراشمیشیه
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil4b45f0db7e235.gif)
رز و رز هم ریشه دادن توی لوله ها گیرن چون که اسمشون رزه. ولی هنوز آدمن ها! دنیا جادوییه دیگه، کی به کیه مجددا
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil4b45f0db7e235.gif)
پ.ن: دوستان ببخشید اگر که کیفیت پست خوب نیس... راه می افتم :)
نتونستم هیچ سوژه ای رو ادامه بدم، گفتم یه سوژه بزنم :)