هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: ماجراهای نگفته شده هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۷:۰۷ دوشنبه ۲ خرداد ۱۳۸۴
#4

فنریر گری بکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۰ یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۲۳ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۸
از شب تاريك
گروه:
مـاگـل
پیام: 351
آفلاین
دلیری کجا نام او سیریوس************** همی بر خورشید
برسان کوس
برساندخود را بروی سند برای نبرد********سرهم نبرد اندرآردبه گرد
اسنیپ بخندید و خیره بماند******کمر را گران کرد و اورا بخواند
اسنیپ از او نامش را پرسید:
سیریوس چنین پاسخ دادنام *******چه پرسی کزین پس نبینی تو کام
اسنولی بدو گفت با بی بارگی*******که ردی صلاحیت به یکبارگی
اسنیپ به او پاسخ میدهد کسی که قاتل فراری و زندانی را استاد نمی کند و سیریوس به پاسخ میدهد:
بی زلت بی گناه محبوسم************بی علت بی سبب گرفتار دارم
بندی ست گران به دست پایم در********شاید بس ابله و سبک بارم
سیریوس خود رو به سند می رساند و شروع میکند به معرفی خود:
من آن ابر کولومبوسم**** سیریوس سیریوسم***** مثال پر ققنوسم****همیشه یار آلبوسم*** خانه ام میکده ای برای محفلیان*****برای آنان سرو میکنم چای قلیان ***و مادرم هستم هم چو مغیلان(1)*****دلم می تبد و میکند غلیان***برای یاری قوم جادوگران
همه تحت التعثیر قرار بگرفتندی دست زدنی و گریه کردندی و خود را عاشق سینه چاک سیریوس بخواندی و گیلیدی کرفتی سنگین شد و برخاست و گفت:
........................................................................
1.
ام غولان :مادر غولها
ویرایش شد دوباره بخونید


ویرایش شده توسط سیریوس بلک در تاریخ ۱۳۸۴/۳/۲ ۱۸:۲۹:۵۶
ویرایش شده توسط سیریوس بلک در تاریخ ۱۳۸۴/۳/۲ ۱۸:۳۹:۳۷

وقتي به دنيا مي آيم:سياهم
وقتي بزرگ مي شوم:سياهم
وقتي مريض مي شوم:سياهم
ولي تو
وقتي به دنيا مي آيي:صورتي هستي
وقتي بزرگ مي شوي:سفيد
وقتي مري


Re: ماجراهای نگفته شده هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۶:۴۶ دوشنبه ۲ خرداد ۱۳۸۴
#3

نیکلاس فلامل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۹ یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۸۴
از hogwarts
گروه:
مـاگـل
پیام: 227
آفلاین
خب سوال ديني : از اونجا که اقاي دامبل فردي احساسي و در سال ۵ هري هم خانم تريلاني را به زور در مدرسه نگه داشت اين سري هم بعيد نيست که اين کار را بکند.
و در سوال هوش هم گزينه
ج در ست است و هم گزينه ي د


:bigkiss: dostar
dostar to harry potter 2


Re: ماجراهای نگفته شده هاگوارتز
پیام زده شده در: ۵:۵۰ دوشنبه ۲ خرداد ۱۳۸۴
#2

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
مـاگـل
پیام: 3125
آفلاین
پس از این اشعار آبر فو.رث تعظیمی کرد و به جای خود برگشت تریلانی که به ذوق آمده بود دو سه بار برای وی کف زد:
- آفرین آفرین مبادا بستن شناسه ها را ترک کنی حتی اگر روزی موفق به بستن 100 تایشان شوی 20 روز طول میکشد تا همه اعضا را ببندی.

- آفرین به شما سیبل عزیزم با این مهارت خیره کننده در ریاضی
این را پروفسور مک گونگال گفت که از گوشه مجلس بلند شده بود و به وسط آمده بود. سپس تعظیمی کرد و بعد از اینکه سرش را شق و رق با لا گرفت این ابیات را خواند:
سواد و نظم و دیسیپلین شعار (1)بنده می باشد... سخن هایم میان جمع بس کوبنده می باشد
هر آن کس که خطا کار است پوستش کنده می باشد ... سرو کارش با بیسکوییت سفت و مانده می باشد
منم استاد فن گربه رقصانی(2) ، تریلانی


================
1- به این در زبون خودشون میگن motto
2- به این یکیم در زبون خودشون میگن Transfiguration Dancing Cat مخففش TDC
-------------------------------------------------------------------------

با توجه به اینکه اینجا مدرسه است و الان هم زمان امتحانات سوالاتی برای اذهان شما خوانندگان طرح گردیده است:

سوال دینی و معارف جادوگری:
انتخاب موذمال برای قرعه کشی و درآمدن تریلانی برای تدریس DADA را چطور با عدل دامبل توجیه میکنید؟

سوال ریاضی:
اگر آبر خروس روزی موفق به بستن 10 شناسه شود و روزی 5 عضو جدید در سایت ثبت گردند و اگر مدیران دیگر نیز روزی هر کدام به تناوب یکی از شناسه ها را اوتوتو گردانند با فرض اینکه تعداد مدیران در اول ماه یکی افزایش و وسط ماه دو تا کاهش یابد و آبرخروس نیز در هاگزهد روزی دو تا نوشیدنی کره ای را وسط طراحی قالب برای سایت نوش جان گرداند پیدا کنید تاریخ طلاق ریکو را؟

تست هوش:
اون ساحره ای که به گیلیدی چشمک میزد کی بود؟

الف) یکی از مدیره های سایت همان که استاد فن TDC است.
ب) یک خر ماده
ج) هرمیون گرنجر که میخواسته به هر وسیله ای به آداس خیانت کنه
د) خطای دید بوده چون گیلیدی از بچگی چشماش مشکل داشته

ويرايش شد!(آلبوس دامبلدور)


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۴/۸/۱ ۲:۱۰:۴۳

Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


ماجراهای مرموز مدرسه هاگوارتز
پیام زده شده در: ۵:۳۱ دوشنبه ۲ خرداد ۱۳۸۴
#1

پروفسور مينروا ‏مک گونگال


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۳:۱۵ شنبه ۲۳ دی ۱۳۸۵
از هاگوارتز
گروه:
مـاگـل
پیام: 895
آفلاین
اندر احوالات هاگوارتز اینطور روایت کنند که پس از هوشت شدن آمبریج از تدریس درس DADA استادان بسیاری سعی نمودند دم دامبل را دیده و این درس را هلپی بالا بکشند که در راس آنها مانند همیشه اسنیپ قهرمان قرار داشت.
ولی دامبلی هم بید کتک زنی نبود که نتواند حساب سایرین را برسد بنا براین اعلامیه ای به این مضمون منتشر نمود:
« نظر به اینکه اساتید محترم و محترمه نسبت به این درس نظر دارند و با دید ناپاک به آن چشم دوخته اند به این خاطر که عصمت این درس حفظ گردد و در عین حال عدل دامبل نیز خدشه دار نگردد از تمام شما دعوت میگردد تا در قرعه کشی انتخاب استاد برای این درس شرکت کنید.
مکان دفتر بنده »
این اعلامیه ولوله ای در هاگوارتز انداخته بود و حتی دانش آموزانی بودند که به وسیله معجون استاد نما میخواستند خود را به آن مکان برسانند
القصه از این های و هوی که بگذریم به هری میرسیم که مثل همیشه برای اینکه نخود هایش در این اش هم ریخته شود تصمیم گرفت به نوعی خودش را در جلسه زور چپان نماید در نتیجه مثل همیشه به ردای نامرئی کننده خود روی آورد ولی در شب قرعه کشی در حالی که به سمت جایگاه میرفت هرمیون مچش را گرفت:
- هان بگو به کجا چنین شتابان
-- اگر قول بدهی که زبان در کام و واندوم در جیب گیری تو را خبر داده و با خود خواهم برد
و بدین گونه بود که علارغم اعلامیه های نمید که اکیدا نزدیکی جنس مونث را به فاصله ای نزدیک تر از دو متر ممنوع کرده بود این دو یار غار در زیر ردا به محل قرعه کشی وارد شدند.

چنین بود که هری به همراه هرمیون در اتاقی که بالای اتاق مورد نظر بود جا خوش کردند و از روزنه ای شروع به بررسی موقعیت کردند
بله جمع همه جمع بود ...در همان لحظه ورود فرد موسوم به موذمال که معلوم نبود از کدام آشپزخانه ای مدرک داشت هوار زد
آقایان و خانم ها هشدار که ما را علاف نکنید و گرنه آن روی مازامولایم به بالا می آید به صدای من هر کسی عددی را نشان دهد و با شمارش آنها قرعه به هر کی افتاد تدریس DADA با اوست...

آآآی سر از من ته از اسنیپ هوشتک

انگشت بود که بسان شمع های هاگوارتز به آسمان رفته بود موذمال آنها را شمرد و نشمرده شروع کرد و قرعه به تریلانی افتاد

تریلانی پیرزنی بود خمیده قامت ... با چشمان کور مکوری ... عینک استکانی و ریختی بدتر از ارواح ....اخراج شده از تدریس که گویا آنطور که ماگل ها اعتقاد داشتند با عزراییل فامیل بود صداهای اعتراض و پیف و پیف از هر طرف بلند بود که ناگاه مثل این به نظر رسید که تریلانی قصد سخنرانی دارد چشمانش را در حدقه های گود رفته اش چرخاند و اینگونه آغاز نمود:

تمام پیشگویی های من با طیب خاطر بود .... اقلا نصف اونها شرح حال مرگ پاتر بود
کلاس نازنینم رو به اون سنتور خر دادن .. که عقلش در حدودای الاغ و اسب و قاطر بود

خدایی بود که سنتور ها سم داشتند و نمیتوانستند تا این بالا بیایند و گرنه معلوم نبود سر پیرزن بیچاره چه بلایی میامد البته گیلیدی نیز با شنیدن اسم خر کمی گره بر ابروانش افتاد که سریع با دیدن ساحره ای که به وی چشمک میزد دوباره به حال خوش برگشت.
سپس تریلانی بادی در گلو انداخته و ادامه داد:
- عزیزان من و استادان گرامی همانطور که من خود را معرفی کردم شما نیز هر کدام خودتان رامعرفی و شمه ای از کارهای بدیع خود در گذشته بیان کنید مشروط بر اینکه اولا معرفی ها باید نظم و به شعر باشد و ثانیا آن را در مصرع های کوتاهی انجام دهید.

آبر چش پاک که معروف به رو داری بود اول از همه جلو آمد و شروع به خواندن این ابیات کرد:
همیشه توی میخونم (1) ، مدام آواز میخونم ... کنم طراحی قالب (2) همینجا پشت پیشخونم
عیالم ریکو هر چی که بخواد میگم به چشم جونم ... منم مشتی ممل که هست استکبار در خونم (3)
خوش آن روزی که 100 ID بقفلانی ، تریلانی



==============
پا ورقی:
1- دور از چشم حاجی دارکی در کلمه «میخونم» اولی م کسره دارد
2- theme ، ثیم ، چیزی که مملی با آن در سایت استکبار کند ، مایه سرگرمی اعضا
3- در جدیدترین آزمایش خونی که مملی داده این رقم به حد دو برابر نرمال رسیده است


Minerva McGonagall

Head of Gryffindor House

Deputy Headmistress

Less Expectation , Less Disappointment







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.