هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


"خبرهای فوری جادوگران" تنها زمانی ظاهر می‌شود که وقایعی خاص در جامعه‌ی جادویی جادوگران در حال به وقوع پیوستن باشد. با ما همراه باشید تا از جدیدترین خبرها مطلع شوید.


اگر می‌خواهید از وقایعی که در جریان است جا نمانید، بهتر است هرچه زودتر در محل حادثه حضور پیدا کنید و خودی نشان دهید!


در حال دیدن این عنوان:   4 کاربر مهمان





Re: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۷:۵۸ دوشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۴
#44

مایکل کرنر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۵ شنبه ۲ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۴:۲۰ سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۳
از دفتر کارآگاهان !
گروه:
مـاگـل
پیام: 162
آفلاین
مایکل با قیافه دمق و در حالی که با یک دست دماغشو گرفته وارد اتاق مطالعه میشه.
گارگاه ققنوس به سمتش میاد و میگه:اتفاقی افتاده؟
کرنر:هنوز خبرش به تو نرسیده؟
گارگاه:نه...کجا بودی؟
کرنر:الان تقریبا تمام مدرسه میدونن
کارگاه:بگو ببینم کجا بودی؟
کرنر:درمونگاه
کارگاه:درمونگاه!!!...چرا؟
در همین لحظه لونا و آوریل از خوابگاه دختران بیرون میان
آوریل:بعدا میبینمت لونا...
و راهشو میکشه میره بیرون
مایکل با نگاهش اونو تعقیب می کنه تا این که کاملا خارج میشه
کرنر:أأأأأ اصلا انگار نه انگار که دیروز با لنگه کفش زد تو سرم
لونا:همین الان موضوع رو برام تعریف کرد...واقعا که حقت بود
کرنر:
لونا هم راهشو میکشه و میره بیرون
مایکل با نگاه متعجب او را هم تعقیب می کنه تا خارج بشه ، سپس بر میگرده سمت کارگاه و میگه:چیه؟ چرا به من خیره شدی؟ حتما به نظر تو هم حقم بوده
کارگاه:من همچین حرفی زدم؟
در این لحظه صدای بلند خنده دو نفر از پشت سر شنیده میشه
کارگاه برمیگرده و میبینه لایتی (لایت پرینس) و فلور دارند با هم صحبت می کنند کرکر می خندند.
کارگاه:اه اه ، باز این پسره پرو پیداش شد.من که اصلا ازش خوشم نمیاد.
کارگاه:حالا تعریف کن بگو چی شده؟
کسی جوابشو نمی ده ، برمیگرده میبینه مایکل داره میره تو خوابگاه...


تصویر کوچک شده














کارآگاه و بازرس ویژه
----------


Re: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۲۳:۱۱ شنبه ۹ مهر ۱۳۸۴
#43

مایکل کرنر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۵ شنبه ۲ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۴:۲۰ سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۳
از دفتر کارآگاهان !
گروه:
مـاگـل
پیام: 162
آفلاین
آخر شبه و حمید داره میره بخوابه که یهو چشمش تو تاریکی به دو نفر میفته که دارن سر و صدا میکنن.
میره جلو میبینه چو و مایکل هستن که دارن سر هم داد میکشن
حمید:چی شده خواهر ، مزاحم شده؟
کرنر:مزاحم چیه ، تو دخالت نکن
حمید میاد جواب بده که آوریل و راجر از راه میرسن
دیویس:چه خبره؟
چو با دو تا دستاش صورتشو میگیره و میزنه زیره گریه
کرنر:إإإإإإإإإإإإإ
آوریل:چی شده چو؟
کرنر:این فیلمشه بابا جدی نگیرین
حمید تهدید آمیز به مایکل میگه:یا میگی چی شده یا به جرم مزاحمت این خواهر...(یکم مکث می کنه و به چو نگاه میکنه)... دستگیر میشی
کرنر:برو بابا بزار باد بیاد
حمید شروع میکنه به باز کردن دکمه بالایی روی یقش
آوریل:پسره عوضی چه بلایی سرش آوردی؟
کرنرمیفهمه موضوع جدیه و میگه:م م م م م م م من
حمید دودستی یقه مایکلو میگیره
کرنر:إ چه کار می کنی؟
دیویس:واستین ببینم ، این کارا چیه؟ چو ، تو بگو چی شده
کرنر:إإإإإإإإإ چرا اول از اون میپرسی؟
آوریل:چون خانوما مقدمند
کرنر دهنشو باز میکنه یه چیزی بگه ، اما دوباره دهنشو می بنده
چو هق هق کنان و در حالی که با دستاش صورتشو گرفته میگه:ب به م من ت تهمت میزنه . می میگه تو ن نفرت انگ انگیز ت ترین (حرفشو قطع میکنه و شدید تر از قبل گریه میکنه)
چشم ها همه بر میگرده به سمت مایکل و گرد میشه
کرنر که دهنش باز مونده یه نگاهی به همه میندازه و تقلا میکنه که یه چیزی بگه اما در همین لحظه:
آوریل بلافاصله یک لنگه کفششو در میاره و محکم میکوبه تو سر مایکل:chomagh:
در همین حال حمید که دو دستی یقه مایکل را چسبیده بود با کله میزنه تو دماغش
یک مشت محکم هم از پشت سر میخوره تو مخش که احتمالا کار راجر هست
کرنر:آخ ... واستین ... آی ... نزنین ... بزارین ... آخ ... حرفمو .......


تصویر کوچک شده














کارآگاه و بازرس ویژه
----------


Re: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۱۹:۰۵ شنبه ۹ مهر ۱۳۸۴
#42

آوریل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۰۷ یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۷
از کارتن!!
گروه:
مـاگـل
پیام: 789
آفلاین
در کیف باز شد و از توش یه خیلی عکس ساحره اومد بیرون.
حمید و راجر :
لایتی (مخفف لایت پرینس آخه خیلی طولانیه) :
حمید : اااااا........برادر این عکسا چین؟
لایتی : ها.....؟ اها...اینا هیچی....اینا عکس فامیلامونه.....
راجر : ای خالی بند...شما این همه دختر تو فامیلتون دارین؟
لایتی : خب نه بعضیاشون باهام...یعنی نه باهامون دوستن.
حمید : برادر خجالت آوره.....میری اینور و اونور و عکس این خواهرا رو با خودت میبری؟
لایتی : بابا مگه داشتن عکس جرمه؟
راجر : داشتن عکس جرم نیس....حمل و نقل این همه عکس ساحره جرمه.
حمید : حالا برادر بذار ببینم این عکسا چین؟
لایتی : بابا اینا عکسای منه......شما چیکار به اینا دارین؟ اگه میخواین براتون جور میکنم......
تو همین گیر و دار چشم راجر به یه عکس فوق العاده آشنا میخوره.
راجر : و ورمیفته.
حمید : اه برادر این چرا اینجوری شد؟ نکنه عکش بی ناموسی داشت اون وسطا؟
لایتی : نه بابا.....من بچه خوبیم.
حمید : آره جون عمه ات
لایتی :
حمید : بذار ببینم این چشه؟
و صداش رو نازک میکنه مثه دخترا:
اوا....راجی؟ راجی؟ اینجا چی کار میکنی عزیزم؟ مگه با هم قرار نداشتیم؟ چرا اینجا خوابیدی؟
راجر از جاش میپره.
لایتی و حمید :
راجر :
حمید : برادر تو چرا یهو ورافتادی؟
راجر : اون عکسه....اون عکسه...
و با دستش یکی از عکسا رو نشون میده.
حمید : این که خواهر فلوره خودمونه.
راجر : ای لایتی نامرد :chomagh: :chomagh: ...عکس فلوره من اون جا چیکار میکنه؟؟؟ ها؟
لایتی : فلوره تو؟ ههههههه:yrotf: من قراره با این 2 سال دیگه عروسی کنم تو میگی فلوره من؟
راجر : نــــــــــــــــــــــــــــــه و دوباره میفته.
حمید : ااااااااااا...........از این خواهر فلور بعید بودا.......
لایتی : بابا بیا ببریمش خوابگاه بینیم چه خاکی بر سرش بریزیم؟
حمید و لایتی کشون کشون میبرنش خوابگاه.
******در خوابگاه********
سام یه پارچ آب خالی میکنه رو راجر.
راجر : ها؟ها؟
سام : نترس بابا تو اینجایی.
راجر : دیدین؟ دیدین این فلور از اعتماد من سو استفاده کرد؟ دیدین؟ دیدین از پاکیه من استفاده کرد؟
کریچ : حالا همچین هم پاک نبودیا......
راجر :
کریچ : آخه همچین میگی پاکی کسی ندونه فکر میکنه الهه پاکیا هستی....اون کی بود همفته پیش با 3تا دختر تو هاگزمید قرار داشت ها؟
راجر :اه.........هیس
همه :
راجر : من باید از این دختره انتقام بگیرم.......
حمید : خب بگیر.
راجر : اصلا باید این لایتی رو هم بکشم.....
لایتی :
راجر : :chomagh: تو خجالت نمی کشی به ناموس مردم چپ نگاه می کنی؟ ها؟؟؟؟
لایتی : بابا این دختره قراره با من ازدواج کنه....چی چیو ناموس مردم ناموس مردم میکنی؟
راجر : بیاین....بیاین یه نقشه بکشیم حاله این دختره رو بگیریم.
همه : ........


[size=small]جادوگران برای همÙ


Re: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۲۰:۱۳ سه شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۸۴
#41



مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۴۹ شنبه ۱۹ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۶:۳۲ چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۸۵
از برای امنیت بیشتر نا معلوم
گروه:
مـاگـل
پیام: 13
آفلاین
بعد از سپری شدن یه شب دیگه که مثل همیشه با بی خوابی برای همه همراه بود راجر و حمید صبح میرن بیرون برای کارهای ضروری که ادم بعد از خواب انجام میده.
یه دفعه راجر میگه: برادر اون پسره کیه.
برادر حمید:حتماً تازه وارده.
راجر:بریم ببینیم.
برادر حمید:برادر صبح بخیر مشکلی داری؟
راجر:ازکی اومدی
برادر حمید:اسمت چیه؟
راجر:اول اینو بدون اینجا همه کاره منم.
پسر:بابا یه دقیقه ساکت ببینم چی می گین
از ضاهرش معلوم بود از اون تازه واردهای پررو هستش...
پسر:اول سوال شما چی بود؟
برادر حمید:مشکلی داری؟
اره از دیشب اومدم انجا ولی نمیدونستم خوابگاه پسرا کدومه بعد هم همینجا خوابیدم.حالا سوال شما چی بود اقا پسر؟
راجر:چه رویی داره پسره ی پرر...
برادر حمید:برادران برادران لطفاًارام باشید.
پسر:اسمم رو نمی تونم به شما بگم چون روم نمیشه من از اسمم شرمسارم ولی لقبم رو میگم منLIGHT PRINCE هستم و ازاشنایی با شما خوشحالم.
ناگهان در کیف پسر باز شد وروی زمین پر شد از.....
.........................................................................
سلام دوستان من عضو جدیدم و اگر کارم یا این نوشته مشکل داره منو ببخشید چون اولین بارم بود با تشکر.


سفيدان، محفليها،بهترين‌اند.


Re: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۱۲:۳۳ چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۸۴
#40

پنه لوپه کلیرواتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۹ شنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۲:۱۰ دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۹
از پشت دریاها!!
گروه:
مـاگـل
پیام: 239
آفلاین
--------------------درهمین موقع خوابگاه دخترا----------------------
آوریل:فکر کنم کریچر داره خواب بد میبینه.
لونا:پنی کجاست؟
فلور:حتما رفته خوابگاه پسرا پیش اونا خوابیده.
پادما:شما نمیتونین یه دیقه حرف نزنین...
دزیره:با این جیغی که کریچر زد دلم واسه دلاکو سوخت...خوب شد رو تخت نخوابید...
روینا:
--------------خوابگاه پسرا-------------------------------------------
پنی رو تخت جدیدی که ارنی ارنی واسش درست کرده خوابیده.عین خیالشم نیست هیچی هم نفهمیده.
راجر:هی...پنه لوپه...پاشو ببین این کریچر چی میگه...
سام:راس میگه...پنی...پاشو...
پنی:
حمید:دو حالت داره.یا مرده یا کره یا خودشو زده به اون راه.
شاهزاده امید:این که شد سه تا.
ارنی:ققنوس پاشو ببین این کریچ واس چی داد میزنه.
ققنوس:من دارم دوباره متولد میشم حرفی هم بزنی میرم گریفیندور...به این موضوع هم هیچ ربطی نداره...دلیل شخصی دارم...
حمید:میخوای زنگ بزنم جاسم بیاد؟
پنی:چتونه سر و صدا راه انداختید؟
سام:تو به عنوان جاسوس مخصوص ما برو ببین این کریچ واس چی داره داد داد میکنه...
پنی میره کریچو بیدار میکنه.
کریچر:خواب دیدم یه تشنه ی دیگه اومده تو طالار...
پنی:تالار.
کریچر:همون تالار...ناظر شده بود...
پنی:
کریچر:ببند گاله رو.
پنی:آخه خیلی جالب بود...حیف که فقط رویاست...
کریچر:من میترسم بخوابم...
پنی:(یه چیزی یادش میفته.)...تو...ر...رو...این...تخت...خوا...خوابیدی؟
کریچر:آره!مگه چیه؟
پنی:تقصیر من بود...من به عنوان یه جاسوس...باید بهت میگفتم...
کریچر:...
پنی:دخترا تصمیم گرفتن ایو طلسم کنن که هرکی روش میخوابه خواب بد ببینه...من باید اینو بهت میگفتم...
کریچر:تو اخراجی!
پنی: میدونم که خیلی...
کریچر:برو بیرون!!!


ویرایش شده توسط پنه لوپه کلیر واتر در تاریخ ۱۳۸۴/۶/۱۶ ۱۳:۰۳:۴۸


Re: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۱۰:۱۹ سه شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۴
#39

سدريك ديگوري


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۴ شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۲ جمعه ۲۱ مهر ۱۳۸۵
از لبه ي پرتگاه
گروه:
مـاگـل
پیام: 523
آفلاین
حميد:از شما خواهران عزيز متشكرم كه لطف كرديد و اين تختو به من داديد.
همه:
سام:چي كي گفته تو رو تخت خودت ميخوابي من رو اين تخت ميخوابم
ققي:هيشكي منو دوست نداره نخير من رو اين تخت ميخوابم.
ارني:هيشكي از جاش تكون نخوره.اين تخت مال منه
راجر:اينجوري نميشه بايد يه فكر اساسي بكبيم اصلا پالام پولوم پيليش مياريم.
همه ي بچه ها يه ساعت پالام پولوم پيليش ميارن ولي به نتيجه اي نميرسن.
حميد:اصلا بزاريد از خواهران آسلامي خودمون بپرسيم.
ققي:فيش فيشو مار نازنين...
همه:
سام:بابا اين به كلمه ي اسلامي و آسلامي و خانواده ي اين كلمات حساسيت داره نگيد تو نمايشنامه هاتون.
حميد:خب بانو محجبه آوريل شما نظرتون چيه؟
آوريل:با اجازه ي تمام برادرا حميد.
حميد:
حميد:خواهر لونا شما چي؟
لونا:اين سام خيلي زحمت كشيده من ميگم سام.
سام:
حميد:خواهر فلور شما چي؟
فلور:من كه فقط يه نفر راجر
راجر: :bigkiss:
حميد:خب لطفا فاصله ها رو رعايت كنيد.خواهر دزيره شما چي؟
دزيره:با اينكه در عشق شكست خوردم بازم ميگم لرد دلاكوا.
همه:
حميد:خب حالا از بانوان پني و پادما چون فعاليتشون كمه و ما هم پسر كم مياريم بگيد كه كي روي اين تخت بخوابه؟
پادما و پني:شاهزاده اميد.
شاهزاده اميد:من ميدونستم :bigkiss:
بانوان پني و پادما يه چك به شاهزاده ميزنن.
در همون حال كريچر از جلوي اتاق رد ميشده.
سام:آهان فهميدم چطوره تخت رو بديم به كريچ بزاره تو اتاقش راحت باشه.
كريچ از دور صدا رو ميشنوه و مياد :مرسي سام من ميدونستم كه تو يكي هوامو داري.
سام:
_________________________
مكان:خوابگاه پسران
زمان:سه نصفه شب
صدايي از اتاق كريچر:آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآي,آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ,ووووووووووووووووووووووااااااااااااااااااااي,هوووووووووووووووووووووووووووااااااااااااار.
همه:
.....


[size=medium][color=0000FF]غم و اندوه را مي ستايم زيرا همواره همراه من بوده Ø


Re: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۱۰:۱۱ دوشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۴
#38

پادما پتیلold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۶ شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۳۶ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۴
از لندن(india town)
گروه:
مـاگـل
پیام: 67
آفلاین
بعد از همه ی کتکایی که ارمی (مخف ارموک)
خورد و دخترا دلشون خنک شد فهمیدن که با اینکه او ن
بدبختو انقد زدن دوستاش بازم راضی نشدن
---------------------------------------------
فلور:بالاخره این تخت ما چی شد/؟
راجر:قرار بود چی کار بشه؟
فلور:سوال منو با سوال جواب نده تخت ما چی شد؟
راجر:کاری نشد چون اون شاهزاده ی ما یه کم بیش از حد شاهزادس(به دل نگیری) و نمی تونه رو زمین بخوابه
ما مجبوریم تختو اینجا نگه داریم
همه ی دخترا:چی؟
اوریل:عجب پرو هایی هستین این تخت از اول که هارگوارتز ساخته
شده مال خوابگاه دخترا بوده
همه ی دخترا دوباره :
بعد سام شروع می کنه تاریخچه ی هارگوارتزو در مورد تختاش می گه
و در اخر به این نتیجه می رسه که این تخت اصلن مال ریون نیست
لونا:برو بابا تو هم این همه حساب کتاب کردی به اینجا رسیدی؟
بعد فلور می گه یه نقشه ای دارم و ما همگی(دخترا)سرامونو در حالی که پسرا مرموزانه نگاهمون می کنن به هم نزدیک می کنیم
بعد دخترا:
دزیره:خوب ما تصمیم گرفتیم این نخت زیبا رو به شما هدیه کنیم
پادما:اره و جنس داده شده پس گرفته نمی شه
------------------------
ببخشید من می خواستم همه ی بچه ها رو تو نمایشنامم به کار ببرم
از جمله :کاراگاه وحمید ولی نشد
خیلی هم خنک بود ولی ادامه دارد..........


Just green day


Re: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۲:۱۴ دوشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۴
#37

آرموك ايتسو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۲:۴۷ سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۸۶
از در میان جنگل سیاه,با حمایت دامبلدور
گروه:
مـاگـل
پیام: 48
آفلاین
وقتی دخترا داشتن با راجر دعوا می کردن منو سام و کیچر و برادر حمید یه خورده فاصله گرفتیم....
فلور:تخت میاری یا وادارت کنم راجر...
راجر:آرموک آوردش به من چه...
همه ی نگاهها به طرف من....عجب راجر پته ام رو انداخت روی آب..
آوریل:حرفی داری بزنی ..یا(به چوب دستیش اشاره کرد)ورد توبیخ بفزستم برات...
من گفتم:یه لحظه گوش کن..من از این وردا نمی ترسم...آره تخت رو من آوردم ولی..دستورش از همونی بود که تقصیر رو انداخت گردن من...
فلور با عصبانیت فریاد زد:بابا گیجمون کردین...
کریچر آروم گفت"ما پسرا همینو می خوایم(که گیج بشی دختره)"
من گفتم"ببین شاهزاده امید جدیده و تخت رو از خوابگاهتون دزدیم..راجر خوابگاهو گنده تر کرد..شاهزاده امید یه خورده با کریچر حرف زد..سام اومد توی خوابگاه..چو مشقاشو نوشت..راجر نامرده درست..ولی..
دخترا همه جیغ کشیدن و پریدن روم..یکی نزد توی سرم همه زدنم..

چه کتکی خوردم اون روز............



Re: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۱۲:۲۸ شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۴
#36

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
مـاگـل
پیام: 1223
آفلاین
پست پنی رو منتقل کردم اینجا
**********************

در همین موقع دخترا مثل اینکه میرن ارث باباشونو طلب کنن راه
افتاده بودن به طرف خوابگاه پسرا.
______________________
خوابگاه پسرا.
فلور:واقعا برات متاسفم راجر.
لونا(به حمید):برادر...شما دیگه چرا؟
کریچر:حالا خوبه خودتون میخواستید تختو...
(راجر دستشو میذاره روی دهن کریچ)
آوریل:چی...چی داشتی میگفتی؟
راجر:هیچی...مایه لحظه بریم بیرون.
دخترا تختو برمیدارن.میخوان برن بیرون که...
سام:پنی جان ، شما همینجا تشریف داشته باشید.
روینا:مگه تقصیر اونه که شما انقد دزدین؟
پادما:شما حق ندارید تهدیدش کنید.
ققنوس:ما میخوایم حرف بزنیم...حالا برید بیرون.
میرن بیرون.
پنی:
ارنی:من گفتم این اعتراف میکنه...من گفتم این به درد جاسوسی نمیخوره...من گفتم...
.


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۱۳:۴۰ چهارشنبه ۹ شهریور ۱۳۸۴
#35

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
مـاگـل
پیام: 1223
آفلاین
در های خوابگاه دختران با صدا باز میشه و همه ی پسرها:
پنه لوپه در حالی که کم مونده بود گریش بگیره به پسرا نگاه میکنه
پسرا: یک پسر این ورا ندیدی؟
پنه: برو بابا این دستگاهه چشه؟ تا اومدم برم بیرون جیغش در اومد
راجر: کجا میخواستی بری؟
پنی: به تو چه
همه:
راجر: دهناتون رو ببندین
حمید : از موضوع منحرف نشین خواهرم شما این وقت شب بیرون خوابگاهتون چی کار میکردید؟
پنی: نمیتونم بگم
سام: چرا خوب بگو کجا میخواستی بری
پنی: چقدر گیر میدید میخواستم برم دستشویی
همه:
پنی: نخندین ببینم من نفهمیدم این دستگاه چرا این سلیطه بازی ها رو در آورد
همه بر میگردن به حمید نگاه میکنن
حمید: خوب شاید حساسیتش رو زیادی بردم بالا
________________________
نکته: پنی تمایل زیادی داره که پسرونه رفتار کنه و پسرونه بگرده


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.