خب بنده دیدم که موضوع قبلی رو کسی ادامه نداد و البته خودمم اونجوری نمینویسم و یه هفته هم از پست آخر گذشته پس میریم تو یه موضوع جدید:
_________________________________________________
همه جا تاریک است، هیچ صدایی به گوش نمیرسد، هیچ صدای حتی صداهای معمول شبانه!!، نور مهتاب که با لجاجت خاصی تاریکی شب را شکافته (چه ربطی دارن به هم اصلا؟) ساعت دیواری تالار را روشن کرده و عقربه های کج و کوله آن، ساعت 4 صبح را نشان میدهند.
در گوشه تصویر چند جنبنده از نوع خزنده به چشم میخورند و صدای پچ پچ آنان سکوت تالار را از بین میبرد.
-: پیست.....هیست......هستین؟
دو صدا با دو لحن متفاوت : آره!!
-: خب پس بیاین اینور که نور هم باشه همدیگرو بهتر ببینیم!!
صدای شش جفت پا که به صورت چهار نعل روی سرامیک های 5 بند انگشت خاک گرفته تالار میدوند شنیده میشود، ناگهان هر سه پایین ساعت میایستند.
-: اه نکن دیگه ادی، ول کن این سدریکو دیگه....
ادی : بابا تو تاریکی شب فقط میشه این کارا رو کرد، اذیت نکن دیگه ققی، بذار خوش باشیم!!
ققی : مرتیکه کارتون داشتم که این ساعت اوردمتون اینجا، نذر نداشتم شما دوتا رو بهم برسونم که!!
ادی : خب بگو چیکارمون داری؟ فقط زود تند سریع که بعد از سدی 4-5 نفر دیگه منتظرنم!!
سدی : خیلی نامردی!!
ققی : بسه دیگه، آقا من گفتم بیاین اینجا در مورد این دختره آوریل حرف بزنیم.
سدی : در مورد اون چه حرفی داریم بزنیم؟
ققی : بابا این آوریل اگه من نبودم الان ریون نبود!! من بودم که با هزار زور و زحمت و خواهش و تمنا اوردمش ریون، حالا که باید جواب این همه لطف و محبت منو بده انیجوری میکنه!!
ادی : چه جوری میکنه؟ شاخ شده؟ برم شاخشو بشکونم؟
ققی : اون خودش شاخ 8تای منو تورو میشکونه!! نه، ولی همین ترینا دیگه، لاقل نیومده یه جا بهم رای بده دلم خوش باشه!!
سدی : راستم میگیا.....اسم هیچ کدوممون رو نیاورده، مثلا حذبی هم هست، رفته به کریچ رای داده!!
ادی : حتی تو تازه واردا هم منو نگفته.
ققی : شونصد ساله اینجایی هنوز به خودت میگی تازه وارد؟ ولی اینا رو ول کن!! باید حالشو بگیریم، حداقل یه کاری کنیم که بره ما رو معرفی کنه!!
سدی : خب اینم یه حرفیه واسه خودش، ولی چیکار کنیم؟
ادی : بریم به کریچ بگیم ناظرش کنه؟
دو مشت بر مغز ادی کوفته میشه و صداش توی تالار به صورت اکو دار میپیچه!!
ادی : بابا نزن، فقط یه شوخی بود، همر داشت ندیدی؟ (چه خالی بندی!!)
سدی و ققی : نه ندیدم!!
ادی : مرده شور اون چشماتون رو ببره، اینم همر :
ققی : ولی جدی چیکار کنیم؟
______________________________________________
واقعا فکر میکنین باید چیکار کرد؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f87046ed246c.gif)
[size=small]جادÙÚ¯Ø±Ø§Ù Ø¨Ø±Ø§Û ÙÙ
Ù