دیــــــــــــــــنگ دونــــــــــــــــــــــــــــگ دانــــــگ


- با سلام خدمت عزیزان و شنودگان رادیو گریفیندور.با اخباری دیگر در خدمت شما عزیزان خواهیم بود. به گفته وزیر اعظم،عالیجناب هوکی کبیر،بودجه ویژه ای به گروه گریفیندر بخاطر کمک کردن اعضای گریفیندور به جن ها در سال های اخیر تعلق میگیرد.جناب وزیر با موثر دانستن این عمل گفت:
"دولت هم اکنون نیاز مند به گریفیندوری های مثل هرمیون و گروه های حمایت از جن ها است."


دکتر پرفسور عمامه دار بلیز زابینی،معاون وزیر دولت جدید،دیروز در حین کنفرانس شبانه مطبوعاتی به خبرنگار رسمی رادیو گریفیندور اعلام نمود:
" بزودی وزیر کبیر برای خودروبالشی جدیدی میخرد."
وی ضمن اعلام کردن این نکته رنگ روبالشی را که قرمز گوریک گریفیندوری میباشد نیز اعلام نبود. به گفته وی،این رو بالشی حدود 4000گالیون خرج خواهد داشته وتا ماه جاری خریده میشود.


بینندگان عزیز،این بود خبر امروز.تا خبری دیگر،مرلین،وزیر،بلیز،کوییرل،هری،لرد، دوستتون و همگی یار و نگهدارتون.

دینگ دانگ دونگ

پخخخخ.....پخخخخ...پوووخ
شنوندگان عزیز و ارجمند،باری دیگر با خبرهای زیبا و دست اول در خدمت شما عزیزان میباشیم.به خبر فوری و بس مهمی که چندی پیش به دستمان رسید توجه کنید:

مار گمشده آقای مونتگومری مونتگومری،دیشب در یک عملیات محرمانه،در شکم تد ریموس لوپین پیدا شد.به گفته پلیس وزارتخانه،تد ریموس لوپین وقتی که در حال خوردن این مار 23 متری بود هوش و افکارات خود را در دست نداشته و برای همین بیگناه میباشد.

آقای مونتگومری مونتگومری به خبرنگار ویژه رادیو گریف گفت:
"من از تدی خیلی متشکرم که این مار رو برام در شکمش نگه داشت.الته من از همون اول هم به این مار گفتم که اگر در شکم کسی میری،ماسک اکسیژن خودتو ببر که متاسفانه،مار من به این حرف گوش نکرد."

شنودگان عزیز،تا خبری دیگر،مرلین یارو و خدا نگهدار شما.

خسش – خش – خشس – دوف – بوم ---

توماس: بله، با یکی دیگه از برنامه های رادیو گریف در خدمتتون هستیم، همونطور که میدونید رمز این برنامه دامبلدور در کلاسهای خصوصی بود رمز برنامه بعدی هم تا اخر برنامه داده میشه

راوی: خوب هر کس داره گوش میده میدونه رمزش چی بود دیگه، چرا حرف کم میاری میزنی تو جاده خاکی؟

توماس: بریم سر اصل موضوع ،این روزها خبرهای جدید از تالار گریف به گوش میرسه، خش – خش

&- اخرین اطلاعات ما حاکی از این هستش که هوای اکثر مناطق در دنیای جادوگری کمی صاف تا قسمتی ابری هستش! البته اسمان مناطق جون تا جنوب شرق نیز همین طوری بوده و خواهد بود

- بله داشتم میگفتم، از اخلال به وجود اومده در ارسال صدا عذر میخوام...

%- این جمله منه دوست دارم خیلی زیاد به چشماتم خیلی میاد! ترانه بسیار زیبا از کامی و هومی رو شاهد بودیم، باز هم اگر ترانه درخواستی هست میتونید به این شماره 200090 پیامک بفرستید و درخواست بدید

داشتم میگفتم

لی:راستی توماس فیلم اقا و خانم پاتر رو دیدی؟ یک فیلمی، بهت پیشنهاد میکنم حتما ببینی! فقط +18 هستش.

-ببند! چی داشتم میگفتم؟ اهان، این روزها در تالار برنامه های جدیدی در حال اجراست و تا حدودی فعال شده، البته باید گفته بشه که اعضای گریف دیگه مثل گذشته به تالار اهمیت نمیدن و فعالیت در اون فقط به چند نفر خلاصه شده!


خبر دوم که بعد از چند ماه داره اعلام میشه این هست که در ترم گذشته بچه های گریفیندور با توجه به تلاشهایی زیادی که انجام دادن متاسفانه دوم شدن، البته جاداره که از تمام اعضایی که در هاگوارتز زحمت کشیدن تشکر کنم،اما در ترم گذشته ما در کوییدیج قهرمان شدیم! جا داره از اونها هم تشکر کنم از طرف تمام اعضا!

-بقیه اخبار رو لی در گزارش میکنه منم برم میلم رو چک کنم، امروز سری دوم عکسای ازدواج اون خواننده مشنگه قرار بود برام بیاد!

- اگه اومده بود منم خبر کن بله توماس عزیز گفتش که طرح های که در گریف در حال اجرا شدن هستش کمی تالار رو فعال کرده ولی هنوز هم مثل قبل نشده و اعضای قدیمی فقط نظاره گرهستند و هیچ کاری انجام نمیدن، با وجود اینکه یک پست حداکثر 20 دقیقه وقتشون رو میگیره!

-خبر روز هم این هست که انتخابات وزارت نزدیکه و هنوز از بچه گریف کسی اعلام امادگی نکرده برای نامزد شدن ، بهتره این دفعه یک گریف واحد رو در زمان انتخابات ببینیم و ...

- اومد، اوف، بیا ببین چه عکسایی هستش

شنوندگان عزیز دیگه وقت نیست که بیشتر از این حرف بزنم فقط واژه رمز بعدی هری پاتر در بقل دامبلدور هستش!

بومم...یواش استر ... تازه اومدی میخوای بری بوقم بزنی
بشین ببینم بوقی ... (کی رو میگم معلوم نیستش!)

سلام میکنم خدمت شنوندگان عزیز و ارجمند صدای گریفیندور ...
بعد از مدت ها با خبرهای تازه در خدمت شما هستیم !

دینگ دینگ ...

هاگوارتز امروز نیم کاره به اتمام رسید ... دلیل این اتفاقات در داخل گروه راونکلاو موجود است ...

....

دینگ دینگ...

وایسا بوقی ...
یییهیییی ... (صدای ترمز )
چرا سرعتت زیاده ؟
همین طوری جو گرفته بود یک آجر گذاشته بودم روی گاز

----

بله شنوندگان عزیز ...
از اشکال پیش اومده معذرت میخوایم ... یک لحظه خط رو خط افتاد بود روی کانال تخته گاز ...

ادامه ی اخبار را مشاهده میکنید ...
تاپیک های امتحانات سمج باز شد تا ملت راونی و کلیه ملت های آفریقایی آنگولایی ... و ... در داخلش شرکت کنن !

خبر ها همین جا به پایان رسید ...

نیگه دار (هر کی گفت این نیگه دار مال کدوم فیلم سینمایی هتسش ؟ جایزه داره)

دینگ دینگ دینگ ...

مخاطبان راديو گريفيندور در حال تنظيم راديو...
==============
خشــــــــش شـــــــــشش ششش شش
-اينجا گودريم است ...صداي راديو گريفيندور
-سلام دوستان عزيز. من پيتر هستم و امروز دعوت كرديم از رئئس شبكه دو تا چند كلمه اي در مورد هري پاتر با ما صحبت كنه.
خوب حال شما خوبه؟
رئئس: ممنون از لطفتون
پيتر: بهتره خيلي سريع شروع كنيم.شما با هري پاتر موافقين
رييس: به هيچ وجه!
پيتر: چرا؟
رئيس: به خيلي دلايل. مثلا شما به شرت هري پاتر دقت كنيد رنگش آبيه.رنگ آبي نشان از كارهاي نا مشروع در اسلامه
پيتر: بسيار عالي. حالا من چند تا كلمه مي گم شما هر كلمه اي به ذهنتون رسيد به جاش بگين.
صهيونيسم : جواب---->هري پاتر
فقر:--------->هري پاتر
انسانيت-------->هري پاتر
زدبازي-------->هري پاتر
پيتر:بسيار متشكرم جناب. ولي خواهش مي كنم ديگه اين جا سر نزن. بازم ممنون.ديگه برو
دوستان تا برنامه بعد فعلا خدا يارتون
=======
و در آخرشم آهنگ عمو پورنگ: دست علي يارتون خدا نگهدارتون تو قلب ما مي مونه اميد ديدارتون...

خش ...خش....خش....

به نام او که مارو اصیل آفرید!!!

خش....خش....خش...خش .
بینندگان عزیز سلام من هوگو ویزلی هستم و با یکی دیگر از برنامه های میم مثل من و دیگران در خدمتتون هستم گزارش امشب مصاحبه ای با ريالای گودرک گریفندور است .
من با ضمن خداحافظی شما رو دعوت می کنم به این گزارش گوش فرا بدهید.

هوگو :سلام آقای گریفندور!
گریفندور:چه کسی بودصدازد گودریک؟
هوگو:من بودم آقای گریفندور صدای من ناراحت تان کرد؟
گریفندور:صداکن مراصدای توخوب است.
هوگو:مثل اینکه متوجه ورودمن نشدید؟
گریفندور:صدای پای توآمد،خیال کردم باد،
عبورمی کندازروی پرده های قدیمی.
هوگو:من هوگو ویزلیم .برای مصاحبه خدمتتان رسیده ام.ممکن است خودتان رابه طور مختصرمعرفی کنید؟
گریفندور:اهل دره ی گودریکم .
روزگارم بدنیست.
تکه نانی دارم،خرده هوشی،اندازه ی کوهی شجاعتی
مادری دارم،بهترازبرگ درخت.
دوستانی،بهترازآب روان.
هوگو:ازخودتان بیشتربگویید،ازشغلتان...
گریفندور:پیشه ام جادوگریست است:
گاه گاهی شمشیری می سازم بارنگ،
می فروشم به شما
هوگو:وپدرتان...
سپهری:پدرم جادوگری می کرد.
شمشیرهم می ساخت،شمشیرهم میزد
خط خوبی هم داشت.
هوگو:آقای گریفندور! ما،روزروشن درسایت جادو گران دنبال تان می گشتیم در شب تاریک توی آبادی«گودریک»پیدایتان کردیم
ممکن است بفرمایید چراآمدی اینجا؟
گریفندور:من دراین آبادی پی چیزی می گشتم.
پی خوابی شاید.
پی سالازاری،روونایی،هلگایی.
هوگو :حالاچراتوی تاریکی نشسته اید؟
گریفندور:من دراین تاریکی
فکریک بره ی روشن هستم
که بیایدعلف خستگی ام رابچرد.
هوگو:ببخشیدآقای گریفندور؛مادراین تاریکی شماراگم کردیم؛کجاتشریف دارید؟
گودریک:من درایوانم رعناسرحوض.
هوگو:ولی موقعی که آمدیم شمالب حوض نشسته بودید.....!
گریفندور:رفته بودم سرحوض
تاببینم شاید،عکس تنهایی خودرادرآب،
هوگو:دید؟
گریفندور:آب درحوض نبود
هوگو:ازدست من کاری ساخته است؟می توانم از چاه آب بکشم؟
گریفندور:تواگردرتپش باغ خدارادیدی همت کن وبگوپری دریایی ها حوضشان بی آب است.
هوگو: پسرعمه ام آلبوس سوروس می گوید بعضی ازشعرهای شمامثل تابلوی نقاشی است.می توانیدیکی از این شعرهارابرای مابخوانید؟
-: چرخ یک درشکه در حسرت و امادن تسترال ،
تسترال در،در حسرت خوابیدن گاریچی
و مرد درشکه چی درحسرت مرگ !!!!
هوگو:...!
گریفندور:چه اتفاق افتاد؟
هوگو:چیزمهمی نیست من یکمی احساساتیم
گریفندور:ببین،همیشه خراشی است ، روی صورت احساس ،
چه سیب های قشنگی!!!!!
هوگو:توصیه ای برای عزیزان نوجوان؟
گریفندور:روی قانون چمن پانگذاریم.
هوگو: بدترین اتفاق دوران تحصیل؟
گریفندور:یک نفرآمدکتابهای مرابرد
هوگو:نظرکلی تان راجع به زندگی؟
گریفندور:زندگی رسم خوش آیندی است.
زندگی حس غریبی است که یک جغد مهاجردارد
زندگی شستن یک بشقاب است.
زندگی خالی نیست.
مهربانی هست،شجاعت هست،ایمان هست.
چیزهایی هم هست.
هوگو:مثلاً؟
گریفندور:مثلاًشاعری رادیدم، * به گل سوسن می گفت:شما
هوگو:اگرزندگی تان به دست خودتان بوداز خودتان چه تقاضایی می کردید؟
گریفندور:کودکی ام رابه دست من سپار
هوگو:بعدازرفتن مادوست دارید چه کاربکنید؟
گریفندور:بهترآن است که برخیزم ،
چوب دستیم رابردارم
روی تنهایی دوئلی بکنم
هوگو:ازلطف شمامتشکرم خداحافظ آقای گریفندور
گریفندور:چه کسی بودصدازد:گودریک!!کفش هایم کو؟؟؟؟

دینگ دونگ شپلخ زینگ دانگ بومــــــــــــــــــــم !!!

خــــــــــش ... خش....خشششش......خش...

شنوندگان عزیز توجه فرمایید :

صدایی که هم اکنون میشنوید از رادیو گریفیندور است .
_خب باشه !!!
وقتی دارم صحبت میکنم هیچی نگو !!!
_هوممم باشه !!!

شنوندگان عزیز با اخبار تازه ای از سالن خصوصی گریفیندور در خدمت شما هستیم .
طبق آخرین اخبار رسیده از داخل تالار تاپیک المپیک گریفیندور تا اطلاع ثانوی قفل میباشد ... ما در پی این خبر به دنبال استر راه افتادیم و وقتی به اون رسیدیم ....
_مگه مسابقه دو بوده؟؟؟
_ببند اونو
از وقفه ی به وجود آمده از شما عذر میخوام ... در صورت تکرار شخص نصف میشه بله ادامه میدیم ... و وقتی به او رسیدیم از او در مورد این اقدام سوالی پرسیدیم :

_استر چرا تاپیک المپیک گریفیندور رو قفل کردی؟؟؟

_اهم اهم ... خدمتتون عرض کنم که این تاپیک تقریبا موضوعش با تاپیک زمین جادویی یکی بودش ... بنابر تصمیمی که در زمان نظارت جسیکا پاتر گرفته شد این بود که یکی از این دو تا تاپیک مشغول به کار باشه که اونم زمین جادویی بودش !!!

استر بعد از گفتن آخرین حرف در رفت

ادامه ی اخبار :

خبر خوشحال کننده ای که به دست ما رسید این بود که تمارین تیم کوییدیچ گریفیندور نیز آغاز به کار کرد ...
_کجا آغاز شده ... چرا خالی میبندی ؟؟؟ تازه گفته اعلام آمادگی کنید ...
_یک کلمه دیگه بگو چوب دستی رو بکنم توی چشت
_میگم تا چشت در آد ....

تهیه کننده برنامه:
شنوندگان عزیز متاسفانه این دو تا با هم نمیتونن کار کنن و من اخبار رو ادامه میدم...تاپیک زنگ انشا نیز باز شد تا به زودی توسط آبرفورث دامبلدور مدیریت بشه !!! این بود اخبار زنده ی گریفیندور ... تا برنامه بعدی ...

در این لحظه تهیه کننده هم به داخل دعوا پرت میشه

قیافه مجری در آخر:
قیافه یارو :
و در آخر تهیه کننده:

بوممممم....شپلخ ...زینگ ... دانگ دونگ دونگی ...

مستند هری پاتر
تهیه کننده:ریتا اسکیتر(از کی تا حالا؟)
مجری:(با تنفر و رغبت و استفراغ) دین توماس

خوب دوستان سلام. .راستش تو تعطیلات که بوودم تلوزیون رو روشن کردم دیدم که دارن فیلمهایی از زندگی هری پاتر مشهور پخش میکنن و راجع بهش یه چیزایی میگن.نمی دونم ووریلنگه بود روگیلن بود یا گولینگ ...آها رولینگ.همش راجع به اون بود.و بعد یه سری بد و بیراه به پروف خودمون دامبلدور مرحوم زد(پشت سر مرده بد و بیراه میگفت!).بعدش یه چیزایی میگفت نمیدونم منظورش چی بود.نمیدونم..بعد اونجارو نشون داد که هری نقاشی منو میبینه و ذوق میکنه.همون جا که یه بازدلرنده میخوره وسط مخش.اوه راستی ما اینجا هری رو داریم که میخواستیم بگیم وزارت خونه بس نبود صدا و سیمای مشنگی هم داره چرند میگه.سلام هری.سیاسی شدی.
--اختیار داری عزیز.
-هری تو هم تو خونه دورسلی ها این برنامه رو دیدی؟
--آره.دادلی داشت منفجر میشد.و عمو ورنون هم حرف ها رو تایید میکرد.
-هری چاره چیه .منم مشنگ زاده ام.و تلوزیون میبینم.میخواستم نظرتو بگی.و اینکه رولینگ رو میشناسی؟
--راستش هیچکس به جز من رولینگ رو نمیشناسه.رولینگ بود که مارو خلق کرد.اون نویسندس و ماهم شخصیت و کارکتر.
-باید قاتل ماهری هم باشه.
--اوه البته.موقتا راجع بهش حرف نمیزنیم.یادت باشه ما الان تو کتاب ششیم و کتاب هفت رو افشا نمیکنیم.و درباره اون مستند.بهت بگم اگه روزنامه های خودمون دارن بهمون فحش میدن دیگه نباید انتظار از اونا داشت.حالا خوبه وزارتخونه اخیرا داره خودشو واسه من میکشه.میگه همه جور امکانات رو بهت میدیم.تازه تا همین الانشم من مشنگ ها رو از دست اسمشو نبر نجات دادم.حالا نذار دهنمو وا کنمو و کتاب هفت رو افش....
-اوه.نه هری عزیز .نیازی به این کار نیست.راستی میخوام بگم.اینا داشتن راجع به بی دینی تو حرف میزنن.دینت چیه؟
--اوه دین عزیز.بذار ثابت کنم.اگه رولینگ برای ما دینی میزاشت مسلما مردم پیرو اون دین مخصوصا روحانیون آشوب به پا میکردن.چون جادو تو همه دینها بده.ولی دین عزیز من که جادوی سیاه نکردم که .تا الانشم خیلی شانس آوردن که من دین ندارم دین عزیز.چون اگه داشتم الان اینجا نبودم.
-اوه چه قدر دین دین میکنی!راست میگی هری.اینا چه تو دین داشته باشی چه نداشته باشی برای اینکه ثابت کنن بدی دارن خودشونو...
--هیس اینجا رادیواه.
-میخواستم بگم خودشونو میکشن.خوب وقت تمومه. بای.

خششششششششش...!

سلام به گریفندوریهای اصیل و نیمه اصیل و مشنگ زاده.امروز دوشیزه ویزلی رو دعوت کردیم.سلام جینی!
--سلام به همه شما و شنوندگانی که همینجوری دارن خودشو سرسری واسه من میکشن.
-البته همه مثل من نیستن.اوهم.ولش کن.خودتو معرفی کن.
--خودت که میدونی ولی بینندگان نمیخوام ناراحتتون کنم ولی راستش از وقتی بلغم اومده اون زن همش چسبیده به اون انگار نه انگار یه فارغ التحصیلی تو خونش داره...
-این چه طرز حرف زدن با مادر جان مولیه؟!اصیلا هههچچچ لیاقت نداری.
--ببینم تو چرا لهجت عوض شد؟
-ددددددد هیچی.سرسری.عین سرسری.آخ.چرا لگد آخ....داری چیکاآآآآآخ ر میکنآآآآآخ.
--صد دفعه گفتم تکه کلامای منو تکرار نکن.
-او بله البته.راستی وقتی 4سال پیش هری تو رو از او مخمصه نجات داد چه احساسی داشتی؟
--ما اون موقع با هم رفاقتی نداشتیم دین عزیز.ولی راستش اصلا ازت خوشم نمیآد و از همون لحظه عاشق هری شدم.
-بیچاره رون.
--چی؟اون انقدر بی عرضس که حتی خرچال رو هم بوس نکرده.
-کافیه.البته مهمونای قبلی هم همینو میگن.خوب من دیگه با تو قهرم....مممممماممممان!مامان ای کاش اینجا بودی....هی!!!!خوب این آخرین قسمت بود خداحافظ.خودم حال و حوصله مهمون شدن رو نداشتم.....