هری پله ها رو به صورت بسیار شیکی طی کرد و با شیکی تمام به بچه های غیر شیک تالار نگاه کرد.
بعد سرفه شیکی کرد وبعد به لحنی شیک گفت:خوب دوستان غیر شیک من .حتما از خودتون می پرسید چرا من شما رو به اینجا آوردم.من به عنوان یک ناظر شیک بایید به وظایف شیک خودم در این تالار شیک رسیدگی کنم.من یک نامه شیک پیدا کردم که تو نقشه گنج بود.پس بهتره شروع کنید
پس سیل عظیمی از بچه ها شروع به کندن کردنن
هرمیون:معلومنیست این هری گولاخ دوباره چه فکری به سرش زده میخواد رو ما امتحان کنه.من که خودمو درگیر نمیکنم.
کورمک:اماهرمیون هری گفت که یک گنجه.من هرکاری میکنم.
هرمیون:
هری:عالیه بچه های غیر شیک من.بزارید یک بار دیگه نامه رو بخونم
نقل قول:
سلام بر تو ای نواده عزیزم.
خوبی؟ سلامتی؟ هلگا هافلپاف چه طوره؟ () خوبه؟ ولی ولش کن. تا اون موقع حتما مرده. ولی حالا تو با نواداش دوست باش. زن خوبی بود. ولی این سالازار نا مرد که نگذاشت ما به هم برسیم. پس با اسلیتیرینی ها دوست نباشی ها.
بهتره بریم سر اصل مطلب. آورین که این برگه را پیدا کردی. می دونستم که پیداش میکنی. نواده بزرگ من. راستی اسمت چی بود؟() ولی بازم ولش کن. ببین. این نقشه گنجه. باید اول از همه بری و دقیقا یک در یک متر را بکنی و سه متر بری پایین. تا این کار را کردی بیا و با چوبدستیت بزن روی این کاغذ بت بگم بقیش چیه.
همین طوری ادامه بدید.تا سه متر.هرمیون تو چرا کمک نمیکنی.
هرمیون:نه ترو خدا .بیام کارگر هم بشم .تو چی فکر کردی.من نه اون گنج رو میخوام نه کمک میکنم.
هری:باشه باشه چرا جوش میاری
کورمک :بیخیال فقط یک متر دیگه مونده .دیگه طاقت ندارم.
آرسینوس:کورمک خیلی ذوق نکن .از کجا فقط یک شوخی نباشه.
هری:کافیه دیگه.این کاملا حقیقه .ادامه بدید.منم میرمو میام.یکیتون وقتی تموم شد بیاد و بهم خبر بده.وبه صورت بسیار بسیار بسیار شیکی از پله ها بالا رفت
--------------------------------
ببخشید بهتر از این نتونستم بنویسم