خلاصه:
ارشد هاي تالار به مناسبت ورود تازه وارد ها تور هافلپاف گردي تشكيل داده اند كه كل تالارشان را به نوگلان نشان دهند. آنها كتابخانه، گوركن طلايي (سالن مسابقه)، آشپزخانه، خوابگاه مختلط، تالار نوادگان هلگا( جايي كه عكس پيرگلان هلگا قرار مي گيرد)، پنجره هاي مجازي( قلب تالار) و... را ديده اند و به ديدن حمام مي روند.
به غير از خلاصه ي سوره خلاصه ي تاپيك هاي هافل هم شد:|
***
بلاخره بعد از گذشتن از نصف تالار هافلپاف، به حمام عمومي رسيدند، جايي كه برعكس همه ي حمام هاي عمومي " بشور " نداشت و هافلپافي ها با نوبت براي هم كيسه مي كشيدند تا هم تميز بشود و هم مفهوم كار گروهي را ياد بگيرند.
رز ويبره زنان و با خوشحالي دست گيره را گرفت اما بازش نكرد. اول بايد تاريخچه ي اين مكان را توضيح مي داد:
- اينجا مي بينين كه، هست اينجا با همت ما هافليا. ميراث قديميا كه داشتيم نگهش به بهترين شكل. دارم مي دم دست شما امروز، حواستون باشه بهش!
تازه وارد ها مشتاقانه سر تكان دادند، همگي مي خواستند باعث افتخار هافلپاف باشند. رز بي توجه به اشتياقشان براي ديدن پشت در، تاريخچه را ادامه داد:
- داشت خشكسالي اينجا. كرديم از اسلي قاچاق آب. خريديم ازشون به قيمت وينكي.
جسيكا از زير خيار هايش به دورا نگاه كرد اما دورا أهميتي نداد. گرچه براي او هم عجيب بود، مگر وينكي گريفندوري نبود؟
- من و رز كرديم اينجا ريشه! رفتيم تا اعماق تالار. زير زمين هافل رو كرديم كشف. ارواح داشت حتي!
توجه دورا جلب شد. هافلپافي كه خودش در زير زمين بود چه جوري زير زمين داشت؟ آمليا مشتاقانه پرسيد:
- ستاره ها مي پرسن جا براي تلسكوپ هم داره؟
رز صحبتش را تمام كرد. فعلا وقت بازديد از حمام بود و نه زيرزمين. بلافاصله بعد باز كردن در، چيزي قل خورد و بيرون آمد. از لزجي و چسبندگي اش، دختر ها جيغ زنان به سمت همديگر انداختند.
- آخ دردت گرفت! نكن با چشمم. خوبه منم چشم تو رو پرت كنم اين ور و اون ور؟
جسيكا برگشت و در دهانه ي در حمام، گيبن را ديد كه حوله به دور( جامعه آسلاميه!) به دنبال چشمش است.
- اييي! چه چيز چندشي.
دورا لباس بنفشش در از دسترس چشمي كه به نظرت چندش مي آمد، دور كرد. همگي با گيبن به داخل حمام رفتند.
- نكنين نگا اون ور كه گيبنه رو. ببينين اينجا رو .
مكان مورد نظر ارشد، قفسه ي شستني هايي كه بود كه با شامپو هاي خودش و قاتل پر شده بود.
- مي تونم شامپو تلسكوپي م رو اينجا بذارم؟
- قفسه بنفشه هم مال من.
- ماسك هاي من جا ندارن، خراب شدن!
مكان بعدي كه قرار بود ببينند، زير زمين پر از روحِ هافلپاف بود. بلاخره اين گروه خفن يك زير زمين خفن هم بايد داشته باشد، نه؟