هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: ماجراهای تالار عمومی
پیام زده شده در: ۷:۵۵ جمعه ۱۷ تیر ۱۳۸۴
#9

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
مـاگـل
پیام: 1223
آفلاین
کابوی: جیم با پای خودت بیا بیرون
راجر: با کی کار داری آقا؟
کابوی: جیم
راجر: کریچر این رو بنداز بیرون
کریچر کابوی رو میندازه بیرون و بر میگرده
راجر: داشتیم در مورد چی صحبت میکردیم؟
سام: این که وسط استخر شیشه بکشیم
راجر: اها , ولی یک مشکلی هست و اون اینه که بعدش می یان بهمون گیر میدن در اینجا رو تخته میکنن فکر کنم همون پرده رو بکشیم بهتره , تازه بعضی وقتها باد می یاد پرده میره بالا
همه:

_____________________________
روز بعد بعد از زدن پرده

راجر و کریچر و آموس و حمید دارن شنا میکنن
راجر: اَه کریچر اینجا شلپ شلوپ نکن مگه نمیبینی دارم مدیتیشن میکنم
آموس: راست میگه کریچر برو اون ور تر بازی کن
کریچر دهن کجی میکنه و دو قدم میره اون ور تر
راجر: حمید تو هم هی راه نرو اعصابم رو خورد کردی
حمید می یاد به سمت راجر و با صدای آهسته میگه: راجر من دارم فکر میکنم چی جوری میتونیم کفه ی ترازو رو به نفع خودمون سنگین تر کنیم و سهم بیشتری از استخر ببریم
راجر: خوب؟
حمید: به یک نتیجه ی زیرکانه رسیدم
راجر یکم مشتاق تر: خوب؟
حمید: شبانه یکمون مییاد و با سطل از اون ور آب ها رو میریزه این ور
راجر: کریچر ... کریچر بیا این حمید رو ببر با هم بازی کنین تا از جلوی جشمم دور بشه


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: ماجراهای تالار عمومی
پیام زده شده در: ۱۳:۱۰ پنجشنبه ۱۶ تیر ۱۳۸۴
#8

سدريك ديگوري


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۴ شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۲ جمعه ۲۱ مهر ۱۳۸۵
از لبه ي پرتگاه
گروه:
مـاگـل
پیام: 523
آفلاین
سام كه تا اونموقع ساكت بود و حرفی نمیزد ناگهان باصدای بلندی گفت:خب ببینم همه با نظر پرده زدن وسط استخر موافقا؟
همه:
سام:پس بذارین از هوشنگ كه ایده ی پرده كشیدن رو داده بپرسیم كه نتیجه گیری آخرو اون بكنه.
حمید: بابا چرا تو با اسم من مشكل داری؟اسم من حمید(ح م ی د)
سام: بابا خب فرقی نداره اون با ح جیمی.اصلا از این به بعد بهت میگم حوشنگ خوبه؟
حمید به طرف سام خیز بر میداره...
راجر:آروم بابا.آروم.
سام:نظرتو نگفتی حوشنگ؟
حمید: به نظر من بیام وسط استخر یه دیوار بكشیم وسطشم به اندازه ۹۹%كل دیوار شیشه كنیم.اونم از اونایی كه از یه طرف معلومه.
فلور: ببینم گفتی از كوم یكی از ممالك آسلامی اومدی؟
حمید:سرزمین گل و بلبل(ایران)
راجر و سام و كریچر :ما كه موافقیم.
راجر:كریچر باز تو خودتو قاطی آدما كردی
كریچر:
فلور و پادما و ریونا :
سام:پس من خطم جلسه رو اعلام میكنم.
در همین هنگام در تالار واز میشه و شخصی كه كلای كابوی رو سرش بوده داخل میشه...


[size=medium][color=0000FF]غم و اندوه را مي ستايم زيرا همواره همراه من بوده Ø


Re: ماجراهای تالار عمومی
پیام زده شده در: ۸:۰۲ پنجشنبه ۱۶ تیر ۱۳۸۴
#7

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
مـاگـل
پیام: 1223
آفلاین
فلور : حالا چی جوری میخوای از آب پرش کنی؟
کریچر:بهش فکر نکردم چکش
حمید: تو سرزمین ما وقتی میخوان به آب برسن چاه میکنن
فلور:
کریچر: چطوره سطل سطل از دریاچه آب بیاریم
فلور:
در همین لحظه ریونا و پادما وارد میشن
هر دو:
ریونا: اینجا چه خبره چه استخر بزرگی , ولی چرا خالیه
کریچر: می یان کمک کنیم از دریاچه آب بیاریم؟
فلور:
پادما: چرا با جادو توش رو پر نمیکنین؟
فلور:
فلور: من مطمئن نیستم بتونم ولی راجر حتما میتونه
حمید: برید کنار من خودم بلدم چی کار کنم هر چی میشه راجر راجر
حمید وندش رو میکشه و با یک حرکت مارپیچی به سمت استخر خالی میگیره: استخر پر بشو
(هیچ اتفاقی نمی افته)
حمید:
کریچر: این چه طلسمی بود؟
حمید ایرانی بود
پادما: برو اون ور بابا یک کار درست حسابی بلد نیستی
پادما: استخریوس توتالوس
(هیچ اتفاقی نمی افته)
حمید:
فلور: وایستین من امتحان کنم
فلور: واتریوس
( از سر وندش یک ذره آب میریزه تو استخر)
فلور: ناراحت گفتم که نمیشه
ناگهان درو پنجره ها میخوره به هم ,آسمون تاریک میشه و صدای برخورد پاهای فلزی شخصی با پله ها هاگوارتز به گوش میرسه بعد از مدتی درهای تالار با صدای بدی باز میشه و به هم میخوره
راجر در حالی که شنلش داره رو هوا تاب میخوره می یاد تو
(راجر: کات آقا کات , مگه من غولم مردک این چه توصیفی بود؟ از اول
از اول میگیریم 3 2 1)
ناگهان راجر خسته و کوفته از کلاس تاریخ جادوگری می یاد تو تالار
همه مثل مورچه ها تو هم میلولن تا راهی پیدا کنن و فرار کنن
کریچر: الان هممون رو حذف شناسه میکنه
فلور: الان تالار رو سرمون خراب میشه
پادما: من که اصلا اینجا نبودم من داشتم کودیدیچ بازی میکردم
حمید: منم که حمید نیستم من گیلاسم
راجر چند قدم مییاد جلو و با نگاه عاقل اندر سفیه به بقیه که دارن این ور اون ور میدوئن نگاه میکنه که چشمش به استخر می افته
وای خدای من استخر , من از بچگی دوست داشتم تو اتاقم یک استخر داشته باشم , ولی چرا خالیه؟
راجر: واتریوس
( استخر پر آب میشه)
راجر می یاد بپره تو آب که......
کریچر: هووووووووووووووووو به دوروبرت یک نگاهی بکن
راجربه این ور اون ور نگاه میکنه میبینه فلور و پادما و ریونا دارن بهش نگاه میکنن
راجر: زود برین تو خوابگاتون زود زود
پادما: ما هم استخر می خوایم
راجر: من الان از بیرون اومدم واجبترم شما میتونین بعدا بیاین
حمید: همون که من گفتم باید وسطش پرده کشید
البته بگم ها مثل مال اتوبوسا
راجر: فکر خوبیه ولی من مدل مترویی رو بیشتر میپسندم
ریونا: یعنی چی جوری اون وقت
راجر: یعنی یک سومش مال شما دو سومش مال ما
فلور: نخیرم قبول نیست ما تعدادمون بیشتره
راجر : کجا تعداتون بیشتره؟
فلور: شما فقط خودت و سام و حمیدید ولی ما من و پادما و ریونا و آوریل و پیگویجن هستیم
راجر: اموس و ققنوس هم هستند
فلور: فعلا که نیستند
کریچر: پس من چی؟ مثلا من اینجا رو ساختم ها
فلور: ما حالیمون نیست یا نصف نصف یا دو سوم ما یک سوم شما
راجر: قبوله


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: ماجراهای تالار عمومی
پیام زده شده در: ۲:۳۵ چهارشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۴
#6

ریونکلاو

راجر دیویس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۱۳ سه شنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۱۲:۲۵ یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳
گروه:
جادوآموخته هاگوارتز
ریونکلاو
جـادوگـر
پیام: 1220
آفلاین
1- منظورت كدوم دو تاس!

2- مگه از رو جنازه‌ي من رد شي بزارم ناظر شي. حالا كه من ناظرم اين بلا رو سرم مياري. خودت هم ناظر شي مي‌خواي چي كار كني؟ ها؟


!


Re: ماجراهای تالار عمومی
پیام زده شده در: ۱۸:۲۱ سه شنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۴
#5

واگاواگا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۳ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۷:۲۸ دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۸
گروه:
مـاگـل
پیام: 274
آفلاین
حمید: من هنوز نمیدونم برنامه درسیم چی هست...وگرنه من که پای این کلاسا هستم!....
کریچر: ....
حمید: حالا نظر منو در مورد استخر میخوای خوب چون دین ما خیلی اسلامیه میگم بهتره دو تیکش کنی و بخش مردان و زنان رو جدا کنی البته تقسیم بندیش باید مثل اتوبوس باشه

کریچر : اون قضیه ی اتوبوس رو که حتما ولی بخش بندی مرداونه زنونه تا نظر راجر و فلور چی باشه! :bigkiss:


تصویر کوچک شده


Re: ماجراهای تالار عمومی
پیام زده شده در: ۱۷:۲۳ سه شنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۴
#4

ریونکلاو

راجر دیویس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۱۳ سه شنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۱۲:۲۵ یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳
گروه:
جادوآموخته هاگوارتز
ریونکلاو
جـادوگـر
پیام: 1220
آفلاین
What can I do to get freed from you?!

Sorry But farsi nemishe!!!!


Tonight I will show you who is Nazer here


!


Re: ماجراهای تالار عمومی
پیام زده شده در: ۱۷:۰۳ سه شنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۴
#3

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
مـاگـل
پیام: 1223
آفلاین
دقیقا
راجر نظرت چیه من بیام وردستت ناظر شم
اون طوری دیگه خیلی از کارا رو من میکنم شما بهت فشار نمی یاد
حالا هم لطف کن این دو تا رو پاک کن


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: ماجراهای تالار عمومی
پیام زده شده در: ۱۵:۲۹ سه شنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۴
#2

روینا ريونكلاو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۱ دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۰:۲۰ شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۸۵
گروه:
مـاگـل
پیام: 37
آفلاین
كريچر اينجا هم بايد مثل تالار عمومي راونكلاو فقط نمايشنامه بنويسيم؟



شبی از شب‌های ریونکلاو
پیام زده شده در: ۱۱:۰۴ سه شنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۴
#1

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
مـاگـل
پیام: 1223
آفلاین
از اونجایی که تاپیک رول کم داریم من راه به راه تاپیک میزنم

________________________________________________

فلور از پله ها بالا می یاد و تا وارد تالار میشه یک بیل خاک میریزه روش
فلور:
اینجا چه خبره؟
کریچر: هی فلور تو اینجایی
پشت سر کریچر یک بیل مکانیکی با یک عالمه عمله بنا دارن کار میکنن و زمین رو میکنن
, تصمیم گرفتم اینجا یک استخر بسازم , کلی مزایا داره , اولن که الان تنابستونه و هوا گرمه و از این حرفا دوما با وجود این من مساحت کمتری رو طی میکشم سوما.....
فلور: راجــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر
کریچر با دستش جلوی دهن فلور رو میگیره: اِِ اِ با اون چی کار داری , اون حال عصب داره الان بیاد اینجا رو ببینه قاطی میکنه باید یواش یواش آمادش کنیم
فلور: دیوونه چی جوری میخوای اینجا استخر بسازی آخه
کریچر: تو با اونش کار نداشته باش
در همین اسنا حمید از خوابگاه پسران می یاد بیرون
حمید: مااااااااااااااااااااااااااااااااااااا این جا چه خبره
فلور: تو تا الان خواب بودی؟
حمید:
فلور: نه یک دقیقه تو هیچی نگو , تو با وجود این صداها خواب بودی؟
حمید:
فلور: از الان بگم این طور نیست که هی بخوری و بخوابی هاباید بری تو کلاسا شرکت کنی
حمید: باشه بابا حالا بگین اینجا چه خبره
کریچر اون ور تر داره با یک عمله حرف میزنه
کریچر: ببین میگم باید کفش شیب داشته باشه تو ورداشتی پله گزاشتی؟ آخه آدم چقدر میتونه گلابی باشه
عملهه:
کریچر: الان ببند, بعد از این باید یک سونا هم اون گوشه بسازی
عمله: اونم شیب بَسازیم؟
کریچر:


ویرایش شده توسط راجر ديويس در تاریخ ۱۳۸۴/۵/۲۰ ۷:۳۴:۴۷
ویرایش شده توسط پروفسور لاوین در تاریخ ۱۳۸۴/۸/۱۹ ۲۰:۱۹:۱۴
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۱۷ ۱۷:۱۷:۵۳
ویرایش شده توسط ریتا اسکیتر در تاریخ ۱۳۹۴/۹/۲ ۲۲:۲۵:۵۵
ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۴۰۳/۳/۲۲ ۲۳:۵۴:۳۹

كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.