نقل قول:
پرانگز نوشت
khob harry shenidi ostad merlin o professor dumbledore chi goftan? harfeshoono khoob goosh kon. dar ghiabe man oona moraghebe toan! rasti madaret va sirius salam miresoonan
چشم چشم (صد تا)
خب من باید مثل بچه های خوب همه کارا رو با نظم انجام بدم طوری که برگ از درخت نیافته اصلا هم اهمیتی نداره که پدرم و دوستاش وقتی توی سن من بودن چه کارایی که نمیکردن و انقده براشون قانون و گوش کردن به حرف بقیه اهمیت داشت یا نداشت
آره بابا جون من شبا ساعت 9 دیگه آخرش 10 می خوابم ( قبلش مسواک یادم نمیره ) هیچ وقت پرسه نمیزنم به خصوص اصلا قیافه جنگل و کلبه هاگرید رو توی ذهنم نمیارم.
حتی یه بار هرمایونی !!!!! گفت بریم به هاگرید سر بزنیم گفتم نه ما بچه های خوبی هستیم الان شبه باید رفت لالا
خلاصه من نه به قدرت گرفتن ولدمورت نباید کاری داشته باشم و نه اینکه کاری برای مرگ خوارای فراری از آزکابان بکنم خب من بچم و بزرگترا باید برام تصمیم بگیرن و اصلا من کجا مرگ خوارا کجا اونی هم که اونا رو توی سازمان اسرار غافل گیر کرد یه هری بی کله بود که به خاطر یه علاقه پوچ به سیریوس رفت اونجا و احساسش در اون موقع بر عقلش غلبه کرده بود اگه تا ابد هزار نفر بگن کار تو درست بوده که رفتی من خودم تا ابد خودم رو نمیبخشم.
بقیه هر چی میخوان بگن و بهم دلگرمی بدن باعث مرگ سیریوس من بودم و اگه از الان تا یه سال دیگه برام دلیل بیارین ممکنه ظاهرا موافقت کنم ولی در باطن نمیتونم خودم رو ببخشم