هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۲۳:۱۳ شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۲

دافنه گرینگراسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 1174
آفلاین
این چهار ساحره ِ مرموز که در این میان، می خواستند در این آب ِ گل آلود لودو بگمن را خفه کنند؛ پچ پچ می کردند و نقشه براندازی لودو را می کشیدند. ما Zoom In می کنیم و ما حرف های ِ این چهار ناساحره را می شنویم. اما ما که نمی خواهیم بدون خواسته آن ها حرف هایشان را بشنویم. پس گوشمان را می گیریم و آن ها را به امان روونا رها می کنیم.

برای همین الان Zoom Out می کنیم فیلم را Pause می کنیم و چند متر آن طرف تر دوربین را می بریم و دوباره به فیلم گرفتنمان ادامه می دهیم. به کنار پسر های ِ بیچاره ای که جلوی ِ دوراهی مانده بودند... سیب ِ سمی یا ماهی طلایین؟

جاپونی ها ماهی طلایین و پسران ِ دختران ِ حوا و سفید برفی، سیب ِ سمی را بر می گزیدند. پسر ها دسته دسته می شدند اما... همه دلشان با روونا بود.

افسانه ها می گفتند که روونا ریونکلاو خیلی زیبا بوده. به طوری که حتی وقتی می خواست آب بخورد و خودش را در آب می دید؛ از نور ِ صورتش بی هوش می شد و وقتی بجایی می رفت؛ همه باید عینک آفتابی می گذاشتند تا چشمانشان از برق ِ صورت ِ او کور نشود. دختر های ِ ریونکلاوی هم مثل ِ او بودند... مخصوصا پریزاد هایش. drool:

پسر ها در این فکر بودند که یکی از ریونی های ِ لودوفن را دیدند که با میخ دارد روی ِ دیهیم ریونکلاو اعلامیه دیگری می زند. چـــــــــی؟ فکر های ِ وسوسه کننده و دور از آسلام ممنوع بود. دیگر نمی توانستند فکر کنند. لاکشس و جیم موریارتی آستین هایشان را بالا زدند و به طرف ِ لودو ِ دمنتور حمله ور شدند.

با این که کلا دو متر بیشتر فاصله نداشتند و آن ها می دویدند؛ به لودو نمی رسیدند. بعد، ا به این نتیجه رسیدیم که بهتره صحنه را کند کنیم تا همه جبهه خود را مشخص کنند.

همه سرشان را بالا آوردند. لینی اخم کرد.
- چه خبر-

حرفش با یک گلوله پشم ِ گوسپند ِ جادویی که توی ِ دهانش رفته بود؛ تمام شد.


تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۳:۰۵ جمعه ۹ اسفند ۱۳۹۲

لودو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۲ دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۵۷ جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
از در عقب، صندلی جلو!
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 1316
آفلاین
سوجه جدید

- پس یک بار دیگه به صورت خلاصه حرفامو مرور میکنم!

- جان مادرت نه

- بله ... همونطور که در قسمت اول سخنرانیم ذکر کردم در تاریخ چند سال اخیر راون همواره حقوق ما جادوگرا نادیده گرفته شده و زیر بار ظلم و جور و ستم ساحره ها بودیم، به خاطر دارید که ... باشه خوب مثال ها رو دیگه نمیگم به هر حال ما باید به پا خیزیم و تا گوشه ای از قدرت رو در دست نگریم و از درون کودتا نکنیم فایده ای ... چی؟! نئاره! داداچای گلم انقلاب بار ها تست شده نمونش همین سوجه قبلی، جواب نمیده! این جا بحث من و تو و او وحود نداره، بحث، مائه! من لودو بگمن نیستم، من نماینده ی قشر ستمدیده ی جادوگران هستم که قصد دارم حقوقمون رو احیا کنم ... ببینم چن تا مـَــرد پیدا میشه که از من حمایت کنه تابه قدرت برسم

سخنرانی سه ساعت و نیمه ی لودو بالاخره به پایان رسید و هوکی که چون بحث مردانگی در میان بود غیرتش شدیدا تحریک شده بود، تنها فرد بیدار جمع بود، بقیه را بیدار کرد تا بیعت کنند.

دست های سیاه و سفید تک تک جماعت ذکور روی دست لودو گذاشته شد؛ همه با او موافق بودند ... یا حداقل ترجیح میدادند اینطور وانمود کنند که درگیر جلسه توجیحی و سخنرانی دیگری نشوند!

- همه برای همه ... یکی برای یکی

- برو جلو مرد! ما مث مرد پشتتیم!

-اوچیکم هوکی!

_____________________


- اهم! اهم! چه خبره؟! چرا همه اینجا جمع شدین؟ مگه اطلاعیه من رو نخوندید؟

- اتفاقا همین الان داشتیم میخوندیم ... اجازه بده مهر حکم نظارتت خشک بشه، یه دور بونیم اطلاعیه رو بعد عملی کن خو

- خوب حالا که خوندید ... متفرق شید! نه نه متفرق نشید به عنوان دومین اقدام بعد از اعلام حکومت آسلامی باس اعلام کنم ازونجایی که جنسیت پری ها نامشخص محسوب میشه هرگونه برخوردی با دزیره برای همه ممنوعه! دزیره بایکوت! یه خوابگاه انفرادی هم براش در نظر گرفتم حالا متفرق شید!



_____________________


بالاخره در شبی پرستاره و بلند اتفاقی که همه درانتظارش بودند رخ داد! لودو با احساس سوزشی روی ساعدش مواجه شد و سنگر را ترک کرد و ملت راونی که جان به لب شده بودند از فرصت به دست آمده استفاده کرده و دسته دسته گروه گروه در گوشه و کنار تالار جمع شده و به بحث و تبادل نظر پرداختند!

- آقایون من که کاملا از حمایت از لودو پشیمونم! از روزی که روی کار اومده یه یقه دکلته، یه دامن کوتاه، یه لباس تنگ و چسب ندیدیم دلمون باز شه! چن وخ یه بارم که شانسمون بزنه و یه ساحره از خوابگاهشون بیاد بیرون چادر چاقچور سرشه

- اما به نظر من بدم نشده ... اقلا دیگه ساحره ها نمیزنن تو سرمون و بمون دستور نمیدن

- من که حاضرم نوکریشونم بکنم اما دو تا در و داف ببینیم و شماره بدم اقلا

کنار شومینه دو ناظر دیگر تالار مشغول اختلاط بودند ...

- چرا چشماتو به روی حقیقت بستی لن؟ این وعض خفقان آور رو نمیبینی؟

- من که تغییری با قبل از این حس نمیکنم اصن

- حس نمیکنی برای این که با تبصره هاش من و تو رو آزاد گذاشته! این مارمولک شیاد رو نشناختی که چقد سیاستمداره؟ خواسته پا رو دم ما نذاره فعلا تا جاشو سفت کنه، چن وخ دیگه نوبت ما هم میشه! به فکر خودت نیستی به فکر بقیه ی این بیچاره ها باش

و اما در گوشه ای تاریک چهار ساحره که البته هیچ کدام دقیقا ساحره نبودند با لهجه غلیظ فرانسوی پچ پچ میکردند و نقشه ی براندازی لودو را میکشیدند ...


_____________________


آیا جادوگران به لودو پشت میکنند؟
آیا داف و لینی به حمایت از اعضا میپردازند؟
آیا آپولین و فرزندانش با دزیره همراه میشوند؟
آیا لودو همه این مخالفین را سرکوب میکند؟
آیا آسلام در سطح راون زنده میشود؟

پاسخ همه این سوالات را شما مشخص میکنید!
چه سوجه جذابی واقعا


هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


پاسخ به: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۱۹:۵۹ جمعه ۵ مهر ۱۳۹۲

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۰۵:۲۶ جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 5459
آفلاین
پست پایانی

- ساکت! بس کنید!

پسرای ریونی با تعجب به سمت منبع صدا برمیگردن و با وزیر دیگر مواجه میشن. گلرت سقلمبه ی آرومی به لودو میزنه و میپرسه:

- اینم نقشه ی توئه؟

لودو با وحشت نگاهشو از وزیر برمیداره و آروم جواب میده: معلومه که نه. من فک کردم این کار توئه!

هردو با نگرانی نگاهی بین هم رد و بدل میکنن و متوجه میشن که طلسم فرمانشون رو وزیر دیگر از بین رفته و الان ناظر وظیفه شناس تالاره که رو به روشون وایساده.

وزیر دیگر بعد از دعوت همگان به سکوت، با قدمایی محکم وسط اتاق میاد و بین ساحره های بیرون خوابگاه و جادوگرای داخل خوابگاه قرار میگیره.

- اونا طلسمای مخوفی اجرا کردن. طلسمی که نذاره ساحره ها وارد خوابگاهشون بشن!

وزیر چشم غره ای به فلور که اینو گفته میره و بعد از پوزخند چندی از پسران با چشم غره ای عمیق تر(!) به سمت پسرا برمیگرده و با پوزخند ساحرگان، چشم غره ی غلیط تری(!) نثار اونا میکنه و با شنیدن پوزخند پسرا ...

- ای بابا خفه شین دیگه!

ملت جادوگر و ساحره که تا به حال وزیر دیگرو فردی کاملا متشخص و با ادب و به دور از این کلمات زشت(!) میدیدن با حیرت به هم نگاه میکنن.

وزیر دیگر رو به گلرت میگه: تو طلسمو اجرا کردی؟ خنثاش کن بینم.

لودو پادرمیونی میکنه و میگه: تو خودتم پسری وزیر ...

- من ناظرم و وظیفه م ایجاد نظم بین شماهاس! در ضمن مای کوئین ناراحت میشن اگه بفهمن علیه جنس مونث کاری کردم.

گلرت دهنشو باز میکنه تا جوابی بده که با فریاد وزیر ساکت میشه. سرشو پایین میندازه و وردی رو زیر لب زمزمه میکنه و سیل عظیم ساحره ها که به دیوار نامرئی جلوی در خوابگاه پسرا تکیه داده بودن، به اندرون اتاق پرتاب میشن.

و اگین این پوزخندای پسراس که به گوش میرسه. وزیر دیگر با قاطعیت رو به هر دو گروه میگه:

- اگه یه بار دیگه علیه هم کاری کنین، اونوقت من میدونم و شماها! ما یه گروهیم و باید متحد باشیم. فهمیدین؟

همه با حرکت سرشون موافقت میکنن، اما حرکت هیچ کدومشون از ته قلب نبود ... وزیر از نقشه های شومی که اونا ممکن بود بعد از این بکشن به لرزه در اومد. تصمیمش رو گرفت ... به این نتیجه رسید که بهتره استفعا بده تا مسئولیتی در قبال جنگ بین ساحره ها و جادوگرای ریون نداشته باشه.




پاسخ به: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۱۹:۵۸ جمعه ۵ مهر ۱۳۹۲

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۰۵:۲۶ جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 5459
آفلاین
پست پایانی

- ساکت! بس کنید!

پسرای ریونی با تعجب به سمت منبع صدا برمیگردن و با وزیر دیگر مواجه میشن. گلرت سقلمبه ی آرومی به لودو میزنه و میپرسه:

- اینم نقشه ی توئه؟

لودو با وحشت نگاهشو از وزیر برمیداره و آروم جواب میده: معلومه که نه. من فک کردم این کار توئه!

هردو با نگرانی نگاهی بین هم رد و بدل میکنن و متوجه میشن که طلسم فرمانشون رو وزیر دیگر از بین رفته و الان ناظر وظیفه شناس تالاره که رو به روشون وایساده.

وزیر دیگر بعد از دعوت همگان به سکوت، با قدمایی محکم وسط اتاق میاد و بین ساحره های بیرون خوابگاه و جادوگرای داخل خوابگاه قرار میگیره.

- اونا طلسمای مخوفی اجرا کردن. طلسمی که نذاره ساحره ها وارد خوابگاهشون بشن!

وزیر چشم غره ای به فلور که اینو گفته میره و بعد از پوزخند چندی از پسران با چشم غره ای عمیق تر(!) به سمت پسرا برمیگرده و با پوزخند ساحرگان، چشم غره ی غلیط تری(!) نثار اونا میکنه و با شنیدن پوزخند پسرا ...

- ای بابا خفه شین دیگه!

ملت جادوگر و ساحره که تا به حال وزیر دیگرو فردی کاملا متشخص و با ادب و به دور از این کلمات زشت(!) میدیدن با حیرت به هم نگاه میکنن.

وزیر دیگر رو به گلرت میگه: تو طلسمو اجرا کردی؟ خنثاش کن بینم.

لودو پادرمیونی میکنه و میگه: تو خودتم پسری وزیر ...

- من ناظرم و وظیفه م ایجاد نظم بین شماهاس! در ضمن مای کوئین ناراحت میشن اگه بفهمن علیه جنس مونث کاری کردم.

گلرت دهنشو باز میکنه تا جوابی بده که با فریاد وزیر ساکت میشه. سرشو پایین میندازه و وردی رو زیر لب زمزمه میکنه و سیل عظیم ساحره ها که به دیوار نامرئی جلوی در خوابگاه پسرا تکیه داده بودن، به اندرون اتاق پرتاب میشن.

و اگین این پوزخندای پسراس که به گوش میرسه. وزیر دیگر با قاطعیت رو به هر دو گروه میگه:

- اگه یه بار دیگه علیه هم کاری کنین، اونوقت من میدونم و شماها! ما یه گروهیم و باید متحد باشیم. فهمیدین؟

همه با حرکت سرشون موافقت میکنن، اما حرکت هیچ کدومشون از ته قلب نبود ... وزیر از نقشه های شومی که اونا ممکن بود بعد از این بکشن به لرزه در اومد. تصمیمش رو گرفت ... به این نتیجه رسید که بهتره استفعا بده تا مسئولیتی در قبال جنگ بین ساحره ها و جادوگرای ریون نداشته باشه.

~ پایان سوژه ~




پاسخ به: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۱۴:۵۵ شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۱

گلرت گریندل والد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۱ چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۳
از عقلت استفاده کن، لعنتی!
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 513
آفلاین
پسرا با سر و صدایی که از پشت در خوابگاه میاد از خواب بیدار میشند و اولین چیزی که میبینند چهره ی مخوف پروفسور چو استاد درس ماگل شناسیه. چو با خشمی که بچه ها تا اون موقع ازش ندیده بودند در حال فرستادن رگباری از فحش های ماگلی با ذکر معنی و تاریخ پیدایششون بود و دومین چیزی که توجه پسرهای ریونکلاوی رو به خودش جلب کرد دخترهای زخم و زیلی ای بودند که احتمالا" از کمانه کردن طلسمهایی که چو به سمت پسران و به خصوص گلرت و لودو فرستاده بود آسیب دیده بودند.

گلرت با نگاه عاقل اندر صفیهی به لودو گفت:"نگفتم که باید همانجا که دخترها تو شُک ترس بودند قسمت سه و چهار رو انجام دهیم ولی تو و دیگر تجربه ی من رو زیر سوال بردید"

وزیر یک گام به جلو برداشت و با تشر به لودو و گلرت گفت:"دلیلی بیارید که من از اتاق پرتتون نکنم بیرون"
لودو و گلرت به چو و بقیه دخترها نگاه کردند.

لودو:

گلرت:

وزیر:

چو:

فلور:

دافنه:

تری:

آرور های پشت در تالار ریونکلاو که منتظر فرمان شروع مرحله ی سوم عملیات بودند:


هوش بی حد و مرز، بزرگترین گنجینه ی بشریت است!

Elder با نام علمی Sambucus از خانواده Adoxaceae به معنای درخت آقطی است؛ در حالی که یاس کبود جزو خانواده ی Oleaceae (زیتونیان) میباشد؛ کلمه ی Elder در Elder wand به جنس چوب اشاره میکند و صرفا بدین معنا نیست که این چوب قدیمی ترین چوب باشد.

تصویر کوچک شده


پاسخ به: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۰:۵۳ شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۱

دافنه گرینگراسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 1174
آفلاین
-نقشه دو؟نقشه 3؟ما کی این همه نقشه کشیده بودیم؟
لودو خمیازه کشید.
وزیر دیگر خمیازه کشید.
گلرت خمیازه کشید.
آرنولد خمیازه کشید.
یه چند نفرد یگه هم خمیازه کشیدن.لودو گفت:گلرت،بذار یخورده استراحت کنیم.بعد میریم سراغ همون نقشه 3.خوبه؟
گلرت فریاد کشید:نه...
وزیر دیگر گفت:بگیر بخواب.من ناظرم و بهت میگن بخوابی.تو باید بخوابی.یعنی حتما باید بخوابی.چون اگه اشتباه نکنم تو بودی که باعث شدی این همه ساحره وحشی بریزن رو سرمون.همش زیر سر توئه.پس تا نکشتمت بخواب.
گلرت با ناراحتی اما با صدایی آهسته گفت:اما من...
وزیر گفت:ختم کلام.
لحظه ای بعد گلرت خودش رو بین انبوه صداهای خروپوف دید.لحظه ای بعد گلرت به خواب رفت.

خوابگاه دختران

-دقت کردین هیچ صدایی از خوابگاهشون نیومده؟
-حتما میخواستن ما رو گول بزنن.
-موفق هم شدن.
فلور با ناراحتی سری تکان داد و گفت:درسته تری.اونا میخواستن ما رو گول بزنن.همچی طلسمی اصلا وجود نداره.داره دست به سرمون میکنه.
تری گفت:اگه دستم به اون لودو برسه...



تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۱۵:۰۶ پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۱

گلرت گریندل والد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۱ چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۳
از عقلت استفاده کن، لعنتی!
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 513
آفلاین
لودو رو به گلرت کرد و گفت:"طلسم دیگه ای بلد نیستی که ما رو از این وضعیت خارج کنه؟"

گلرت کمی فکر کرد و جواب داد:"چرا.طلسم تغییر یافته ی مدیوز د ریون" و آماده ی انجام آن شد که پسرا با تمام تلاش سعی در متوقف کردنش کردند در این حین لودو به سمت محافظ رفت و به تری و دخترها گفت:"فرار کنید!!!گلرت دیوونه شده و میخواد طلسم مخصوصش رو اجرا کنه."

دخترها که در مورد این طلسم شنیده بودن و میدونستن که ممکنه تا چه حد به لاک ناخنهاشون صدمه بزنه (تنها چیزی که تو این موقع به فکرش بودن) با فرمان عقب نشینی فلور که به عمق فاجعه بیشتر از بقیه اشراف داشت صحنه رو خالی کردن و به خوابگاه خودشون برگشتند تا نقشه ای برای گلرت بکشند که آن سرش نا پیدا....

زمانی که همه ی دخترها فرار کردند گلرت برای لحظه ای مقاومتی نکرد ولی یکدفعه خود رو آزاد کرد و به سمت لودو رفت.پسرها که از وحشت نمیتوانستند تکان بخورند تنها به گلرت و لودو نگاه میکردند

گلرت چشم در چشم لودو کرد و به او گفت: "نقشه ی دو هم با موفقیت انجام شد جناب وزیر.اگه اجازه بدین نقشه ی سوم رو اجرا کنیم "

لودو:

پسرها:

وزیر دیگر:


هوش بی حد و مرز، بزرگترین گنجینه ی بشریت است!

Elder با نام علمی Sambucus از خانواده Adoxaceae به معنای درخت آقطی است؛ در حالی که یاس کبود جزو خانواده ی Oleaceae (زیتونیان) میباشد؛ کلمه ی Elder در Elder wand به جنس چوب اشاره میکند و صرفا بدین معنا نیست که این چوب قدیمی ترین چوب باشد.

تصویر کوچک شده


پاسخ به: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۱۰:۴۰ دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۱

وزیر دیگر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۲ چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۲۲:۱۷ شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۲
از اینور رفت!
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 367
آفلاین
خلاصه از طرف فخر سلطنت:

جادوگرای ریونکلایی از ظلم و جور بی نهایت ساحره های تالار به ستوه اومدن! برای همین یه جلسه ی شبانه تشکیل می دن و تصمیم می گیرن که حال ساحره ها رو توی قوطی کنن.. به طور اتفاقی اولین نفر تری بود که پسرا شکلاتشو ازش می گیرن و شوتش می کنن از خوابگاه بیرون..

ولی این نقشه اصلی نبود. گلرت گریندلوالد طلسمی ساخته بود که مانع از ورود ساحره ها می شد.. ینی هر ساحره ای که به محدوده ی طلسمش نزدیک می شد شلمپ(!) پرت می شد یه گوشه و این اولین بار روی گروه ساحره هایی که برای انتقام جویی اومده بودن ( انتقام تری رو می خواستن بگیرن!) امتحان شد و موفقیت آمیز هم بود!

اما خب یه مشکلی اینجا وجود داشت! ساحره های خشان و ترسناک پشت در خوابگاه منتظر بودن تا هر پسری رو که از اونجا خارج میشه حسابی گوشمالی بدن!!

وزیر دیگر ( شخص بنده ) ناظر تالار هم از این موضوع اصلن خبری نداره!


یک روز جادوگر به سراغ جادوی واقعی می رود!

به یاد اغتشاشگران خوف:

تصویر کوچک شده


پاسخ به: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۲۰:۵۰ شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۱

دافنه گرینگراسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 1174
آفلاین
تری اخم کرد و گفت:لازم نی درک کنی.برو تو.
لودو با قیافه ی درهمی گفت:چی؟

تری گوش لودو رو با دستش گرفت و به تمام قدرت پیچ داد و به داخل پرت کرد.لودو که سالم و سرحال به داخل رفته بود کمی گوششو مالید و نیشخندی زد.ساحره های متعجب به لودو و سپس به بقیه پسر ها خیره شدند.

(پشت صحنه:
-من مردم.پسر چیه؟اصن من جادوگرم.من 300 و خوردی سالمه.وقتی شما ها بلد نبودین بگین آلوهومورا،من با دامبلدور دوئل میکردم.یعنی چی اصن؟)

تری گلرتو به داخل دروازه شوت کرد و دید که اون هم رد شد.چماقی که تو جیب تری بود برای زدن لودو میلرزید.فلور با کمال تعجب گفت:این امکان نداره.
پسرای دیگه با سرعت به داخل رفتن و گفتن:چرا.امکان داره!

تری فقط گفت:بلاخره بیرون که میاین!


تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۱۴:۰۱ چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۱

Gabrielle.del


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۲۱ سه شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۳:۲۵ جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۱
از م چیزی نپرس!
گروه:
مـاگـل
پیام: 20
آفلاین
در راه پایین آمدن از خوابگاه دختران و بالا رفتن از خوابگاه پسران لودو زیرچشمی اشاره ای به گلرت میکند. گلرت منظور او را میفهمد و با تکان سر مختصری سریع تر از بقیه به سمت خوابگاه حرکت میکند.

فلور که متوجه او شده بود فریاد زد: کجا در میری؟

گلرت سرجایش متوقف می شود تا چیزی سر هم کند و جوابی دهد اما لودو سریع تر می گوید: یادش افتاد لباساش بیرون ریخته. نخواست شما حجاب مردارو تماشا کنین.

دخترا بی توجه به بالا رفتن از پله ها ادامه میدن.

- وای!

چو سریع دافنه را که جلویش قرار دارد محکم می گیرد تا نیفتد. سپس با تعجب نگاهی به زیر پایش یعنی پله ها می اندازد و با تعجب می گوید:

- چــــی؟ اینجا چرا آب ریخته؟

تری که تا همین چند لحظه پیش دهانش باز مانده و مقادیر زیادی کف اندر کف از دهانش به بیرون می چکید،سریع دهانش را بست و سوت زنان گفت: واقعا عجیبه.

با رسیدن به انتهای پله ها همه دست از کنجکاوی برمیدارند. پسرا خودشان را به دیوار می چسبانند و اجازه ی رد شدن ساحرگان را میدهند و میگویند:

- ساحره ها مقدمن.

تری تنه ای به لودو که هنوز از سر راهشان کنار نرفته میزند و در خوابگاه را باز میکند و ... شلمپ!

دافنه او را از پشت میگیرد و با تعجب میپرسد: اوا این چرا همچین شد؟

فلور بعنوان نفر بعدی به درون خوابگاه هجوم میبرد و او نیز روی دستان دافنه فرود می آید ... دوشومب!

چو شگفت زده می گوید: چه اکشنم هست، هربار یه صدا از خودش میده بیرون. :hoom3

ملت ساحره چشم غره ای به او می روند و با خشم به پسرا خیره میشوند. لودو قیافه ی به شدت متعجب و گول زننده ای به خودش می گیرد و بعد از عبور آسان از خوابگاه برمیگردد و چانه به دست میگوید:

- عجیبه،واقعا عجیبه. شگفت انگیزه!

تری با لجاجت دوباره به سمت در هجوم میبرد و باز هم .. بنگ!

دافنه هم که تمام کارش شده بود جمع کردن ساحره های پرت شده بار دیگر آغوشش را برای گرفتن تری باز کرد.

لودو نچ نچی میکند و میگوید: واقعا عجیبه. معجزه ی قرنه. چطور ممکنه؟ اینجا چه خبره؟ یعنی چه اتفاقی افتاده؟ منکه درک نمیکنم.

لودو این را در حالی بیان میکند که پسران همگی زیر لب پوزخند میزنند و دختران زیر لب غر غر میکنند و در این مانده اند که ماجرا چیست!


ویرایش شده توسط گابریل.دلاکور در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۲۲ ۱۴:۲۸:۳۷
ویرایش شده توسط گابریل.دلاکور در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۲۲ ۱۴:۳۰:۴۹

ACTIONS speak louder than words

Everything is okay in the end. If it's not okay, then it's not the end







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.