من میخوام حرکتی رو در تالار محکوم کنم:
شاکی : پروفسور آوریل
متهمان : همه بچه های ریون کلاو
قاضی : کریچر (چه دنیاییه.....قاضی متهم هم هست)
وکیل مدافع : وجود ندارد جون من یم تنه به جنگ اونا رفتم.
_________________________________________________
صبح روز شنبه همه بچه های ریون کلاو آوریل رو دیدن که مثه یه بوفالو خشمگین داره میره به سمت تالار. و هم زمان با هر قدم بخاری دایره ای شکل از بینیش خارج میشه.
*******در تالار*********
آوریل : کریـچــــــــــــــر
کریچ : بله؟ بله؟
آوریل : من شکایت دارم زود باش یه جلسه بذار.
کریچ : شکایت؟ از کی؟ واسه چی؟
آوریل : از همه بچه های ریون.
کریچ : این جلسه خصوصی مختومه اعلام شد. برو دنباله کارت.
آوریل :
چرا؟
کریچ : جون منم جزو بچه های ریونم و جون نمیتونم خودم رو که قاضی باشم محاکمه کنم پس جلسه مختومه اعلام میشه.
آوریل : خیلی خب......شکایت از همه بچه های ریون به جز تو خوبه؟
کریچ : اها.....حالا درست شد. خب چرا شکایت؟ کسی مالت رو خورده؟
آوریل : نه
کریچ : کسی حقت رو ضایع کرده؟
آوریل : نه
کریچ : کسی کتکت زده؟
آوریل : نه
کریچ : کسی زیادی ارشادت کرده؟
آوریل : نه
کریچ : کسی اذیتت کرده؟
آوریل : نه
کریچ : پس جلسه مختومه اعلام شد.
آوریل : چرا؟؟؟؟
کریچ : چون فقط در همین حالتا من میتونم جلسه بذارم...حالا که هیچ کدوم نیست پس مختومه اعلام میشه.
آوریل : بابا بچه ها فعال نیستن....دارم شکایت مکنم درست شن.
کریچ : اها خوب باشه...فردا جلسه اس.
آوریل : خوبه...من رفتم.
*******عصر همان روز در تالار*********
یه تابلوی حدید روی برد تالار به چشم میخوره:
" به نام مرلین.......افتابه ساز کبیر"
با توجه به اینکه پروفسور آوریل از بعضی بچه های ریون کلاو شکایت کردن فردا یکشنبه ساعت 9 صبح جلسه ای بدین منظور تشکیل میگردد. از متهمان تقاضا میشود حتما در این جلسه حاضر گردند.
متهمان : ققی، یگانه ققنوس تالار.
راجر دیویس، یگانه دختر باز تالار
فلور دلاکور، یگانه ویلا (پریزاد) تالار
برادر حمید، یگانه ارشادگر تالار
چو چانگ، یگانه وزیر تالر و سایت
سام وایز، دوگانه تالار
و سایر بچه های ریون کلاو به جز کریچر، یگانه قاضی تالار.
*******صبح روز بعد ساعت 9*******
تالار محکومین پر از جمعیته چون کل بچه های ریون اومدن اونجا. و آوریل با نگرانی به اونا نگاه مکنه و اینکه چه جوری باید باهاشون دربیفته.
کریچ : لطفا نظم تالار رو رعایت کنین.
صدای زمزمه ها که مثه وزوز مگس تسه تسه بود خاموش میشه مثه اینکه یه نفر از پیف پاف استفاده بهینه برده.
کریچ : خب همونطور که میدونین.....
راجر : نه کی گفته؟ ما هیچی نمیدونیم....
کریچ :
همونطور که میدونین آوریل از همه شماها شکایت کرده و امروز انجاییم تا بهش رسیدگی بشه. آوریل اطفا به جایگاه شهود....نه شکوت (شاکیان) تشریف بیارن.
آوریل : خب من شکایت دارم.
کریچ : نفر اول نفر اول ققی یگانه ققنوس تالار بیاد به جایگاه متهموت (متهما).
آوریل : اهای ققی.....تو جرا فعال نیستی ها؟؟؟
ققی : من ناظرم.....وقت ندارم به کارای دیگه برسم.
آوریل : این همه مردم ناظرن...به همه کاراشون هم میرسن.
کریچ : حق با آوریله. ققی برو اون گوشه.....نفر بعدی راجر دیویس...یگانه دختر باز سایت.
راجر :
یعنی چی؟ شما دارین به شخصیت من توهین میکنین. من دختر بازم؟ من که همش دارم بینش میخونم.
کریچ : امار بدست اومده نشون میدن که تو دختر بازی.
در همین زمان یه لنگه کفش میخوره تو شره راجر که کاشف به عمل میاد لنگه کفش متعلق به فلوره.
فلور : خیانتکاره پسته کثیف بوقه بوقی بوق زاده بوق اندر بوقی.
کریچ : حق نداری به متهم فحش بدی. خب تو چه دفاعی داری از خودت بکنی ها؟
راجر : بابا من درس دارم....کنکور دارم.....ناظرم...همش بینش دارم میخونم نمیتونم فعالیت کنم.
آوریل : دلیلت مزخرفه
برو اونجا.
نفر بعدی فلور میاد به جایگاه.
فلور : من هیچ دفاعی ندارم فقط منم برم اون گوشه خب؟
آوریل : چرا؟
فلور : با راجر یه کاره کوچولو دارم.
آوریل : خب برو.
راجر : نــــــــــــــــــــه
ولی اون یکی لنگه کفش فلور هم میخوره تو سرش.
کریچ : یگانه ارشادگر تالار برادر حمید بیاد
حمید میره به جایگاه.
آوریل : اها......تو چرا فعال نیستی ها؟؟؟
حمید : من؟ خب معلومه.....یه مقداری درگیره ارشاد کردنم.......یه مقداری درگیره درسم و کنکور.
آوریل : میخوام 100 سال ارشاد نکنی...دلیلت غیر قابل قبوله برو اونجا.
حمید : به خدا من بچه خوبیم......دوست ناباب کولم زد.
آوریل : دوست ناباب؟
حمید : آره دیگه...این کتابا دوست نابابن....هی میگن بیا ما رو بخون.منم اغفال میشم میرم میخونم/
آوریل : برو بابا....نفر بعدی چو چانگ....وزیره تالار و سایت
چو با اعتماد به نفس کامل میره اونجا.
آوریل : خوب.....وزیره بیلیاقت (چو جونه مامانت ناراحت نشو همینجوری اینو گفتم. من شناسه ام رو دوست دارم). تو چرا فعال نیستی ها؟
چو : چون وزیرم 10000تا کار دارم.
آوریل : وزیر هستی که باش......برو اونجا.
چو : شناسه اش رو ببندین.
آوریل :
نه غلط کردم......شما دلیلت کاملا منطقیه...بفرمایین.
آوریل : بقیه بجه های ریون خودشون بیاد.
همه میرن یه گوشه چون دلیلی ندارن.
قاضی کریچ : خب طبق اصول ماده 2424242 من همه شمکا ریون کلاویها رو به جز خودم آوریل و چو محکوم میکنم به.....
________________________________________________
حالا بیاین دفاع کنین ببینم
[size=small]جادÙÚ¯Ø±Ø§Ù Ø¨Ø±Ø§Û ÙÙ
Ù