*سوژه جدید*هوا افتابی بود و گرمای شدید خورشید بدجوری تالار گریف را گرم کرده بود و گریفندوری ها را اذیت می کرد.
سیریوس که از شدت گرما قاطی کرده بود ، در هر دقیقه تغییر شکل می داد و از شکل سگ به شکل ادم در می آمد اما ناگهان پرسیوال که نزدیک سیریوس روی مبل نشسته بود ، گفت: « مرتیکه تکون نخور اینقدر ... گرما تولید می کنی
»
سیریوس: «
»
در این لحظه هرمیون که لباس های غیر اسلامی در تن داشت و توسط مدیران که شیشه های برفکت کننده جلوی پاها و سینه اش گرفته بودند و همراه او حرکت می کردند (
) ، محافظت می شد ، گفت: « بله ... هر حرکتی مولکول های هوا رو تکون می ده و باعث میشه هوا گرم بشه و ... »
در این لحظه جسی روبان روی سرش را باز کرد و آن را به شکل یک گلوله در آورد و به طرف هرمیون پرت کرد تا او را ساکت کند و گفت: « اینو کردم تا بگم ... حرف زدن هم باعث گرما شدن هوا میشه
»
در کناری دیگر الیواندر با چند تا چوب دستی طلسم های سرد کن ، رو به طرف خودش گرفته بود و سعی داشت خودش را سرد کند اما انگار فایده ای نداشت چون هر چوبدستی بعد از مدتی همانند کولر های ماگلی آبش تمام می شد و آب می خواست. (
)
خلاصه کل گریف در گرمایی شدید و بی حوصلگی غرق شده بود و هیچ کس حوصله هیچ چیزی نداشت حتی جرج حوصله نداشت مگسی را سعی داشت وارد دهنش شود ، را از خود دور کن اما ناگهان ...
.
.
.
در تالار باز شد و گودریک در حالی که قوطی بزرگی در دست داشت ، وارد تالار شد و جعبه را در زمین گذاشت و رو به گریفی ها گفت: « از این به بعد گرمایی وجود نخواهد داشت
»
پرسیوال: « چطور؟
»
گودریک مشغول باز کردن قوطی شد و یک چیز بزرگ سفید رنگ از آن بیرون آورد و آن را با چوبدستیش به دیوار وصل کرد و رو به گریفی ها گفت: « این یک کولر گازی هست ... تو تابستون سرما تولید می کنه و تو زمستان گرما
»
تمامی گریفندوری ها دور کولر جمع شده بودند و داشتند چهار چشمی آن را نظاره می کردند که گودریک چیزی کوچک دیگری از جعبه بیرون آورد و دکمه های روی آن را زد و ناگهان از دستگاه نسیم سردی بیرون آورد.
گریفندوری ها همینکه نسیم را حس کردند ، هر کدام به گوشه ای پناه بردند و خود را مخفی کردند اما گودریک جلوی کولر ایستاد و دستانش را باز کرد و شروع کرد به لذت بردن از نسیم سرد.
مدتی گذشت و دیگر گریفندوری ها هم جلوی کولر ایستادند و شروع کردند به لذت بردن از نسیم سرد و خنک اما ناگهان جرج از گودریک پرسید: « اینو از کجا آوردی؟ »
گودریک: « دامبلدور برای هر گروه یه دونه داده تا ازش استفاده کنن » و بعد رو به گریفی ها کرد و گفت: « دوستان این کنترل کولر هست ... باهاش می تونید به دستگاه دستور بدین و تعیین کنید که هوا رو گرم کنه یا سرد » و کنترل را روی شومینه گذاشت.
در این لحظه گودریک از تالار خارج شد و گریفندوری ها را که حالا کم کم داشتند داخل کولر می شدند و نسیم را قورت می دادند (
) اما در این لحظه جرج از قورت دادن نسیم بی خیال شد و با صدای بلندی گفت: « بچه ها ... به نظرتون چطوره کاری کنیم که دیگر گروه ها کمی گرما رو حس بکنن؟
»
ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۲۳ ۲۲:۴۳:۱۹