هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: تله تأتر
پیام زده شده در: ۶:۲۱ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴
#16

ریونکلاو

راجر دیویس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۱۳ سه شنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۱۲:۲۵ یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳
گروه:
جادوآموخته هاگوارتز
ریونکلاو
جـادوگـر
پیام: 1220
آفلاین
اولين پست يه سريال داستانيه كه البته الان نصفه‌هست و كامل نشده

دومين هم نقد كريچره كه تو اين قسمت داده به من

براي اين الان زدم كه ديدم اينجا سوت و كور شده


!


Re: تله تأتر
پیام زده شده در: ۶:۱۹ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴
#15

ریونکلاو

راجر دیویس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۱۳ سه شنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۱۲:۲۵ یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳
گروه:
جادوآموخته هاگوارتز
ریونکلاو
جـادوگـر
پیام: 1220
آفلاین
راجر جان این چند قسمت رو یکم توضیح بدی بد نیست تا خواننده بیشتر با جو آشنا بشه


نقل قول:
1::: كريچر: نمي‌دونم هرچي هست خيلي خوشگله
یعنی چی؟ اون چیزه چیه؟

اون چيز آلت قتل بود (سيم سرور هري)

نقل قول:
2:::: كريچر: آره ديگه لازم نيست نگران اين كاراي ما هم باشه (وب‌كم روشن مي‌شه)
چرا چو باید نگران باشه و جوری جمله بیان شده که انگار اگه اون اطلاعات بریا چو فرستاده بشه چو دیگه نگران نخواهد بود , وب کم نقشش چیه؟ مگه نمیخوان یک فایل رو براش بفرستن؟

چو براي اين نگرانه كه اينا قبلا زياد ارزشي مي‌نوشتن (سايت معتبر هك مي‌كردن) و حق‌سكوت مي‌گرفتن. به خاطر همين نگران اين پروژه‌ي جديدش بود. مثل خانم ويزلي در مورد دوقلوها.
اينو بهش نشون دادن كه يعني با اين نون ما تو روغنه. (از نظر مهم بودن فايل).
اون فايله نمايي از سيم‌سرور هريه ديگه. سلاحي جديد و كشنده كه اون دوتا با همون مي‌ميرن. پايين‌تر بيشتر در اين مورد گفتم.
وب‌كم براي اين بود كه اونا تصوير چو رو ببينن فقط همين. (تو فيلم اصلي اونا راحت همديگه رو مي‌ديدن با وب‌كم بخاطر همين)

نقل قول:
3:::: چو: فقط مراقب باشين‌ها! من بايد برم! آموس حساب من چقدر شد؟
(صداي دو تا شليك)

جمله ای که به کریچر و ققنوس گفته رو از جمله ای که به آموس میگه جدا کن و یکم بیشتر توضیح بده مثلا
چو: بچه ها من باید برم کار دارم , مواظب خودتون باشید
چو از جاش بلند میشه و به طرف صاحب کافی نت میره
چو: آموس حساب من چقدر شد؟

این صدای شلیک چیه؟ مسلما کسی نمیمیره چون در ادامه هم چو و هم اموس رو زنده میبینیم , اگه توضیح بدی جریان چیه ممنون میشم

آره جمله رو بايد سوا مي‌نوشتم. حواسم نبود.
اين صداي شليك براي اين‌وره ققنوس و كريچر رو مي‌كشن.

نقل قول:
4::::::: فردا
مودي: سلام رئيس! چي شده

اینجا خوب بود که موقعیت و لوکیشن رو اعلام میکردی
مثلا
صبح روز بعد
اداره ی پلیس ایالت.....( هر چی دوست داری)( البته میتونی فقط بنویسی اداره ی پلیس ولی ایالت که می یاد توش باکلاس میشه)

دوربین دستی رو نشون میده که داره یک سری ورق رو مرتب میکنه( مثلا دست دارکه) ,دوربین از بالا اتاق رو نشون میده که در باز میشه و دو مرد بلند قامت وارد اتاق میشن زخم های عمیقی بر صورت یکی از اونها به وضح قابل رویته(مثلا میخوایم مودی رو شرح بدیم)
مودی: سلام رئیس چی شده؟

در واقع زخمي نيست. از اونجايي كه مودي يه كاراگاه خيلي مشكوكه اونو گذاشتم اينجا. ولي بدم نيستا. اصلا به اين‌ها فكر نكرده بودم. اين است فايده مشورت


نقل قول:
5:::::::::: راجر: فكر كنم بدونم كيا مردن بزن بريم.

اینجا راجر یک دفعه وارد داستان میشه خوب بود قبلا در مورد حضورش حرفی میزدی مثلا من این کار رو تو خط بالا با نوشتن ورود دو مرد کردم

در واقع اينجا شخصيت اصلي كه ما نداريم. بر حسب اتفاق راجر با اونا دوست بوده. ما با مودي وارد مي‌شيم و راجر از اون‌جايي كه سحرخيزه زودتر از مودي اومده بود. (من مي‌خواستم داستان رو براي فلور بفرستم چون اون فيلم رو ديده بود. به خاطر همين اين شكلي شد. معذرت)

نقل قول:
6::::: محل قتل:
این طوری قشنگ نیست
من این طوری بیشتر میپسندم
مکان: صحنه ی جنایت

حرف حق جواب نداره!

نقل قول:
7: مودي: شما از كجا مي‌دونستين كيان؟
این جمله به نظرم اضافیه چون مملی چیزی نگفته که نشون بده اونا رو میشناخته

اين شكلي بود كه اين دوتا وارد مي‌شن و مسئول مي‌ره سراغ اونا و مي‌گه بالاخره اومدين. اين شكلي بود. و اين قسمت رو من خيلي سريع نوشتم به خاطر همين اين شكلي شد

نقل قول:
8:::
مودي: اون قسمت چيه؟
مملي: اونجا در حال ساخته هنوز تكميل نشده. شايد قدح‌‌انديشه بشه

در مورد این قسمت بعدا توضیح داده میشه؟ چون یک جورایی گنگه

در فيلم اصلي اينجا رو دقيقا يادم نمياد چي بوده ولي يه جور انبار در نظرش گرفتم. از اونجايي كه ما داريم در مورد سايت مي‌نويسيم و يه قسمت به نام قدح انديشه تو سايت هست، اين اسم رو براش در نظر گرفتم كه الكيه. و توي اون سيم‌سرورها (وسيله‌ي قتل جديد كه از همه چي عبور مي‌كنه) رو مي‌سازن و تو كاميون‌ها بار مي‌كنن. اون آخر بيشتر معلوم مي‌شه.


نقل قول:
9::::در كافي‌شاپ
منظورت کافی نت بود دیگه؟ یا کافی شاپ خارجکی که نت هم دارن؟
البته اگه بنویسی کافی نت بهتره

به نظر من كافي شاپ بود. چون دختره يه نوشيدني دستش داشت. اگه درست يادم باشه

نقل قول:
10:::::
هري: ممنون.
به طرف آموس شليك مي‌كنه

هری: از کمکت ممنون دوست من
دوربین از بیرون کافی نت رو نشون میده ( صدای خفیف شلیک به گوش میرسه وبعد از جند لحظه هری از در مغازه بیرون می یاد)

این طوری فکر کنم جالب تر باشه , کلا از دوربین استفاده نکردی , چون داری فیلم مینویسی باید از افکت های تصویری تو نوشتت استفاده کنی

من فيلم‌نامه رو مي‌نويسم. جلوه‌هاي ويژه با شماست ديگه

نقل قول:
11::::::::
راجر: من فكر كنم بهتره بريم خونه‌ي چو. اينكار از همه بهتره

دوبار از بهتره استفاده کرید جمله بندی مناسب نیست مثلا مینوشتی
راجر:باید چو رو پیدا کنیم , به عنوان اولین جا یک سر به خونش میزنیم

فكريست بس تميز

نقل قول:
12:::
مودي: خب راه بيفتين
چون مودی هم باهاشون میره این درسته
مودی: خب پس هر چه سریعتر حرکت کنیم

سريعترحركت كنيم! فكر كنم بگيم خب بزن بريم يا راه بيفتيم (اشتباه تايپي بود فكر كنم)

نقل قول:
13: فلور: صبر كنين منم بيام. من مي‌رم خونه رو بگردم. شما هم بيرون با قاليچه مراقب باشين. احتمالا خبر رو شنيده و اگه بياد ببينه يه نفر تو خونه‌س در مي‌ره.

ااین طوری بهتره
فلور: منم باهاتون می یام , من داخل خونه رو میگردم و شما بیرون مراقب باشین( با قالیچه ) , ممکنه با دیدن من بخواد فرار کنه

As you wish! فحش نيستا!


نقل قول:
14:::::::مودي: مراقب اون قرمزه باش يه نفر مي‌خواد بهت شليك كنه
یکم آماتورانه اس چون فلور خودش کارگاهه و میدونه لیزر چیه
مودی: مراقب باش فلور تو تیر رس یک تفنگی( البته اینم بد شد ولی حتما عوضش کن چون چیز قرمز یک جوریه)

مشكل اينجاست اونا جادوگرن نبايد از ليزر چيزي بدونن. من سعي داشتم يه جوري به سيم‌سرور ربطش بدم و چون چيزي پيدا نكردم نوشتم اون قرمزه. (منظورم اين بود كه از اون قرمزه دوري كنه)

نقل قول:
15::::::::
مودي: بخواب رو زمين. از پنجره و اون چيز قرمز فاصله بگير
این جمله اضافیه چون همون وطر که گفتم فلور کارگاه و میدونه چی کار کنه

آره ولي فكر كنم من يه تيكه رو بازم جا انداختم. بايد پياپي شليك مي‌كرد. و فلور نبايد فكر مي‌كرد كجا داره مي‌ره فقط بايد از اون نور قرمز فاصله مي‌گرفت. به خاطر همين مودي اين حرف رو زد كه يعني حواست به پنجره هم باشه. (من زياد رسوندن مقصودم خوب نيست. هميشه انشا رو پايين مي‌گرفتم

نقل قول:
16:
مودي: راست مي‌گي. محكم بشين
مثلا
مودی: راست میگی , محکم بشین باید بریم دنبالش

نمي‌خواستن برن دنبالش. مي‌خواستن نذارن به فلور تير بزنه. حواسش رو پرت كنن.

نقل قول:
17: مودي: قاليچه ضدگلوله‌ست به ما تاثير نداره
هري مي‌فهمه و از اونجا فرار مي‌كنه و سوار جاروي‌دستيش مي‌شه

کلا این طوری باشه بد نمیشه
هری چند گلوله به طرف قالیچه پرنده شلیک میکنه و به طرف جاروی دستیش فرار میکنه( معمولا خلاف کارا این قدر شاخ نیستن که وقتی میبینن دو تا پلیس داره به سمتشون می یاد وایستن و مبارزه کنن اکثرا در میرن)

و بازم در واقع از اونجايي كه تو اصلش، در هليكوپتر بودن! پس اونا نه مي‌تونستن بهش شليك كنن نه چيزي. فقط يه مانع. هري مي‌خواست اونا رو بترسونه ولي فهميد ضدگلوله‌س و در رفت.

نقل قول:
18::::::
مودي: ورد رئيس رو آماده كن
راجر: باشه چه درجه‌اي؟
مودي: پنچرش مي‌كنيم
راجر: باشه. آماده اس
مودي دستش رو روي دكمه‌ي شليك مي‌زاره
آسلاميوس
ورد به چوب‌جارو مي‌خوره و هري مستقيم مي‌ره سمت ديوار و چوب‌جاروش منفجر مي‌شه
مودي: اه لعنتي حالا چي‌كار كنيم؟
راجر: فعلا بريم پايگاه

ورد رئیس اسم سلاحشونه؟( اسم قشنگی نیست)
کلا در باره ی اینن قسمت توضیح بده و این که آیا هری میمیره؟
مودی به این دلیل میگه لعنتی که نمیخواسته هری کشته بشه؟
چرا اصلا نرفتن چک کنن که مرده یا نه بعد برن پایگاه؟
فعلا بریم پایگاه هم قشنگ نیست مثلا
برمیگردیم به پایگاه

چه طولاني مي‌شه اين قسمت؟! رئيسشون دارك لرده. قبلا هم حاجي بوده يادته كه! قبل از اين موضوع امپراطوري زياد به آسلام گير مي‌داد. يه ورد براش ساخته بودن بچه‌ها (شايدم خودش) به نام آسلاميوس كه تمام چيزهاي بي‌ناموسي و ... رو جمع مي‌كرد. اين از اونجاست.
آره هري به عنوان قاتل مي‌ميره
مودي نمي‌خواست بكشتش چون مي‌خواست بدونه اون سلاح چيه و براي كي كار مي‌كنه.
در واقع اين طوري بود كه ماشينه ميره تو يه ماشين ديگه و مي‌تركه. چه جوري يه نفر مي‌خواد از اون تو زنده بيرون بياد. البته بايد يه ذره جادوگرانه ترش كرد.


نقل قول:
19:::::::
چو: من مي‌دونم كه ديروز دو نفر پست ارزشي زدن و از شما حق‌سكوت خواستن و شما كشتينشون. حالا من حق‌سكوت مي‌خوام. يك ميليون گاليون.
این طوری
چو: دیروز دو نفر ارزشی نویس به دست شما کشته شدن من , من در جریان کامل موضوعم و در قبال سکوتم یک میلیون گالیون میخوام

كار اونا اين بود. اونا پست ارزشي مي‌زدن و مي‌دوني كه جديدا چه قدر مديرا از اين كار بدشون مياد. در صورت موفقيت حق‌سكوت مي‌گرفتن تا به ديگران نگن. اگه تونسته باشم منظورم رو حالي كنم.

نقل قول:
آه خسته شدم راجر عزیز ببخشید که این قدر پر حرفی کردم هر کدوم که به نظرت خوبه به کار ببر و هر کدوم که بده نه
خودت هم وایای دوربین رو توش جای بده
قربان تو

نه انصافا الان كي پرحرفي كرد؟ من يا تو؟


!


Re: تله تأتر
پیام زده شده در: ۶:۱۸ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴
#14

ریونکلاو

راجر دیویس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۱۳ سه شنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۱۲:۲۵ یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳
گروه:
جادوآموخته هاگوارتز
ریونکلاو
جـادوگـر
پیام: 1220
آفلاین
ارزشي‌نويس كريچر و ققنوس
دوست ارزشي‌نويسها چو
كاراگاه (مرد) راجر ديويس. الستور مودي
كاراگاه (زن) فلور دلاكور
رئيس‌پليس دارك لرد
رئيس شركت مملي
قاتل هري


ققنوس: موفق شديم! يوهو!
كريچر: فكر مي‌كنم ايندفه 500هزارتا گاليون رو شاخشه. ديگه لازم نيست كاري انجام بديم
ققنوس: آره! ولي نگاه كن ببين اين چيه؟
كريچر: نمي‌دونم هرچي هست خيلي خوشگله
ققنوس: اه اينجارو چو آن شد. به نظرت براش بفرستيم؟
كريچر: آره ديگه لازم نيست نگران اين كاراي ما هم باشه (وب‌كم روشن مي‌شه)
كريچر: سلام چو. خوبي؟ بيا اينو بگير حال كن!
چو: شما دو تا مشكوكين. چي شده؟
ققنوس: هيچي فقط ديگه ما كار نمي‌كنيم!
چو: چرا؟
كريچر: اينو بگير نگاه كن! خودت مي‌فهمي!
چو: فقط مراقب باشين‌ها! من بايد برم! آموس حساب من چقدر شد؟
(صداي دو تا شليك)


فردا
مودي: سلام رئيس! چي شده؟
دارك لرد: يه قتل اتفاق افتاده! خيابان 9 شماره 12
مودي: اين چه ربطي به ما داره! ما مگه كاراگاه جنايي هستيم كه؟
دارك لرد: از يه سلاح خاص استفاده كردن! به خاطر همين هم ما بايد بريم اطلاعات بگيريم.
مودي: من قاليچه رو آماده مي‌كنم. راجر چي شده؟
راجر: فكر كنم بدونم كيا مردن بزن بريم.

محل قتل:
پادما: از فاصله‌ي سيصدمتري شليك شده. از پرده اتاق رد شده و به پشتشون خورده
مودي: باچه اسلجه‌اي!
پادما: اينو بايد بفهميم.
راجر: اينا ارزشي نويس بودن. يه پست مي‌زدن و به اطلاعات سايتم دست‌رسي پيدا مي‌كردن. بهترين‌ها تو كارشون بودن.
مودي: تو از كجا مي‌دوني؟
راجر: قبل از اينكه كاراگاه شم با اونا يه تيم بوديم. من و كريچر و ققنوس و چو.
مودي: چو؟
راجر: احتمالا اون مي‌دونه جريان چيه! ولي اول بايد بريم سراغ اون سايت.
مودي: مگه مي‌دوني چه سايتيه؟
راجر: هيستوري كامپيوترشون سايت جادوگران رو مي‌گه. احتمالا هرچي هست به اين سايت مربوطه
مودي: بيا بريم.

دفتر سايت جادوگران
منشي: مي‌تونم كمكتون كنم؟
مودي: سلام ما كاراگاه هستيم با مسئول سايت كار داريم
مملي: سلام بالاخره اومدين؟
مودي يه نگاه به راجر ميندازه: مگه شما منتظر ما بودين؟
مملي: بله. ديشب يه گروه به سايت حمله كردن ولي شكست خوردن. به خاطر همين به وزارت‌خونه شكايت كرديم.
مودي: شما از كجا مي‌دونستين كيان؟
مملي: اونا يه ايميل زدن به ما بيان بخونين.
امنيت سايت شما خيلي زياده و ما نتونستيم ايندفعه نفوذ كنيم. تبريك مي‌گيم. ارزشي‌نويسان شبكه
راجر: خودشون بودن. اينجا چي‌كار انجام مي‌دين؟
مملي: اينجا يه گروه از افراد جمعن و در مورد چيزاي جادويي بحث و كشف مي‌كنن.
مودي: اون قسمت چيه؟
مملي: اونجا در حال ساخته هنوز تكميل نشده. شايد قدح‌‌انديشه بشه

در كافي‌شاپ
هري با اسلحه وارد مي‌شه: ديروز يه نفر در ساعت 11:30 اينجا وارد اينترنت شده بود. اون كيه؟
آموس: نمي‌دونم.
هري به طرف دستگاه‌ها شليك مي‌كنه.
آموس: چو... چو چانگ
هري: كجاست؟
آموس: خيابان 12 شماره 4 طبقه دوم
هري: ممنون.
به طرف آموس شليك مي‌كنه

در پايگاه
راجر: من فكر كنم بهتره بريم خونه‌ي چو. اينكار از همه بهتره
مودي: خب راه بيفتين
فلور: صبر كنين منم بيام. من مي‌رم خونه رو بگردم. شما هم بيرون با قاليچه مراقب باشين. احتمالا خبر رو شنيده و اگه بياد ببينه يه نفر تو خونه‌س در مي‌ره.
مودي: فكر خوبيه

در خونه‌ي چو
راجر با بي‌سيم: فلور چيزي پيدا كردي؟
فلور: نه. هنوزم خونه نيومده
مودي: راجر اون چيه؟
راجر: چي؟
مودي: اون چيز قرمز رنگ تو خونه
راجر: نمي‌دونم صب كن ردش رو بگيرم. اوناهاشش از پشت بام ساختمون روبرو مياد.
مودي: اه از پنجره فاصله بگير فلور!!!!!!
فلور: چي؟
مودي: مراقب اون قرمزه باش يه نفر مي‌خواد بهت شليك كنه
فلور كه يه ذره جلوي پنجره بود مي‌ره كنار و همون لحظه صداي تير مياد و شيشه مي‌شكنه
مودي: بخواب رو زمين. از پنجره و اون چيز قرمز فاصله بگير
راجر: يه كاري بايد بكنيم مودي. احتمالا فلور رو با چو اشتباه گرفتن و مي‌خوان اونو بكشن.
مودي: راست مي‌گي. محكم بشين
قاليچه رو به سمت ساختمون پرواز مي‌ده و جلوي تيراندازه مي‌ايسته
مودي: قاليچه ضدگلوله‌ست به ما تاثير نداره
هري مي‌فهمه و از اونجا فرار مي‌كنه و سوار جاروي‌دستيش مي‌شه
راجر: چي كار كنيم داره در ميره
مودي: ورد رئيس رو آماده كن
راجر: باشه چه درجه‌اي؟
مودي: پنچرش مي‌كنيم
راجر: باشه. آماده اس
مودي دستش رو روي دكمه‌ي شليك مي‌زاره
آسلاميوس
ورد به چوب‌جارو مي‌خوره و هري مستقيم مي‌ره سمت ديوار و چوب‌جاروش منفجر مي‌شه
مودي: اه لعنتي حالا چي‌كار كنيم؟
راجر: فعلا بريم پايگاه

در شركت:
منشي: دفتر سايت جادوگران. بفرمايين؟
چو: من با رئيس شركت كار داشتم بهش بگين در مورد ديشبه
منشي: چند لحظه.
مملي تلفن رو مي‌گيره.
مملي: بله؟
چو: من مي‌دونم كه ديروز دو نفر پست ارزشي زدن و از شما حق‌سكوت خواستن و شما كشتينشون. حالا من حق‌سكوت مي‌خوام. يك ميليون گاليون.


!


Re: تله تأتر
پیام زده شده در: ۷:۲۸ چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۴
#13

ریونکلاو

راجر دیویس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۱۳ سه شنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۱۲:۲۵ یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳
گروه:
جادوآموخته هاگوارتز
ریونکلاو
جـادوگـر
پیام: 1220
آفلاین
پروژه 1415253612142-14145263-142 بند 7 قانون مدني سينمايي-تأتري
شابك A1361-141-124-134
نوع: تاريخي-تخيلي
اسم: ساعتي قبل از اولين زوال يا سقوط لرد ولدمورت
آرشيو سال 1981
بازسازي بدست راجر ديويس

راجر ديويس ----------- لرد ولدمورت
كريچر --------------- ورم‌تيل
چو چانگ ------------- هري پاتر
فلور دلاكور ------------ ليلي پاتر
آموس ديگوري --------- جيمز پاتر
روينا ريون‌كلاو --------- سيريوس بلك
پادما پتيل ------------ منشي صحنه - گريمور؟ (هموني كه بازيگرارو گريم مي‌كنه
و لباس مناسب بهشون مي‌ده
3 هپلي -------------- تداركات
بدون‌نام !!! ------------ صدا بردار (فك كنم لاوندر باشه )
بقيه‌ي نهضت ---------- ساير كارها

{پيش‌پرده
پرده‌ها و صحنه‌ها نمونه
ولدمورت نمونه
ورم‌تيل نمونه
جيمز پاتر نمونه
ليلي پاتر نمونه
سيريوس بلك نمونه
پس پرده}

پرده‌ي اول
ولدمورت در حالي كه اين‌ور اون‌ور مي‌ره به ورم‌تيل نگاه مي‌كنه و
مطمئني كه اونا اونجان؟ بايد بدوني كه اگه بفهمم اون‌جا نيستن خيلي بد مي‌بيني!
س‍...س‍... سرورم مطمئنم!
يه سري مي‌زنم به اونجا. پاتر من دارم ميام
و از كنار دوربين رد مي‌شه و شنلش جلوي دوربين رو مي‌گيره. پرده‌ي بعدي

پرده‌ي دوم
بنگ!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ليلي! اون اومده! هري رو وردار و فرار كن
باشه باشه فقط مراقب خودت باش
پاتر! كجايي؟ من اومدم
تو تقلب كردي وگرنه نمي‌تونستي ما رو پيدا كني! ولي اگه هنوزم ندوني اينجا خونه‌ي منه
باشه باشه بهت يه دقيقه وقت مي‌دم
قبول! من رفتم
آوادرا كداورا! وقتت تموم شد جميز من به سال نوري حساب كردم
جيمز ميفته رو دوربين و پرده‌ي بعدي

پرده‌ي سوم
ليلي من فقط با پاترا كار دارم خودتو بكش كنار!
نه خواهش مي‌كنم! هري نه! منو بگير بجاش
قبول! آوادرا كداورا! حالا مي‌ريم سراغ هري! نه هري! آوادرا كداورا
جادو برگشت مي‌كنه سمت ولدمورت و خودش دود مي‌شه و شنلش رو باد مياره رو دوربين. پرده‌ي بعدي

پرده‌ي چهارم
هري! هري! حالت خوبه؟ عجب شانسي آورديم ولدمورت يادش رفت بهت وقت بده قايم شي! بلند شو حالا نوبت توئه چشم بزاري!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

هري رو با سبدش(؟) از رو زمين بلند مي‌كنه و ميزاره رو دوربين و آخرين پرده

هي! ازين سبك خوشتون مياد يا فقط دارم براي خودم مي‌نويسم
كريچر!!!!!!!! اي ملعون قرار نبود اينا رو نقد كني؟؟

تصویر کوچک شده


!


Re: تله تأتر
پیام زده شده در: ۲:۵۲ جمعه ۹ اردیبهشت ۱۳۸۴
#12

ریونکلاو

راجر دیویس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۱۳ سه شنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۱۲:۲۵ یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳
گروه:
جادوآموخته هاگوارتز
ریونکلاو
جـادوگـر
پیام: 1220
آفلاین
پروژه 1414515206374-14145263-142 بند 7 قانون مدني سينمايي-تأتري
شابك A1411-141-124-134
نوع: تاريخي-تخيلي
اسم: دوئل آلبوس پرسيوال ولفيريك براين دامبلدور در مقابل ارباب تاريكي‌ها گريندل‌والد
آرشيو سال 1945
بازسازي بدست راجر ديويس

بازيگران
چوچانگ -------------- دامبلدور
فلور دلاكور ------------ گريندل‌والد
ريونا ريون‌كلاو ---------- داور
گروه الاف 1 ----------- اسراي گريندل‌والد
گروه الاف 2 ----------- همراه‌هاي گريندل‌والد
آموس ديگوري --------- فيلم‌بردار
پادما پتيل ------------ منشي صحنه - گريمور؟ (هموني كه بازيگرارو گريم مي‌كنه
و لباس مناسب بهشون مي‌ده
3 هپلي -------------- تداركات
بدون‌نام !!! ------------ صدا بردار (فك كنم لاوندر باشه )
بقيه‌ي نهضت ---------- ساير كارها

نهضت اول: (پرده‌ي اول)
(* چو در حالي كه سوت مي‌زنه وارد مي‌شه*)
يكي از نهضت‌ها در نقش مك‌گونگال: آلبوس! آلبوس! اون رو گرفته!
چو: اه! چه جالب! همش فكر مي‌كردم كي مي‌خواد دست بكار بشه! راستي مينروا يدونه آبنبات ليمويي مي‌خوري؟
اون نهضته:
(* بعد از اينكه يه دونه رو باز مي‌كنه مي‌زاره تو دهنش *): چي!!!!!!!!!!!!!!!!!! كي! چي! چرا! من كجام! كجا گرفت! چرا برد! كجا رفت! كي برد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
(* پوست آبنبات ليمويي ميفته رو دوربين و نهضت بعدي*)

نهضت دوم : (پرده‌ي دوم) قلعه‌ي ارباب تاريكي گريندل‌والد
فلور : هنوز نيومده؟
يكي از نهضتا : نه سرورم! شما مطمئنين اون مياد!
فلور : البته ابله! اون حاضره جونشو از دست بده ولي چيزي رو كه من ازش گرفتم رو پس بگيره! كروچيو!
(* طلسم به دوربين مي‌خوره و نهضت بعدي *)

نهضت سوم : (پرده‌ي سوم) دم در!
چو : بنام خودم و خودم و خودم درو باز كن! مي‌دوني كه من از رو نمي‌رم تا 10000000000000 قرن ديگه هم همينجا بست مي‌شينم!!!!
(* در باز مي‌شه*)
چو: ديدي مينروا!
مينروا: چي بگم!

نهضت چهارم: (پرده‌ي چهارم) در تالار!
فلور : Welcome, Welcome to my house!!!!
چو: ديدي! ديدي! ديدي بهت گفتم! ديدي چي‌كار كرد! فحش خارجكي بهم مي‌دي گريني! خونت رو مي‌ريزم! آيييييييي نفس‌كش
(* بعد چوبدستيش رو بيرون مياره و با يه جادو نصف قلعه رو خراب مي‌كنه. يه سنگ به دوربين مي‌خوره و نهضت بعدي *)

نهضت پنجم: (پرده‌ي پنجم) لحظه‌هاي آخر ارباب تاريكي گريندل‌والد
(* دامبلدور يقه‌ي ارباب تاريكي گريندل‌والد رو گرفته *)
چو : بگو كجاس! وگرنه بد مي‌بيني؟
(*ارباب تاريكي گريندل‌والد كمي سرفه مي‌كنه و از دهنش خون مي‌ريزه بيرون*)
فلور : تو اون اتاق زير تخت! كليد ششم ححححححححح
(*ارباب تاريكي گريندل‌والد ميفته رو دوربين و نهضت بعدي)

نهضت ششم: (پرده‌ي ششم)
(* دامبلدور تختو خراب مي‌كنه و به سراغ كليد ششم مي‌ره و در گاوصندوق ارباب تاريكي گريندل‌والد رو باز مي‌كنه*)
چو: آخ جون شكلات‌هام سالمه!
(* حمله مي‌بره به شكلات‌ها و در آن واحد سي تا رو باز مي‌كنه پوستاش مي‌ريزه رو دوربين و آخرين نهضت*)




*)(* اميدوارم كسي اينو توهين به خودش نگيره ها. مخصوصاً فلور كه واقعاً معذرت مي‌خوام ازش و با كمال ميل اميدوارم كه باهام دعوا بگيره و اينجا شلوغ شه. فقط قهر نكنه.

راجر


!


Re: تله تأتر
پیام زده شده در: ۲:۴۸ جمعه ۹ اردیبهشت ۱۳۸۴
#11

ریونکلاو

راجر دیویس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۱۳ سه شنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۱۲:۲۵ یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳
گروه:
جادوآموخته هاگوارتز
ریونکلاو
جـادوگـر
پیام: 1220
آفلاین
تصویر کوچک شده


اين هم از آرم راون‌براس كسي حرفي داره؟


!


Re: تله تأتر
پیام زده شده در: ۱۷:۰۶ شنبه ۱۳ فروردین ۱۳۸۴
#10

چو چانگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۰ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۲۷ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷
از کنار مک!!!
گروه:
مـاگـل
پیام: 1771
آفلاین
من باگز بانی رو بیشتر میپسندم!!!!


[b][font=Arial]«I am not worriedHarry,» 
said Dumbledore
his voice a little stronger despite
the freezing water
«I am with you.»[/font]  [/b]


Re: تله تأتر
پیام زده شده در: ۱۰:۰۲ شنبه ۱۳ فروردین ۱۳۸۴
#9

تری بوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۸ یکشنبه ۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۰:۳۲ جمعه ۲۵ آذر ۱۳۸۴
از هاگوارتز
گروه:
مـاگـل
پیام: 14
آفلاین
هوووووووووووووم.............
نظرتون در مورد کارتون پلنگ صورتی چیه؟


خوشحال می شم در bitaatishpareh باهاتون بچتم
___________________--
مجهز به سیستم ABS


Re: تله تأتر
پیام زده شده در: ۱۰:۳۷ یکشنبه ۷ فروردین ۱۳۸۴
#8

چو چانگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۰ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۲۷ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷
از کنار مک!!!
گروه:
مـاگـل
پیام: 1771
آفلاین
هومک اینجا هالی ویزارد نیست که! اینجا تله تاتر و ما میتونیم هرچی دلمون خواست بزنیم! اون رو برای این زدم که یه افتتاحی بکنیم!


[b][font=Arial]«I am not worriedHarry,» 
said Dumbledore
his voice a little stronger despite
the freezing water
«I am with you.»[/font]  [/b]


Re: تله تأتر
پیام زده شده در: ۱۸:۳۰ شنبه ۶ فروردین ۱۳۸۴
#7

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
مـاگـل
پیام: 1223
آفلاین
چو واقعا اگه بخوایم از این چیزا تو هالی ویزارد بزنیم فکر میکنی چی بهمون بگن؟


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.