هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





Re: تالار محکومین
پیام زده شده در: ۱۳:۰۹ یکشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۴
#3

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
مـاگـل
پیام: 1223
آفلاین
صدای هم همه ازتالار نشان گر این بود که باز هم کسی میهمان تالار است
قاضی کریچر: شروع میکنیم لطفا نظم جلسه رو رعایت کنید
متهم رو بیارید
دو سیا پوش در حالی که یک تابلو تو دستشونه وارد میشن
کریچر: این چیه؟
دادستان: چون خود متهم در دسترس نبود عکس ایشون رو به جای خودش آوردیم
کریچر: اتهام متهم چیه؟
دادستان: بی توجهی به تالار , غیبت طولانی مدت , شرکت در کلاس های پوچ و به ردد نخور ماگلی و بالاخره قصد شرکت در آزمون ماگلی و بی هدف کنکور
همه: اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
دادستان: از اولین شاکی و شاهد میخوام که به جایگاه بیاد
ققنوس از انتهای سالن می یاد و پشت میز شهود وایمیسته
دادستان: بسیار خوب آقای کارگاه بریا دادگاه توضیح بدید که چه اتفاقی افتاد
قنوس: آخه نمیدونم اول سوختم و به وجود اومدم یا به وجود اومدم بعد سوختم
دادستان: از اول اول هم نیمخواد
ققنوس: خوب من زا اولی که اومدم تو تالار ریون تصمیم گرفتم بترکونم و از اون جایی که تشنه ی قدرت هم بودم دست به کار شدم , اون موقع فقط و فقط من بودم بعد یک مدت این دو تا دوستمون هم اومدن( با دست به سام و حمید اشاره میکنه) و خلاصه تالارمون رونق گرفت اما از اول یک سری کارشکن بودند یکیش همین راجر و یکیک دیگه کریچر
قاضی کریچر: بله؟
ققنوس: نه جناب قاضی شما رو نمیگم اینی که میگم یک کریچر دیگه اس که دلاک حموم ریون و جن تالار خصوصیمونه
قاضی کریچر: ادامه بده
ققنوس: داشتم میگفتم من هی اومدم تیم کوئیدیچ درست کنم هی محلم نگزاشتن اومدم شورا تشکیل دادم بازم کسی تحویلم نگرفت , البته از اول اینا با من بودند ها تنها کسایی که سنگ جلوی پامون مینداختن کریچر و راجر بودند
پیش خودمون بمونه بهونشون این بود که ما راشد ریون هستیم ولی کارای نظارتشون رو هم انجام نمیدادند
اونا حتی ماهی یک بار هم آن نمیشدند تالار رو گند برداشته بود
دادستان: کافیه خواهش میکنم بنشینید حالا زا شاکی دوم سام میخوام که به جایگاه بیان
سام: جنا قاضی من زا دست این راجر شاکیم اصلا انگیزه ی من رو از بین برده اگه این دو تا نبودند ( با دست به لونا و آوریل اشاره میکنه) من خیلی وقت پیش از اینجا رفته بودم
حالا که اینجام بگزارین زا کریچر هم شکایت کنم این جن بی خاصیت اصلا من رو ساپورت نکرد بقیه کردن ها من هر جا پست میزدم مخصوصا hco اونا پشتبندش من رو حمایت میکردند ولی این کریچر یک قدم هم برنداشت
دادستان: متشکرم یمتویند بنشینید حالا برادر حمید تشریف بیارن
حمید: من خیلی شاکیم منی که کلی برای تالار زحمت کشیدم کلی پست زدم کلی نمایش نوشتم کلی ایده دادم از همه مهمتر امضاهای توپ براشون درست کردم اما چه فایده اینا که قدر ندونستن من اینجا اصلا جای رشد ندارم همش هم تقصیر راجره اون ما رو محدود کرده از اون بدتر کریچره که صدای مارو تو نطفه خفه میکنه نمیگزاره پرورش پیدا کنیم
با اشاره ی دست قاضی حمید میره سر جاش میشینه
قاضی کریچر: متشکرم جناب دادستان , جناب وکیل مدافع شما سوالی ندارید
ریونا از گوشه ی سالن بلند میشه و با تومانینه می یاد جلو ریونا: من فقط یک سوال از افراد شاکی داشتم
غیبت طولانی مدت ناظرها چند روز شد؟
ققنوس: خیلی شد
ریونا: میشه دقیقا بگید چند روز
حمید: دو روز
ریونا: و تو یان دو روز مشکل نظارتی پیش اومد؟
حمید با فکر:نه
ریونا: متشکرم دیگه سوالی ندارم
کریچر: با توجه به گفته های شهود و نبود هیئت منصفه خودم رای رو اعلام میکنم
شاکیان مختارن با مدیران صحبت کنن و در صورت راضی کردن اونها ناظر تالار ریون بشن همچنین میتونن به طور کلی تالار رو ترک کنن و یا هیچ کدوم زا یان دو راه رو قبول نکنن و همچنان به کارشون ادامه بدن


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: تالار محکومین
پیام زده شده در: ۹:۲۳ سه شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۴
#2

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
مـاگـل
پیام: 1223
آفلاین
با عرض معضرت از ارنی عزیز این اولین نمایش اینجا میشه
_______________________________________

دو سیاه پوش در حالی که متهمی نگون بخت رو روی زمین
میکشیدند وارد میشن و با اشاره ی قاضی متهم رو روی زمین پرت مینن و تالار رو ترک میکنن
حاضرین سرهاشون رو که برای دیدن متهم چرخونده بودند بر میگردونن و به سمت قاضی کریچر میگیرن
قاضی کریچر: نظم دادگاه رو رعایت کنید
شما حمید میدونید برای چی شما رو به اینجا آوردند؟
حمید: من بی گناهم , من هیچی نمیدونم , من ر و آزاد كنيد
دادستان: شما به جرم غیبت طولانی مدت , بر آورده نکردن خواست اعضا در طراحی امضاهای گرافیکی , نصب دستگاهی مشکوک در تالار عمومی و بسیجی بازی بیش از حد و فساد و ظاهر سازی محكوم شده و به اینجا اورده شده اید
وکیل مدافع: اعتراض دارم جناب قاضی نصب دستگاه با هماهنگی دامبلدور صورت گرفته
قاضی: وارد نیست چرا که دامیلدوری در کار نیست
ادامه بدید جناب دادستان
دادستان در حالی که سرش رو به نشانه ی تشکر تکون میده: من از اولین شاهد خواهش میکنم به جایگاه شهود تشریف بیارن
يك دختر زیبا وارد جایگاه میشه
همه ی حضار: اووووووووووووووووووووووو
دادستان: شما دوشیزه صغری در تاریخ 13 اوت 1384 در اراک بودید درسته؟
صغری: بله
دادستان: و در ساعت 3:30 دقیقه ی بامداد دوشنبه با این مرد (با سدت به حمید اشاره میکنه) ملاقاتی داشتید؟
همه ی حضار با گوشاشون رو تیز کردن حتی راجر که هیچ وقت تو باغ نیست پاپکورنش رو گوشه ای انداخته و به دقت به روبه رو چشم دوخته
صغری در حالی که بغض کرده: بله
دادستان: حالا میشه برامون توضیح بدید که حمید اون موقع شب با شما چی کار داشت؟
صغری بغضش میترکه وشروع میکنه به گریه
وکیل مدافع: اعتراض دارم با احساسات شاهد بازی میشه
قاضی: وارد نیست
دادستان: نمیخواید برامون بگید حمید با شما چی کار داشت؟
صغری: اومده بود تا لب تابم رو ازم غرض بگیره
راجر در حالی که آ دهنش سرازیره : چی چی لب؟)
حضار: اوووووووووووووووووووووو
دادستان: متشکرم دوشیزه صغری میتونید بنشینید
دادستان بر میگرده رو به حضار و در حالی که قدم مینه شروع میکنه به حرف زدن
همون طور که ضغری اعتراف کرد این فرد( با دست به حمید اشاره میکنه) از نعمت کامپیوتر برخوردار بوده ولی با این حال از پذیرش سفارشات دوستانش امتناع کرده این گناه غیر قابل بخششه
حضار: نوچ نوچ نوچ( به حال حمید افسوس میخورن)
جناب قاضی با توجه به اثبات تنها یکی از جرایم ایشون زا شما درخواست میکنم ایشون رو به اشد مجازات محکوم کنید
قاضی کریچر: بسیار خوب با توجه به شواهد و قراین و با وجه به این که هیئت منصفه وجود خارجی نداره ز همین جا اعلام میکنم حمید ملقب به hgh مجبوره برای تمام اعضای شورای تشخیص مصلح امضای گرافیکی و باحال درست کنه
حمید: نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


تالار محکومین (ریونکلاو)
پیام زده شده در: ۱۱:۰۶ شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۴
#1

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
مـاگـل
پیام: 1223
آفلاین
کریچر در حالی که شنلش تو هوا شناوره با قدمهایی شمرده به سمت اتاقی تازه تاسیس میره , جایی که از این به بعد از اون به بدی یاد خواهند کرد محلی که برای مجرمان کابوس و برای فاسقان مشوش خیال است .
کریچر ارام آرام به اتاق میرسه و در استانه ی در می ایسته , نگاهی به تابولویی که در پیشگاه در آویخته شده می اندازه
تابلویی که روی اون با حروف زیبایی نوشته شده

تالار محکومین


لبخندی از رضایت بر لبانش میشینه اندکی از تشنگی او رفع شده بود قدرت چیزی بود که اون همواره به دنبالش بوده
کریچر وارد اتاق میشه و در ها رو به نحوی پشت سرش بست که تا دورترین برجهای هاگوارتز قالبها تهی گشت


ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۴۰۳/۲/۲۴ ۲۲:۰۴:۴۳

كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.