آگوستوس: امممم....
در همین لحظه، جلوی تالار گریفندور تیره و تار شد...اندامی بلند بالا و سیاه به جنب و جوش درآمد...کلاغ زاغی های سیاه مانند موجی بی اتنها سرازیر شدند و بانو آیلین پرنس هویدا شد... :bat:
آگوستوس: زهره م ریخت خب!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil4a5c3b4b4a516.gif)
این چه وضعه یدفعه اومدنه؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524136101ffc0.gif)
آیلین: اووووم...ترسیدی؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f87046ed246c.gif)
خب دیدم قضیه خیلی بغرنج شده گفتم خودم بیام حلش کنم! ناسلامتی پسر من داره تو این عشق بدردنخور غرق میشه! الان خودم میرم تو تالار گریف لیلی رو چیزخور میکنم پیش سوروس خرابش میکنم! من پسرمو نجات میدم!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil46a9f37cc7d99.gif)
در همین حین ناگهان سوروس، سوت زنان از کنار آیلین و آگو رد شد...
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d3ffaaf009.gif)
آیلین: هووووی...هووووی پسره کجا میری؟ نکنه دوباره میخوای قهرمان بازی در بیاری بری با باباش حرف بزنی تک و تنها؟
سوروس: نه بابا!
آیلین: نکنه دوباره میخوای بری شارژ جغدی بگیری ده هزار تا جغدک براش بفرستی ناله و التماس کنی!...اونم جوابتو نده ضایع شی!
سوروس: نه بابا!
آیلین: نکنه دوباره میخوای بری پشت در خوابگاهش شبانه روزی چمبره بزنی، اونم آخرش بیاد بهت بگه میخواد با جیمز معاشرت کنه! برو گمشو! مزاحمم نشو!
سوروس: نه بابا!
آیلین: نکنه دوباره میخوای بری کنج عزلت بشینی... یه گوشه گیر بیاری آبغوره بگیری واسه ش؟ روزی یه بار مرده و زنده شی... خاک تو سرت موهات سفید شد! کچل شدی! قیافه ت شبیه زامبی ها شده! همینو میخوای؟
سوروس: نه بابا!
آیلین: پس چه غلطی میخوای واسه ش بکنی؟
سوروس: واسه لیلی؟
آیلین: په نه په عمه مارج!
سوروس: واسه لیلی هیچی! اون شوهر کرده رفته...به من چه اصلا! بره زندگی خودشو بکنه! من تازه خودمو پیدا کردم! اهداف مهمتری دارم! رولینگ اصلا غلط کرده منو اینجوری کرده! میخوام عوض شم!همه اون سال ها تموم شد...سیاه و قوی... بدون بخشش... به دنبال اهداف بزرگ
آیلین: واقعا؟
سوروس: آره بابا! الان کلی ذوق کردی نه؟
آیلین: امممم... آره اون دختره بدردنخور رو کار خوبی کردی ول کردی ولی امممم نخیر غلط کردی! تو باید زن بگیری! من نوه میخوام! اصلا غلط کردی اینقدر سیاه دل بشی! این چه وضعشه! اینقدر سنگدل! نه به اونکه اشکت دم مشکت بود نه به این وضع! بیخیالش شوهر کرده چیه؟! باید بری دنبالش!
سوروس: ماااااااااااااااااع! ولم کن بابا! نمیخوام برم! بیخیالش...بذار زندگیشو بکنه! بذار زندگیمو بکنم!
آیلین: خودم با دستای خودم از زندگی ساقطت میکنم! یا میری دنبال لیلی یا میری دنبال یه دختر دیگه!
آگو: آیلین، بابا چی میگی تو! چیکارش داری...الان سوژه به این خوبی...به این راحتی فیصله پیدا کرد!
آیلین: چی چی رو چی میگم من؟ تو چی چی میگی این وسط؟ این باید زن بگیره نمیشه همینجوری عذب عقلی بمونه که!
سوروس: چی چی بمونم؟ من که نفهمیدم چی گفتی ولی من اصلا نمیخوام اینجا زن بگیرم! بر فرض محالم که بخوام زن بگیرم میخوام برم "ایران" زن بگیرم! دخترای اونجا چشم آبی و مو بور و گوگولی مگولین!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil3dbd4d6422f04.gif)
...دخترای انگلیسی ضایع ن! خودشونو میگیرن... کک مکین! خوشم نمیاد ازشون!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil5241310c8cfcc.gif)
آیلین: اوکی برو هر گوری که میخوای ولی تو باید زن بگیری...
آگو: اممم الان سوژه چی بود؟ مگه قرار نبود لیلی رو چیز خور کنیم؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f6c85fc0983d.gif)
آیلین: آگو ببند!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524137e61e4f1.gif)
سوروس: چی؟ آگو چی گفت؟ شماها میخواستید چه غلطی بکنید؟ به لیلی چیکار دارید؟ بزنم نصفتون کنم؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524136101ffc0.gif)
آیلین: مگه تو نگفتی اون برات مهم نیست؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d3ffaaf009.gif)
سوروس: من گفتم! نمیخوام ببینمش دیگه! ولی شماهام غلط کردید بخواین چیزخورش کنید!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil4a94ecc08e554.gif)
آگو: اوکی اوکی انگار سوژه برگشت به مسیر اصلیش...آیلین بیا بریم...اوکی سوروس جان ما اصلا همچین کاری نمیکنیم!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d3ffaaf009.gif)
سوروس: ببینم به لیلی دست زدید میزنم از وسط دو شقه تون میکنما! مادر و غیر مادر حالیم نیستا!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil466ff38a2b0ad.gif)
آگو: نه نه خیالت راحت باشه! ...
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil5241302caedbe.gif)