چون اینجا جوک بازاره من گفتم منم یه جوک بگم همه بخندن!
بازم یه جوک دیگه!!
===================================
لارا:خب اسمیته عزیز الان دیگه فقط من و تو اینجاییم!
زاخی:منظور؟؟
لارا:اینجا فقط من از تو سوال میکنم!!!!!!
زاخی:بی خی بابا!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f87046ed246c.gif)
چوب دستیم کوش؟؟پاشو برو بیارش کار دارم!
لارا:
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f6c91016fc30.gif)
چوب دستی؟؟؟
زاخی:آره دیگه.مگه چیز عجیب غریبی گفتم؟؟؟چوب دستی...چ...و...ب...د...س...ت...ی
لارا:الان یه چوب دستی ای بهت نشون بدم که اون سرش ناپیدا باشه
زاخی:منظورت دسته بیله؟؟؟نمیخواد نشونم بدی.هزار بار تو دست نورممد دیدم.یادم باشه تو کلاس ماگل شناسی به بچه ها نشونش بدم.
لارا:وااای این کیه دیگه؟؟؟
زاخی:من پروفسور زاخاریاس اسمیت هستم.مشکلی پیش اومده؟؟؟
لارا:تو چی میگی؟؟داری منو دیوونه میکنی.
زاخی:لارااااااااا....تویی؟؟
لارا:ای بابا.تو مثل اینکه قاطی داری همین شکلیشم.بهتره بفرستمت بیرون.
زاخی:این قرصای اکس عجب مزه ای میده ها!اینجا کجاست؟؟
لارا:دژ مرگ!
زاخی:چی؟؟
لارا:دژ مرگ.تو الان تحت شکنجه من قرار خواهی گرفت
زاخی:شکنجه؟؟تو؟؟؟من؟؟
لارا:نه پس عمم.
زاخی:همون عمت که 60 سالشه؟؟؟
لارا:تو از کجا میدونی عمه من 60 سالشه؟؟
زاخی:خودت اون شب بهم گفتی.
لارا:کدوم شب؟؟
زاخی:نمیدونم.یکی از همین شبایی که با هم بودیم دیگه.
لارا:چرا حرف مفت میزنی؟؟ما کی با هم بودیم؟؟
زاخی:بابا با هم چت میکردیم.یادت رفت منو لارا؟؟یعنی به همین زودی حرفام یادت رفت؟؟یادت رفته؟؟...رها!!!...کلاس ریاضی....تو....من.
لارا:
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil52427ab912dd5.gif)
آره یادمه هنوز.چقدر رومانتیک!یکی بیاد منو ببره
همون موقع کراب میاد تو.
کراب:اینجا چه خبره؟؟لارا چرا گریه میکنی؟؟؟اگه ارباب بفهمه میدوین چی میگه؟؟
لارا:اینو از اینجا ببر شکنجش تموم شدو
کراب:باشه.
زاخی:ازت ممنونم لارا.ای سرژ نامرده ....(سانسور!) خدا بکشتت با این قرصات.شانس آوردم لارا بود رگ خوابش دستم بود!
کراب زاخی رو با ماشین!!!!!میبره تویه دشت و صحرا!!!!
کراب:برو بیرون.عجب سیریشی هستیا!
زاخی:برو بابا.بیرون گرمه!ماشینت کولر داره.همین جا راحت ترم.
زاخی به طور اتفاقی پشت گوشش میخاره و اونو میخارونه که یک دفعه همه اچ سی اویی ها میریزن اونجا.
سرژ:ایول زاخی.کرابم با خودت آوردی؟؟
زاخی:آره بابا.سیریش خودشو چسبونده به من!
سرژ:بریم بچه ها.کرابم با خودتون بیارید تا بعدا حسابشو برسیم.
و کراب هم به عنوان گروگان میره پیش اچ سی اویی ها!سیبلم که ازاد شد!
=======================
خب دیگه بسته پررو نشید!تموم شد!