هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: نشست اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۵:۵۴ دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۸۷
#21

ریگولس بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۵ یکشنبه ۵ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۳:۲۵ پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۲
از ما که گذشت، فقط درگذشتمان مانده!
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 414
آفلاین
لرد سیاه ، لبخند خوفناکی به بارتی کوشولو میزنه و ادامه میده:

_بارتی کوشول...عزیز دل بابا ! خب یه کم صبر کن دیگه!میگم الان..

ببینید اسلیترینی های اصیل زاده و غیره(!) طی توافقات علنی و غیر علنی و فشار بسیار زیادی که به دوگوله ی مبارک آوردم ، به این نتیجه رسیدم که تالار رو باید یه "تالارتکونی "() کرد!

مورگان تکونی به خودش داد و گفت: این که گفتی یعنی چه؟

لرد ولدمورت: خب! ما باید یه کارایی جدید تو تالار بکنیم که تالار رونق پیدا کنه...مثلا معرفی اعضای قدیمی اسلیترین و اعضای فعلی برای راهنمایی تازه واردین !

ریگولس که با ضد طلسم فنریر گری بک سابق دهنش رو باز کرده بود،گفت:

_ارباب ارباب ! من که این رو گفته بودم! تو اون نامه سرگشادهه!

لردسیاه به سمت ریگولس یک کروشیو زد. (جیـــــــــغ)

نارسیسا که کلی خوشحال شده شده بود از پشت در پرید تو و فریاد زد:

_آخ جون قدیمی ها! من عاشق قدیمی هام! یعنی میشه قدیمی ها بیان تالار و ما جدیدای بوقی رو تحویل بگیرن؟؟

لرد جلوی حرف نارسیسا رو گرفت:
_نه دختر! ما فقط معرفیشون میکنیم... کی گفت میان؟

نارسیسا که کلی دلش شکسته بود، از اتاق کنفرانس رفت بیرون. ریگولس دوباره گفت:

_آره ارباب! بچه ها اگه قدیمی ها رو نشناسن که نمیتونن پست خوب تو تالار بزنن...همش اسمها تکراری شده. باید اسمای قدیمی به یاد ما ..یعنی این جدیدا () بیاد تا بتونن شخصیت پردازی کنن و اینا...زیاد حرف زدم؟

لردولدمورت:


اینم طاخچه ی افتخارات... ریا نشه البته!
تصویر کوچک شده


Re: نشست اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۸:۱۰ شنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۷
#20

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
مـاگـل
پیام: 1540
آفلاین
لرد همه رو به سکوت وا داشت . با خود می اندیشید ... باید تالار اسلیترین رو چون قدیما خوب و با صمیمیت و زیبا می کردن .
راهش بیرون کردن تازه واردا و کسایی که تازه شروع به فعالیت کرده بودن ؛ نبود . باید یک راه اساسی پیدا می کرد . راهی که هم قدیمی ها رو به فعالیت وا داره و هم تازه واردا رو بهتر جلوه بده . ولی چه راهی ؟

لرد : هوووم ؟! یه لحظه ساکت شین .

ملت اسلیترینی ، اعم از قدیمی و جدیدی و تازه وارد و قدیمی وارد () و غیره و ذالک همه ساکت نشستن سر جاشون و به لرد که در حال فکر کردن بود نگریستند ... لرد پس از مقادیر زیادی دقیقه (؟!) به حرف آمد و رو به آنها گفت :
- باید یه فکر اساسی بکنیم . فکری که از پایه و اساس درست باشه و شامل همه بشه ...

ملت اسلیترینی : ایول فکر ... برو تو کار دست

لرد : خجالتم ندین ... کلی تلاش کردم تا به این نتیجه رسیدم ... از شوخی بگذریم . باید یه فکر درست و حسابی بکنیم . ما باید همدیگه رو خوب بشناسیم تا بتونیم در کنار هم به درستی زندگی کنیم و تو یه تالار باشیم . این یکی از اصولی ترین موارده ... شناخت کمک زیادی به ما می کنه .

نگاهی به ملت که به فکر فرو رفته بودند انداخت و به صحبت هایش ادامه داد : و این شناخت خودش به چند دسته تبدیل می شه ... شناخت افراد قدیمی (برای تازه واردین) ، شناخت سوژه های تالار (برای اکثریت) ، شناخت کامل تاپیک ها (برای همه) و ...

بارتی که از کوشولو ترین اعضای اسلی هست ، در حالیکه سرش رو بشدت می خوارونه و نشون می ده که هیچی حالیش نشده ، از لرد می پرسه :
- خب بابایی ... این یعنی چی ؟

-------------------------------------------------
یه توضیحی در مورد این تاپیک بدم : اینجا جاییه که ما در قالب رول می شینیم تبادل نظر می کنیم ، حالا از دهان شخصیت خودمون یا یه شخصیت دیگه .


ویرایش شده توسط بارتي كراوچ در تاریخ ۱۳۸۷/۷/۲۰ ۱۸:۴۰:۳۵


Re: نشست اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۵:۳۷ شنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۷
#19

ریگولس بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۵ یکشنبه ۵ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۳:۲۵ پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۲
از ما که گذشت، فقط درگذشتمان مانده!
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 414
آفلاین
ريگولس از جلو ي در پريد وسط بحث و خيلي شيك و اينا شروع كرد به نطق كردن برا ملت:

_خوب! خب! ببينيد عزيزان! شما به تعداد پستهام نگاه نكنيد...من از 84 عوضو(!) هستم...من خيلي قديمي هستم...خيلــــــــــي !

ملت اسليترين: خب باشه...حالا چه ربطي داشت؟

ريگولس : هوم؟ هين؟ خواستم بگم من هم بايد بيام تو كنفرانس نظر بدم.

لردولدمورت از جاش بلند شد. زيرچشمي به بقيه ي ملت نگاه ميكرد. در يك لحظه تصميمش رو گرفت:

_خيلي خوب! تو هم بيا بشين... خب نظر ديگه اي جز نظر بسيار مفيد ريگولس نداريم؟

ريگولس خيلي شاد و شنگول از سر صندلي اي كه تازه روش نشسته بود پا شد:
_هوم! وقتي من وارد هاگوارتز شدم ،تو اين گروه هاي ديگه ، كسايي كه با هم دوست بودن، به هم فحش هاي ناموسي و بيناموسي ميدادن!

_خب چه ربطي داشت؟

_آخه وقتي ازشون پرسيدم چرا به هم فحش ميدين، جواب دادن به خاطر صميميته!

ملت اسليترين:

لرد ولدمورت با طلسمي ريگولس رو خفه كرد و دهنش رو بست. رو به ميز قرار گرفت و گفت:
_خب بر و بچز نظرتون در مورد پيشنهاد نارسيسا چيه؟

بليز زابيني از جاش بلند شد . تعظيم كوتاهي كرد.

_ارباب سياه! اسليرتين به حدي كافي قوي هست كه لازم به تشكيل دوباره ي اتحاد نباشه!

نارسيسا از گوشه اي گفت:

_خب چرا؟

بليز: آخه اسليترين خيلي گولاخه!

لرد ولدمورت از توضيحات به شدت قانع كننده ي بليز خيلي خوشحال شد و براش دست زد.


اینم طاخچه ی افتخارات... ریا نشه البته!
تصویر کوچک شده


Re: نشست اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۶:۰۹ جمعه ۱۹ مهر ۱۳۸۷
#18

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
مـاگـل
پیام: 1540
آفلاین
- ... پشت درای بسته لرد ولدمورت نشسته ... بارتی داره می رقصه ، بلیز داره می زنگه . جولیا داره می بوقه ، رودلف داره می سوزه ...
- بس کن ریگولس ! چی می گی واسه خودت ؟
- هیچی بابا . اینا سه ساعته رفتن توی اون اتاق کنفرانسشون ، هنوزم بیرون نیومدن . به نظرت چی دارن می گن ؟
- نمی دونم !


پشت درای بسته

لرد ولدمورت و دیگر قدیمی های تالار اسلیترین دور میزی دایره ای شکل نشسته اند و مشغول صحبت کردن و اِعمالِ یکسری از اَعمال دیگه هستن و همینجوری به بحث و گفتگو نشستن .

- آخه نگاشون کنین . مثلا می خوان صمیمیت ایجاد کنن ... این چه وضعشه ؟
- آره بابا . اصلا این راهش نیست .
- خب به نظر شماها راهش چیه ؟

ناگهان سرها به سمت در ورودی اتاق می چرخه و همه با تعجب و بعضی ها هم با چوب های نیم متری ای که در دست دارن بهش نگاه می کنن . ملت :

ریگولس :
- تو چجوری اومدی تو ؟ با اجازه ی کی اومدی ؟
- بارتی ولش کن ... تو می گی نظر ما چیه ؟ خب ...
- یا لرد . به نظر من که باید اتحاد اسلیترین دوباره ایجاد بشه . اینجوری یه همبستگی و صمیمیت و رفاقت خاصی دوباره در بین اعضای تالار ایجاد می شه .

لرد به نارسیسا که لحظاتی پیش این حرفها را بر زبان آورده بود ، نگریست و پس از مقادیر زیادی چونه خواراندن و فکر کردن و غیره و ذالک ؛ رو به دیگر قدیمی های تالار کرد و گفت :
- فکر کنم نظر خوبی باشه ... نظر شما چیه ؟


ویرایش شده توسط بارتي كراوچ در تاریخ ۱۳۸۷/۷/۱۹ ۱۶:۳۰:۵۱


Re: نشست اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۲:۰۱ یکشنبه ۷ مهر ۱۳۸۷
#17

فنریر گری بکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۰ چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۵:۳۷ سه شنبه ۳ دی ۱۳۸۷
از اون دنیا
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 208
آفلاین
لرد: مثلا یک راهش اینه که برای شناختن من به خودم مراجعه کنید.

ریگولس: بابا ، ما که شما رو میشناسیم. یعنی چی به خودتون مراجعه کنین.

لرد: همین که گفتم ، شما منو نمی شناسین .

سپس لرد روشو میکنه اونطرف و از تالار میره بیرون.

نیم ساعت بعد

نارسیسا و ریگولس دست زیر چونه بست نشستن و دارن به طور خفنی فک می کنن چه کنن ، چه نکنن؟ در همین حین بلیز در حالیکه سوت میزده از جولوشون رد میشه .

ریگولس: تو چرا پست نمی زنی تو تالار؟

بلیز: حالش نیس...و دوباره شروع میکنه به سوت زدن و از اونجا دور میشه.

نارسیسا هم جلوی آنی مونی رو میگیره که داشته دیگ آب جوشو باسرعت میبرده تو آشپزخونه ومیگه: آنی تو چرا؟ تو چرا پست نمیزنی؟

آنی :مگه نمیبینی سرم شلوغه برو اون طرف.

ریگولس هم اونطرف تر یقه ی بارتی رو گرفته و میگه: تو چرا پست نمیزنی؟

بارتی: من که هنوز مدرسه نمیرم که.....

نارسیسا:ولش کن بچه رو ، مگه نمیبینی از ترس خودشو خیس کرد، تو هم زورت به این میرسه مث اینکه...

بارتی: عرعرعرعر

ریگولس یقه ی بارتی رو ول میکنه و یه نگاه به شلوار خیس بارتی میندازه و میگه: ببخشید غیر ارادی بود متاسفم.

دو دقیقه بعد

بنگ...بوم.

ریگولس یک زیر پایی به یکی از قدیمیها میندازه و اونو با مغز نقش بر زمین میکنه.

ریگولس ونارسیسا:

اینگو از جاش بلند میشه و خودشو تکون میده و میگه: هدفتون از این شوخی کوچه دیاگونی چی بود؟

-اوم...صمیمی شدن؟

اینگو:

چن دقیقه بعد

-شرررر....

سامانتا یک نگا به سر تاپای خیسش میکنه و یک نگا به نارسیسا و ریگولس ، بعدش..

_کروشیو ...کروشیو....

______________________________
اگه نتونیم با هم زندگی کنیم تنها خواهیم مرد!


[b]زندگی صحنه ی یکتای هنر مندی ماست ، هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود ، صحن


Re: نشست اسلیترین
پیام زده شده در: ۲۳:۴۹ شنبه ۶ مهر ۱۳۸۷
#16

ریگولس بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۵ یکشنبه ۵ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۳:۲۵ پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۲
از ما که گذشت، فقط درگذشتمان مانده!
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 414
آفلاین
در همين لحظه ؛ ريگولس طي يك اقدام كاملا آسلاميك دست نارسيسا رو ميگره و زا حالت زانو زده در برابر قديمي ها بلند ميكنه.

لوسيوس مالفوي با كمال خونسردي به اين صحنه نگاه ميكنه


كل ملت اسليترين:

ريگولس درحالي كه به نارسيسا چشم دوخته ؛دو تا قطره ي اشك از گوشه ي چشماش به بيرون شوت ميشه.يه پلك ميزنه و دوباره به نارسيسا نگاه ميكنه.

_دختر عمو ي عزيزم! بابا بيخيال اين قديميهاي بوقي ها!

در اين لحظه ؛ قديمي ها به سر كردگي يكي (حالا چه فرقي ميكنه...اصلا يه اسليتريني ! ) چوبدستي هاي مخوفشون رو درميارن و به ست پي سي ريگولس ميگرن تا انع از گزافه گويي اش بشن!

اما لردولدمورت با حركت دستش اونا رو به آرامش فراميخونه:

_صبر كنيد...بذاريد بچه حرفشو بزنه!

همه به لردسياه خيره ميشن. ريگولس از لردسياه تشكر كرد و ادامه داد:

_بله! چرا ميذاريد حرفمو بزنم؟ ! چرا قديمي ها تو تالار پست ميزن؟؟

يكي از قديمي ها: خب به تو چه؟

ريگولس:اون كه آره! ولي خب! حالا كه نميشه كه فقط جديدا پست بزنن!

يكي ديگه از قديمها: خب اونا هم نزن!

ريگولس: خب اون حالت هم ميشه ...ولي .... خب چرا ؟ تا وقتي كه تازه .وارد بودين <فعاليت ميكردين حالا نه!؟ تا وقتي تالار رو قبضه كرده بودين ؛ پست زدن تو تالار خوب بود حالا نه؟

لرد ولدمورت اين بار جواب ريگولس رو داد:

_به خاطر اين كه صميمت ها ازبين رفته!

ريگولس و نارسيسا به فكر فرو رفتن...هوم! چطور ميشد صميمي شد؟


ویرایش شده توسط ریگولس بلک در تاریخ ۱۳۸۷/۷/۶ ۲۳:۵۱:۰۰

اینم طاخچه ی افتخارات... ریا نشه البته!
تصویر کوچک شده


Re: نشست اسلیترین
پیام زده شده در: ۲۳:۴۶ دوشنبه ۱ مهر ۱۳۸۷
#15

نارسیسا مالفویold**


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۰ چهارشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۴:۲۳ سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۸
از یه دنیای دیگه !
گروه:
مـاگـل
پیام: 392
آفلاین
امروز بعد از ظهر تالار خصوصی اسلیترین

اعضای تازه وارد اسلیترین ( مگه جز من کس دیگه ای هم هست ؟ آهان ، بلاتریکس و لوسیوس مالفوی ) دور هم نشسته بودند و در مورد کلاس های هاگوارتز صحبت می کردند .

درب تالار محکم به هم کوبیده شد و از در و دیوار ، عین مور و ملخ ، اعضای قدیمی به تالار حمله کردند :

- بوفششششششششششششش !
- ترررررررررررررررررق !!
- شپلخ !!!

دستهای نارسیسا به کمر بلاتریکس گره زده شد و لوسیوس لای درز یکی از مبل ها گیر کرد !

اعضای قدیمی سایت ، نگاهی به تازه واردهای له و لورده شده انداختند و نگاهی هم به لرد . کمی سرهای خود را خاراندند و با حیرت به هم زل زدند .

آنی مونی :
- اینا که فقط سه تان ! ازدحامشون کجا بود ؟

ایگور :
- سرورم ، این همه انرژی واسه این چندرغاز عضو خرج کردیم ، تو بورس سهاممون بی ارزش نشه ؟؟؟

لرد ، کمی سر خود را خاراند :
- به نظرم گزارش اشتباهی به من داده بودن ! اوهوی بارتی ... بارتی ... کجایی تو بچه ؟ بیا اینجا ببینم .

بارتی با ترس و لرز جلو آمد :
- ببخشین بابایی ، تقصیر من نبود به ریش مرلین قسم ! این دراکو از مامان و باباش عصبانی بود که می گفتن باید بالاترین نمره ها رو بین هاگوارتزیا بیاره و از اون گرنجر خون لجنی کم نیاره ، خاله بلاتریکسشم چن تا کروشیو اضافه به من و اون زده بود ، خواستیم اینجوری حالشونو بگیریم

لرد سیاه :
- کروشیو بارتی ! هوی دراکو ... دراکو ... کجایی پسر ؟ بیا اینجا ببینم !

بلیز نگاهی به دور و بر انداخت و پس از کمی تفکر ، تازه گالیونش افتاد :
- سرورم ، درست قبل از حمله دراکو گفت باید برای انتخاب واحد بره کالج جادوگران و نمی تونه بیاد !

بلاتریکس در حالیکه از فشار دست های نارسیسا به تنگنا افتاده بود ، با کمی ناراحتی نالید :
- سرورم ، نمیشه ما رو آزاد کنین تا با هم گفتمان داشته باشیم ؟ می تونیم یه نشست جدید بذاریم و موضوعات مختلفی رو مطرح کنیم .

لرد سیاه با یک اشاره چوبدستی ، تازه واردها را آزاد کرد :
- کروشیو تازه واردها ! حالا یه دلیل منطقی بیارین که وجودتون ارزش داره و تالار رو به بوق نکشیدین و می تونین به درد بخورین . وگرنه هر سه تاتون رو می فرستم زمینای خونه ریدل رو T بکشین یا حتی بدتر ! برین و حرفای آلبوس جدید رو گوش کنین و مجیزشو بگین ! بعد می بینم که به سه سوت ، از شدت تهوع رو زمین می خزین و بهم التماس می کنین با کروشیو حالتونو جا بیارم

هر سه تازه وارد که از آخرین تهدید لرد به شدت خوف کرده بودند ، نگاهی وحشت زده به یکدیگر انداختند . نارسیسا سعی کرد کمی شجاعت به خرج دهد :
- مای لرد ، من می تونم سعی کنم و قدیمی ها رو بکشونم به تالار تا کمی فعالیت کنن .

لرد :
- هوممممم .... خوبه ! چه راهکاری داری ؟

نارسیسا :
- میرم ازشون خواهش می کنم !

قدیمی ها :
-



Re: نشست اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۳:۰۵ شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۸۷
#14

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
مـاگـل
پیام: 1540
آفلاین
سوژه : ازدحام جمعیت
مکان : نشست اسلیترین




... ملت اسلیترینی قدیمی دور میزی دایره شکل نشسته بودند و چشم در چشمان یکدیگر انداخته بودند و بعضی دیگر مشغول صحبت با بقل دستیشون بودن و بعضیا هم مگس می کشتن و طبق معمول بعضی هم مشغول اس ام اس بازی بودند () .

لرد ولدمورت که روی صندلی ای سلطنتی نشسته بود ، دستی به سر کچلش کشید و رو به ملت که رو به علافی می رفتند گفت :
- این جلسه رو رسمی اعلام می کنم . نویسنده ایوان روزیه مشغول نوشتن شو ...

نگاهی به اطراف انداخت و 15 - 20 نفر که شامل ؛ ایگور کارکاروف ، رودلفوس لسترنج ، بارتی کراوچ ، دراکو مالفوی ، مورگان الکتو ، اینیگو ایماگو ، بلیز زابینی ، مده آ مالفوی ، آناکین مونتاگ ، ، جولیا تراورز ، رابستن لسترنج ، تئودور نات (اسبق) ، سیبل تریلانی ، هوریس اسلاگهورن ، مورفین گانت ، بارون خون آلود ، امپراطور تاریکی و ... بودند را نظاره کرد و با چندین سرفه کلامش را آغاز کرد :
- اهم ، اهم ، اهم ! اول از همه ی قدیمیهایی که حضور پیدا کردند و با وجود مشغله و کار زیاد ما رو از حضور خودشون بی نصیب (؟!) نکردن ممنونم ... بعدش اینکه بریم سر اصل مطلب ! الان اسلیترین پر شده از تازه واردهایی که جا و عرصه رو بر ما تنگ کردن . یادش ...
- آره لردی جون . یادش بخیر یه زمانی چقدر اینجا خلوت بود حال می کردیم .
- بعله دراکو جان . شما درست می فرمایی . مسئله ی اصلی همینه و از اونجایی که ما از اونا قدرتمند تریم ، من تصمیم گرفتم که طی چندین عمل گولاخانه ما اونا رو بیرون کنیم

امواج موافقت در سرتاسر آن سالن پیچید و با دستی که لرد آن را بالا برد رو به سکوت رفت و لرد ادامه داد : به نظر من حمله به اونا بهترین مورده . باید آماده بشیم ... امروز بعد از ظهر همینجا منتظرتون هستم .

------------------------------------------------------------------------------------
این تاپیک که نشست اسلیترینه ! مکانی که افراد قدیمی تالار و سران تالار در اون دور هم می نشینند و در مورد مسائل سایت و گروه خودشون صحبت می کنن .
فعلا سوژه اینه که تازه واردا رو بندازن بیرون ... بهتره که آخر سوژه موفق بشن تازه واردا رو بندازن بیرون (!!) اینجوری بهتره


ویرایش شده توسط بارتي كراوچ در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۱۷ ۰:۲۱:۵۸


Re: نشست اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۲:۲۱ دوشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۷
#13

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
مـاگـل
پیام: 1540
آفلاین
تاپیک با صلاح دید خودم () بعد از اینهمه بیکاری و قفل بودن ، بصورت کاملا رول در اومد .... توضیحات این تاپیک رو در پایین می بینین :
این تاپیک که از اسمش معلومه ، نشست اسلیترین ، مکانی برای صحبت اسلیترینی هاس ... در واقع اینجا جاییه که اسلیترینی ها در مورد تالارشون با همدیگه صحبت می کنن ، مشکلاتشون رو می گن و با هم صحبت می کنن و ...

حالا اولین رول رو خودم می زنم . تا متوجه بشین !



Re: نشست اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۸:۰۹ شنبه ۴ خرداد ۱۳۸۷
#12

بلاتريكس  لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۴۰ چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۶:۰۹ دوشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۷
از شیون آوارگان
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 97
آفلاین
خب.....امیدوارم که دیگه مشکلی برای تایپیک پیش نیاد و با فعالیت پیش بره وگرنه تخته میشه.

خب نفر اولی که معرفی می کنیم لرد سیاه ،صاحب قدرت دنیای تاریکی ،قوی ترین جادوگر سیاه نسل جدید لرد ولدمورت هست.

شما فرصت دارید تا یکشنبه ی اینده یعنی 7/3/1378 سوالاتتون رو از ایشون بپرسید .توجه کنید که سوالات ارزشی نپرسید وگرنه ارباب کریشیویی نصیبب شما خواهد کرد.


روز دوشنبه هشتم خرداد سوالات خوب برگزیده می شن و با یک سری سوالاتی که خودم اماده می کنم ترکیب میشن و اماده قرار می گیرند تا لرد بیان و پاسخ بدن.

توجه:این تایپیک که بارتی زدن کمی به تایپیک قلم پر تند نویس و صندلی داغ شبیه اما ما سوالات متفاوتی طرح خواهیم کرد.


هرچی که می خواین در مورد لرد بدونید ازشون بپرسید سوالات جمع بندی میشه و لرد پاسخ می دن.

همه ی خادمان لرد سیاه...و اصیلان اسلیترینی بشتابید








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.