با هواپیما به سمت میتینگ در حرکت بودم و داشتم به میتینگ فکر میکردم که حال کریچر و ولدمورت رو با چه نفرینی امروز بگیرم که پرهای رو مقابل صورتم دیدم و بعد دیدم ققی داره اسکورتم میکنه .به سرعت پنچررو باز کردم و گردنشو گرفتم وبه داخل کشیدم .
ققی :چرا همچین میکنی؟مگه خودت ناموس نداری؟
ابجی ققی: داداشی شنیدم کاندید شدی؟
ققی:شدم دیگه ما اینیم دیگه
ابجی ققی:وزیر شدی بی ناموسیو چی کار میکنی؟
ققی:با شدت بیشتر ادامه بوق(نمیدیم؟میدیم!)
ابجی ققی:کار خیلی خوبی میکنی .با مدیرا چه میکنی؟
ققی:همرو از مدیریت بر کنار میکنیم
ابجی ققی:همه جوره پشتتم .
ققی:قزوینی!!
ابجی ققی:
شما بی ناموس تری یا خانم لاوین؟
ققی:خوب من بی ناموس ترم و ایشونم دست زیادی تو بی ناموسی داره
ابجی ققی: شما قانون جادوگران رو زیر پا گذاشتین من با چشای خودم دیدم رو زمین راه میرفتی امادر صورتی که باید پرواز کنی در این مورد چه پاسخی داری؟
ققی:میخواستم با مردم لبنان همدردی کنم (چه قدر این کفی متواضع است)
ابجی ققی:چقدر وقت خودتو در زمان وزارت به کفتر بازی اختصاص میدی؟
ققی:هر وقتی حس کنم نیازه
ابجی ققی:چرا میگن بچه های ریون بی ناموسن؟
ققی:من تکذیب میکنم
ابجی ققی:شنیدیم اخه از وقتی شما ناظر شدی خیلی اوضاع اونجا خفن تر شده؟
ققی:من باز هم تکذیب میکنم اینا همش شایعس برای تخریب من (در اینجا ابجیه ققی مشاهده میکنه که نوک ققی داره درازتر میشه)ولی رول تو اونجا داره بیشتر پیشرفت میکنه .
ابجیه ققی:به نظرت سرنوشت این پست چی میشه؟
ققی:عمرا پاک بشه
دراینجا ابجیه ققی میبینه که به محل میتینگ رسیدن و پیاده میشن و کریچو ولدی تا ققیو میبینن تعظیم میکنن....
««دÙØ¨Ø³ØªÚ¯Û Ù
٠ب٠جادÙگرا٠٠""اعضاÛØ´"" بÛشتر از اÙÙ ÚÛزÛÙ Ú©Ù Ùکرش ر٠Ù
ÛÚ©ÙÛد»»
داÙ
ب٠جÙ
ÙÙ Û