یکی بود یکی نبود.زیر سقف جادویی تالار هاگوارتز هری نشسته بود داشت ساندویچ سوسیس بندری با کوکا کولا می خورد که یهو دید جغدا اومدن.هدویگم اون وسطا داشت دور تالار دور افتخار می زد و همه ی جغدا واسش هوو هوو میردن که بعد 15 دقیقه هری چت زد و گفت اکسیو هدویگ و هدویگ با کله رفت تو شکم هری و نوکش رفت تو نافه هری.هری تو دلش گفت (عجب غلطی کردماااا) ولی یهو دید پای هدویگ یه نامه است.بازش کرد.توش نوشته بود:
هری امروز ساعت 4 قرار گزاشتیم با اسلیترین دعوا کنیم.سر کوچه ی هاگرید اینا.
قربانت.استرجس
"جااااان یه دعوا افتادیم"
یهو هرمیون پیداش شد گفت:هری کجایی پس مگه یادت رفته؟
هری:چیرو بابا؟
هرمیون:بابا مگه یادت نیست قرار بود با هافلپافیا زو بازی کنیم؟
هری:اوه اوه.پاک یادم رفته بود.تو برو تو اتاق ضروریات من الان میام.
هرمیون:راستی هری یادت نره هر گروه قراره 1 نفر یار کمکی بیاره از هر گروهی دلش میخواد.یه نفرم با خودت بیار.
10 دقیقه بعد
هری تو کف بود که کی به درد زو می خوره که یهو یه صدایی شنید
سلام هری
هری نیک تقریبا بی سرو دید که داشت می رفت.یهو یه چیزی به فکرش رسید.
"نیک.نییییییک بیا اینجا"
نیک:چیه هری؟
هری:یه 1 ساعتی باهات کار دارم میای؟
نیک:بریم(فکرشو بکنین!!!!!!!!!!)
تو اتاق ضروریات
آقا این قبول نیست اون روحه اگه اون زو بگه اصلا نمیتونیم اونو بگیریم.
هری:ها ها ها !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ساعت 15 دقیقه به 4
هرمیون:دمت جیز هری.خوب حالشونو کردی تو قوطی لوطی
هری~~~~~~>
هری:هرمیون من باید برم کار دارم.
هرمیون:کجا؟
هری:چیزه...آهان میرم پیشه هاگرید کارش دارم.
هرمیون:زود برگردیا
سر کوچه ی هاگرید اینا
در اول در دوم می دادن برتی بات پلو.اسلیترین گروهتو بر دارو برو
شیره هری
هری یه دستش پنجه بوکس یه دستشم چوب دستیش اومد سر کوچه
استرجس:هری چرا دیر اومدی؟
هری:بابا این هرمیون سه پیچه مگه میشه پیچوندش!
مادام هوچ(مااااااااااا!!!!!!!):همه گوش کنین.با صدای سوت من با هم درگیر می شین.هر گروهی که بعد نیم ساعت بیشتر دماغ شکسته باشه به ازای هر دماغ شکسته 10 امتیاز می گیره
1 2 3 سوووووووووووووووووووووووووت
حملهههههههه...بوووووووم...دیششششششش...آآآآآآخ...کمکککککککککککککک...آخ دماااااااااااااغم...شپلخ..."بیل بابا منم استرجس چرا منو می زنی؟"بیل:راستی هری کو؟
10 متر اونطرفتر
هری:دراکو نوبت توست.تو 3 بودیاااااااااااااا.جرزنی نکنی.
استرجس:هری جون دمت گرم دیگه ما اومدیم دعوا تو داری با دراکو لی لی بازی می کنی؟!
هری:دیدیم دعوا بی بخاره.گفتیم این بیشتر حال میده...
ای دراکوی نامرد.بازم که جر زدی.تو که 3 بودی چرا انداختی تو 5؟
دراکو:دلم خواست
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d4ed2c5fa6.gif)
هری:الان بهت نشون میدم...سکتوم سپرا...
__________________________________
امیدوارم خوشتون اومدا باشه.هر کی دلش خواست می تونه پی این داستانو بگیره...
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil4b45f0db7e235.gif)