-شماها منو مسخره كرديد؟اينجا مراسم خواستگاريه يا پست هاي ارزشي؟بزنم همتونو تك تك منفجركنم؟بدم مانتي بخورتتون؟
همه بطور مخوفي دارند به اسنيپ نگاه ميكنند:
همه:
اسنيپ:
لرد:راست ميگه اسنيپ ديگه حوصلمون سررفت زودتر تكليف مارو روشن كن كارو زندگي داريم ملت منتظرن كشته بشن!
اسنيپ ميخواهد دوباره ملت را بپيچاند ولي دوباره صداي مهيب ديگري همه راازجا ميپراند:
-ببخشيد عطسه كردم
بقيه:
اين رودولف آدم نميشه!!!
لرد يقه اسنيپ راميگيرد وبه اتاق پذيرايي برميگردد وهمه به طبع دنبال او ميروند...لرد اسنيپ را ميكوباند روي مبل وكنارش مينشيند وبه همه نگاه ميكند:
لرد:
همه:
-خوب مراسم رابطور رسمي شروع ميكنيم...اينجا يك اسنيپ داريم كه ميزان مبسوطي خشانت دارد و به ميزان مبسوط تري موهايش راچرب ميكند،بشدت بلداست معجون درست كند وبشدت گاهي كارهايي ميكند كه من بشدت دلم ميخواهد موهايم راازدست او بكنم...بله رودولف؟
-
-
خوب دلم ميخواهد موهاي رودولف رابكنم...بهرحال هركس خوبي بدي دارد اين رودولف راكه عين چي نشسته دارد منرانگاه ميكند يكزمان مرده بود زنش داديم زنده شد كلي الان خوشحال است مگرنه رودولف؟
رودولف تاميايد جواب بدهد بلاتريكس اورابه ديوار بسان تابلو متصل ميكند:
-كه از زندگي بامن خسته شدي؟
-
چه ناز...ولي من هنوز جواب ندادم...من تمام دنيارابا بلاي خوبم عوض نميكنم!!!
-
چند تا دنيا ميشناسي؟اصلا دنيا كيه؟
-
-بلاتريكس بشين بعدا هم ميتوني بكشيش...خلاصه الان رودولف آدم شده وعين بچه آدم دركارهاي خانه به زنش كمك ميكنه ودر اوقات فراغت آدم ميكشه به چه ماهي تازه بچه دارهم شده اند بچه شان خودش يكپا مشنگ كش شده كارهمه راراحت كرده...خوب حالا با همه اين اوصاف نظرت چيه جينا؟
همه برميگردند ميبنند جينا نيست:
-اي خدامن از دست اينها چكاركنم!!!
لرد بشدت مشغول نوازش اسنيپ ميشود:
-اي بميري بااين زن گرفتنت!!!
-
لردي!!!
درهمين هنگام جينا برميگردد:
-كجا رفته بودي؟
-عروس رفته بود گل بچيند...
درهمين هنگام يك گل گوشتخوار اندازه قد رودولف وارد اتاق ميشود:
-سلام عليكم ورحمة الله!!!
همه:
چي ميگه؟؟؟؟؟؟
گل گوشتخوار بغل دست لرد مينشيند وبه همه نگاه ميكند:
-
خوراكي!!!
بليزدرگوش رودولف صحبت ميكند:
-مطمئني اين از همكلاسي هاي بچت نيست؟
-
-مطمئن شدم
-ببين دخترم جينا...زندگي چيزخوبيست اينقدر حال ميده كه نميدوني...ازدواج ميكني بچه دارميشي اين شوهرته ميرين باهم بيرون صفاحال ميده،حالا البته نظرخودت هم مهمه!!!
همه به سمت جينا برميگردند وميبينند اونيست:
-
من تورو ميكشم اسنيپ!!!
-
بقيه سعي ميكنند لرد را آرام كنند درهمين حال گل گوشتخوار به سمت بليزميرود:
-سلام نون!!!
-
چرا وقتي موضوع كم مياري بمن گيرميدي؟؟؟؟
بعداز لحظاتي درحالي كه لرد آماده آويزان كردن اسنيپ از سقف است دوباره جينا برميگردد:
همه:
لرد:
كجابودي دخترم؟
-عروس رفته بود گلاب بياره...
درهمين حال يك ترول گنده بيريخت زحلم بوگندو وارد اتاق ميشود:
همه:
لرد:
اين چيه؟
-عطر ديويدوف
-آواداكداورا
-
نخورد!!!
رودولف بشدت از اتاق فرار ميكند چون شايد نفرين لرد به او برخورد نكند ولي مسلما گل گوشتخوار به او برخورد ميكند:
-بليزكو راستي؟
-
رفت با گل گوشتخوار!!!
-
ناراحت شديم!!!
بالاخره همه سرجاي خود برميگردند ولرد دوباره شروع ميكند:
-ياباهم ازدواج ميكنيد يامن ميدونم وشماها!!!
-لرد سخنراني نميكني؟
-
يكي رودولفه خفه كنه!!!
-باكمال ميل
!!!
سكوت مرگباري در اتاق احساس ميشود-چي نوشتم من-بالاخره جينا به سخن درميايد:
-خوب....من...اه...
راستي چقدر درامد داري؟
-هرچي توبگي!!!
رودولف دودستي ميزند تو سرش:
-احمق اينو اينجا نميگن!!!
-خوب...من...اه...راستي تو خونه داري؟
-هرچي توبگي عزيزم!!!
رودولف دودستي ميزند تو سر گل گوشتخوار:
-اين سوزنش گيركرده؟
-خوب...من...اه...ويلاي شمال داري؟
-هرچي تو بگي آخ!!!
-
گيرسوزنش رفع شد!!!
------------------------------------------
3ساعت بعد:
بعدازاينكه جينا تمام اطلاعات رادرمورد املاك ودارايي اسنيپ به علاوه تعدادي سئوال كنكور وامثالهم ازاو ميپرسد بالاخره ازجايش بلند ميشود تا جواب بدهد:
-Ok!!!
همه:
بابا باكلاس!!!
-----------------------------------------
مراسم عروسي رابزنيد...ارزشي بزنيد ميزنمتان