دوستان خواهش میکنم کمی رعایت کنید.لطفا در داستان به مواردی که نباید اشاره بشه اشاره نکنید.هر کی خواست میتونه با اسنیپ ادامه بده و هر کی خواست با جینا.توجه داشته باشید که جینا در لس آنجلسه(که البته حدس میزنم رابستن برای چی فرستادش اونجا
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f87046ed246c.gif)
)ضمنا بهتره از سریالها استفاده نکنید چون کسایی مثل من که سریال نگاه نمیکنن دچار سر در گمی میشن.برره تموم شد گیر نرگس افتادیم.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil52413a50bb0ac.gif)
---------------------------------------------------------------
اسنیپ بعد از رفتن جینا دچار افسردگی شدیدی شد...دوری از جینا برای اون خیلی سخت بود...
-وای...در این مدت کوتاه چقدر بهش عادت کرده بودم.حالا من بی تو چه کنم.آه ای زندگی...ای تقدیر...
جینا جینا..جینا جینا...
سوروس با قدمهای آرام بطرف در میره و بازش میکنه.
-سلام سوروس..میگم که...
-سلام بلاتریکس.چرا اومدی؟اومدی از بدبختی من لذت ببری؟اومدی سکوت و تاریکی خونه منو ببینی؟
بلا:
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f6cafebbb7d7.gif)
..من فقط میخواستم بپرسم این زنگ درتون چرا جینا جینا میکنه؟
سوروس که از شدت ناراحتی یک قطره روغن هم به موهاش نزده بود:این هدیه عروسی من به جینا بود
بلاتریکس با دیدن گریه سوروس دلش کباب میشه
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f6c91016fc30.gif)
...
-گریه نکن..من برات چیزی آوردم که حتما خوشحالت میکنه.
دستشو توی جیب رداش میکنه و دنبال چیزی میگرده.
-ایناها..پیداش کردم.
سوروس:
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d4bf674740.gif)
ماهیتابه؟
-
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f87046ed246c.gif)
..نه این نبود.این برای مواقع اضطراریه..گاهی برای ادب کردن رودولف ازش استفاده میکنم...ایناها..چیزی که برای تو دارم اینه...و کاغذ پاره پوره ای از جیبش در میاره.
-این چیه؟
-خوب مگه دلت برای جینا تنگ نشده بود؟نامه جیناست.هر کاری کرده جغده حاضر نشده بیاد اینجا.ظاهرا از قیافه تو ترسیده.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f87046ed246c.gif)
جینا هم نامه رو برای من فرستاد.
-و تو این نامه رو چند بار خوندی که به این شکل در اومد؟
بلا:
سوروس با اشتیاق نامه رو باز میکنه.
سوروس عزیزم سلام
امیدوارم حالت خوب باشه.من که خیلی خوبم..اینجا خوش میگذره.ارباب اصلا نمیذاره ما دست تو جیبمون کنیم.هی ما رو مهمون میکنه
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d8cba2622e.gif)
اینجا من با جادوگرهای زیادی دوست شدم.از اونجایی که جادوگران اینجا همگی خیلی خوش تیپ هستن من تازه متوجه شدم که چه کلاهی سرم رفته.من به این خوشگلی اصلا نمیدونم چرا زن تو با اون هیکل نی قلیون و اون دماغ سه متری شدم.فعلا باید برم..بازم برات از این نامه های عاشقانه مینویسم...فعلا بای بای
سوروس که با خوندن هر سطر نامه سرخ و سرختر میشه نامه رو پرت میکنه..
-بلا تو یه دکتر خوب سراغ داری؟
-دکتر برای چی؟
-خوب...برای...چیز..برای دماغم.
بلا نگاهی به بینی سوروس میندازه...
-نچ... این درست شدنی نیست...
سوروس:
-چیز..نه..منظورم این بود که کار دکتر نیست..خودم برات درستش میکنم
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f6c91016fc30.gif)