با سلام؛ اول يك چيزي بگم:
موضوع اينجا طنز است و هر گونه شوخي كه با كسي ميشه از روي قسط بد نيست و اميدوارم كسي ناراحت نشود.
لطفآ تو اين تاپيك فقط پست طنز بزنيد نه چيز ديگه!
*********************************************************
بخاري مه آلود و رقيق تالار را پوشانده بود. صداهاي عجيبي به گوش مي رسيد. تالار بر خلاف جمعيت كم هافل شلوغ و مزحم به نظر ميرسيد. پسرا بيژامه هاشون را پوشيده بودند و دخترها هم دامن پليسه اي هاشون را كه از زير بغل تا كف پاشون را پوشونده بود، بر تن داشتند.
تق....تق....جينگ....جينگ...
جاستين دستش رو دراز ميكنه و و كليد ضبط مشنگي رو فشار ميده:
*دلبر،دلبرم... تاج ســرم... فكرت نميـــره از ســرم.......
بچه ها: آآآآآآآآآآآآآآآآه...، بيا.....
صداي كف و سوت به گوش ميرسه و عده اي نامشخص ميريزن وسط و بندري ميرن.....
ادوارد مبايل يكي ازبچه ها (
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil4b45f0db7e235.gif)
) رو كش ميره و زنگ ميزنه به آرشام...
چند دقيقه بعد آرشام با چه مشت جوات ميريزن وسط و شروع ميكنن به بندري رفتن!!!
دنيس هر طوري كه هست از شر ادوارد كه داشت او را به رقص وا ميداشت گريخت و به آن طرف تالار چشم دوخت:
ورونيكا كه متوجه اين حالت دنيس شده بود، با آرنج يكي محكم ميكوبه به پهلوي اريكا كه دستش تا آرنج در دماغش فرو رفته و به نقطه اي نا مشخص چشم دوخته بود!
با اين كار ورونيكا، اريكا در حدود بيست متر به ست چپ پرتاب شده و به در خوابگاه اصابت ميكنه. به اين صورت در از جا كنده شده و اريكا به درون خوابگاه شليك ميشه!
دنيس:
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil5241366c9473c.gif)
در اين لحظه دوباره ادوارد پاچه بيژامه دنيس را گرفته و ميشد تا به جمع جواتان وسط مجلس كه حالا انگار تشنج گرفته بودند بپيونده!
دنيس كه هنوز به در خوابگاه چشم دوخته به ادوارد ميگه: جان ما ول كن... ببين، اين لودو يك رقاص ماهريه كه نگو و نپرس.
ادوارد كه داشت ذوق مرگ ميشد در همان حالي كه رقص معروف آجاسيش رو انجام ميداد به طرف لودو رفت كه گوشه اي ايستاده و با سامانتا صحبت مي كرد:
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d4c7ee5cd2.gif)
ادوارد كه حسابي جو رقص گرفته بودش و تازه گرم شده بود، از پشت پريد رو لودو و دستاي چسبناكش را دور گردن لودو حلقه كرد: آآآآآآآآآآآه، حالا خوشگلا بايد برقصن.....
لودو كه غافلگير شده بود و داشت خفه ميشد، براي خلاصي از شر ادوارددو طرف مچ دست او را گرفته و انداخت پشت گردن سامانتا. ولي اي دل غافل كه هنوز بدن ادوارد پشت لودو است و دستاش پشت گردن سامانتا....
خلاصه اينكه وضعيت بسيار خطير شده و موقعيت براي تنفس مصنوعي آماده شده بود...اما...اماچون بچه هاي هافل هيچكدام بي ناموسي نويس نيستند، ميريزن سر دنيس و....
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d8a2c885c2.gif)
حالا به هر صورتي كه بود....
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil4b45f0db7e235.gif)
لودو دست ترش و شور ادوارد را گاز گرفته و باعث ميشه كه ادوارد مثل بچه ي آدم دست لودو را گرفته و به سمت وسط تالار كه جو نامناسبي داشت مي بره...
لودو:
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil52413799807e4.gif)
ادوارد، لودو را به وسط جمعيت شوت كرده و خود هم شروع ميكنه به بندري زدن
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d8cba2622e.gif)
... لودو هنوز شروع نكرده زير دست و پاي جواتان هافل له شده و به صورت يك كاغذ صاف رنگ و وارنگ در مياد.....!
بچه ها در همين احوالات بودند كه ناگهان صداي آژير مانندي به گوش ميرسه و صحنه قرمز چشمك زن ميشه. همه دست از رقص ميكشن و شروع ميكنن به اينطرف و اونطرف دويدن
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f6c91016fc30.gif)
........