بدین ترتیب کریچ و اسکاور تصمیم میگیرن که هری رو از خواب بیدار کنن و از تالار ببرنش بیرون...
کریچر: خب دیگه چرا معطلی برو بیدارش کن!
اسکاور: من؟!
کریچر: نه پس من!...تو باید بیدارش کنی دیگه!
اسکاور: هیچ بایدی وجود نداره عزیزم!
کریچر: خب باشه پس سنگ جادو-کاغذ پوستی-قیچی ماگلی میریم!
اسکاور: بریم!
بدیت ترتیب اسکی و کریچ همین شکلی شروع میکنن به مبارزه و مجادله تا اینکه بالاخره کریچ میبازه و میره تا هری رو از خواب بیدار کنه...
کریچر: هی هری...هری پاتر...بلند شو!
هری: زووووووووپ....دور شو پست فطرت!
کریچر با خودش!: هری پاتر به کریچر گفت پست فطرت؟...یعنی کریچر اینقدر حقیر و بدبخت شده!؟...نه من نمیتونم تحمل کنم!
کریچر به سمت اسکاور میره و دستمال کتک زنندش رو میگیره و با اون خودشو کتک میزنه!
اسکاور: کریچر خودتو کنترل کن...کریچر تورو خدا...این شکلی میمیری!
کریچر: کریچر باید بمیره...هری پاتر به کریچر فحش ناموسی داد!!...یعنی کریچر به بهشت رفت!
در همین لحظه هری از خواب بلند میشه و میبینه که دو تا چشم قلمبه داره نگاش میکنه و یه نفر هم که شبیه آدم بود! بقلش وایستاده!
هری: هی دابی...اوه تویی کریچر؟...اینجا چی کار میکنی؟!
کریچ: هری پاتر در خطر بود!...دابی چون نیست من خبر رسوند!...هری پاتر در خطر بود...سیریوس خواست هری پاتر رو کشت!
هری: سیریوس که پدرخونده ی منه تازه مرده!
اسکی: اِ؟!...منم پدرخونده ی آنیتام!
هری: منو بلند کردین همینو بگین؟!
هری به همین صورت دستش به منوی مدیریت نزدیک میشه!!
اسکی: نه خب ببین هری جان...من الان دیدم که چو به همراه یه پسری از تالار خارج شد!
هری: چی؟!....شناسشو بگو!
اسکی: نه من میدونم کجا رفته بیا بریم دنبالش!
هری از تختخواب میاد پایین و پیژامشو میپوشه(نپوشیده بوده!) و بعد دمپاییاشو میپوشه و با کریچ و اسکی از تالار خارج میشه!
هری: کو کو چو؟!
اسکی: بیا بریم پیداش میکنیم تو یکی از کلاس های طبقه ششمه!
هری ناگهان خشمگین میشه و در حالی که راه میره پشتش همین شکلی مواد مذاب پخش میشه!
اسکی: کریچر بیا جلو یه وقت آتیش نگیری!
کریچر: کریچر آتیش نگرفت!...کریچر پوستش تر بود...کریچر هر روز کرم میزد!
اسکی: ایول بالاخره داری با خشکی پوستت مبارزه میکنی؟
کریچر: کریچر به حرف اسکی گوش کرد پس کریچر جوراب خواست!
اسکی: ها جوراب؟!...بیا حالا فعلا این دستمالو بگیر تا بعد یه جوراب واقعا بهت میدم!
اسکی دست میکنه تو داخل شلوارش و یه دستمال تبدیل شونده به جوراب در میاره و به کریچر میده!!
-کجا؟!(با یه صدای خوف بخونید!)
آرگوش فیلچ در حالی که یک عدد ناخنکش! در دستانش داره به سمت اون سه نفر میاد!
هری: هی آرگوس چو کجاست؟!
آرگوس: این وقت شب اینجا چی کار میکنید؟
هری: چی؟...نه میگم چو کو؟!
آرگوس: بیا اینجا ببینم پسره ی چشم سفید!...باید مجازات بشین!
آرگوس یه دستی هری و اسکاور و کریچر رو با هم میگیره و به سمت دفتر خودش میبره!!
------------------------------------------------------------------------------
در یک فرآیند ارزشی-دیر وقت! نمایشنامه طنز طنز نشد!...متاسفم براتون!!!
[url=http://godfathers2.persiangig.com/hammers/Pro