استر که روی تخت ناظریش نشسته بود ، فکر میکرد چی کار کنه.
دستاشو ستون سرش کرد.
اگه پیمان ناگسستنی ببندم ؟ ...
سرشو آروم روی تخت گذاشت و چشماشو به سقف اتاق ناظری دوخت.
اگه من با پیمان ناگسستنی بفهمم که اونا چیکار میکنن ، بعد به هیچکس نمیتونم بگم.
باید یه جور دیگه از موضوع سر در بیارم.
واسه چی اونا کتاب میخونن ؟ چی میخونن ؟ اسنیپ ....
اسنیپ : ارادتمتد فرگوس فینیگان
استر :
تو بالاخره فرگوسی یا اسنیپ ؟
اسنیپ : من یه عضو فرا ارزشی هستم.
استر : ول کن بابا ! تو خوابم مارو ول نمیکنی ؟
سوروس : یوها ها هااا ! فرگوس برو بیرون . من خودم حساب استر رو میرسم.
استر :
سوروس : ببین استر . پاتو از ناظریت درازتر کردی . کی به تو
اجازه داد درباره کتابخانه فضولی کنی ؟
استر : عجب پررویی هستی تو. اینجا گریفندوره . تو اسلیترینی ه خائن واسه چی اومدی تو تالار من ، و هدی و ویکی رو تحریک کردی ؟
ناگهان استر ندایی را شنید که فقط خودش می شنید.
ندای غیبی : ای استر ، ای ناظر ، ای مو قشنگ ( جان نثار )
استر :
ندای غیبی : تو نباید پیمان ناگسستنی ببندی.
از کسی که میتونه کمکت کنه ، کمک بگیر . کسی که جادوگر بزرگیه.فقط اون میتونه .
استر : کی ؟ ...کیه ؟
ندای غیبی : اب...
پتیکوپ ... پتیکوپ ...
استر چشماشو باز کرد .
استر :
استر که مثل یه بمب هسته ای شده بود ، سریع از اتاقش اومد بیرون که کسی که بیدارش کرده رو شپلخ کنه.
مگورین : یک .. دو ... یک .. دو ...
استر : داری چی کار میکنی ؟
مگورین : صبح شده دارم نرمش میکنم.
نمیدونم چرا ییهو حوس نرمش کردم.
استر :
حتما باید کنار اتاق من نرمش کنی .... ( سانسور)
مگی :
مگه چی شده ؟
استر : قانون جدید :
هر کی نرمش یا ورزش کنه از تالار اخراج میشه. مخصوصا سانتورها !
استر با عصبانیت برگشت به اتاقش و پشت میزش نشست.
به این فکر میکرد که کی میتونه کمکش کنه؟
ندای غیبی اسم کیو میخواست بگه ؟
======
=======
معذرت میخوام . خیلی بد شد.
فقط میخواستم تاپیک رو از خاک خوردن نجات بدم.
همه پست من برای همون جمله آخر ندای غیبی بود.
چون استر نباید پیمان ناگسستنی ببنده.
اگه دوست ندارین پست منو ادامه بدین ، حد اقل پست ویکتور رو ادامه بدین. فقط نزارین تاپیک خاک بخوره.
ممنون.