خارج از رول :
* دوستان لطفا موضوع رو زود عوض نکنید .
* برای زدن پست های بیناموسی اول یه دوره ای چیزی ببینید ( ترکوندید ) !
* ماتیلدا جان شما به انجمن بیا تو جادوگر برید , تاپیک آموزش پست زنی , یا نقد پست ها که تو هر انجمن هست , رول زدن رو یاد بگیری , قصد توهین ندارم به خدا ولی شما فقط دارین دیالوگ مینویسید , تو یه پست که فقط حرف نمیزنن .
* دو تا ناظر گل داریم که دارن پست ها رو نقد میکنن , لطف کنن زیر پست این چنین اعضایی یه ذره توضیح در مورد رول زدن و یا تاپیک های آموزش پست زنی رو معرفی کنند .
* من پست ماتیلدا رو در نظر نگرفتم چون داشت از موضع اصلی داستان خارج میشد
+@+@+@+@+@+@+@+@+@+
رول :
ارنی که باز هم به دنبال فتنه بازی بود با دست اشاره ای به تابلو کرد و با حالت پرسشگرانه گفت : بعد از پاچه خواران چی نوشته ؟
دانگ که دست ارنی را خوانده بود , سقلمه ای به لودو زد و پس از چند لحظه او را از منظور حرف ارنی مطلع ساخت . چهره ی لودو پس از چند لحظه همچون مرغی که در حال تخم گذاشتن بود سفید و سپس زرد شد .
لودو رویش را به طرف ارنی کرد و با صدای بلند گفت : کره خر برو گمشو از تالار بیرون و پس از چند ثانیه با پاهایش همچون توپ گلف ارنی را شوت کرد ...
ارنی به گوشه ای از تالار پرت شد و با چشمان گریان به طرف در خروجی تالار رفت ..
همه ی اعضا با سر نشانه ی موافقت خود را از این حرکت لودو نشان دادند و به طرف شومینه تالار حرکت کردند ..
ارنی سوییشرت خود را برداشت و به طرف سرسرای بزرگ حرکت کد , در حالی گریه میکرد , پلیر خود را از جیبش در آورد و در گوشهایش گذاشت و حرکت کرد , در همین حین دو دختر خوشگل راونی در راهرو قدم میزدند و با دیدن چهره ی ارنی خنده ای تصنعی به طرف تالار خود حرکت کردند ..
ارنی چند ثانیه ای به آنها خیره شد و بعد از چند ثانیه گفت : تو لونا لاوگودی ؟
دختر مو زرد با حالتی عجیب روی پاشنه ی کفشش چرخید و گفت : بله خودم هستم ! شما ؟
ارنی از جای خود بلند شد و با حالتی جدی گفت : مهم نیست من کی هستم , یه دختر خوشگل این موقع شب تو سرسرا چیکار میکنه ؟
لونا کمی جا خورد و سپس گفت : اول ای اس ال بده بگم چیکار میکنم !!
ارنی که در حال لذت بردن بود , گفت : من ارنی مک میلان , هم سن شما از هافل !!
لونا با حرکتی انتحاری لاوی ترکوند و نیش ارنی تا بناگوش باز شد ...
_ بلند شو , میگم بلند شو ببین چه خبره ؟
ارنی که نیشش همچنان باز بود گفت : آخ لونا نه !
_ لونا کیه پدر سوخته , باز خواب دیدی , اما اون سطل آب رو بده .
ارنی که ظاهرا همه چیز را خواب میدید گفت : چیه ؟ لونا کو ؟ اسپی دانگ رو خورد ؟
لودو که بالای سر او بود گفت : چی میگی ؟ میگم دانگ نباید رو این کروشیو رو امتحان میکردی ..
ارنی : لودو چرا تو منو شوت کردی ؟
لودو با چهره ی اخمو گفت : چی میگی دیوونه , خاک تو سرت با یه کروشیو بیهوش شدی , مایه ننگ هافلی !!
ارنی که متوجه شده بود گفت : این دانگ منو زد , الان باباشو در میارم ..نفس کش !!!!
+@+@+@+@+@+@+@+
بازم شرمنده , موضوع داشت یه ذره منحرف میشد .. ( چکش )
سلام ارني جان!
پست خوبي بود! خودت رو خوب در پستا چپوندي!
اين كه ارني سعي داره تفرقه بندازه و دعوا بندازه خيلي قشنگ بود كه در پست قبليت ديدم! ميتوني اينطوري از شخصيتت طوري كه دوست داري لذت ببري! در كل خيلي خوبه كه همه ميتونن در پستها براي خودشون شخصيت پردازي كنن...(در مورد شخصيت خودشون)
پست خوبي بود! زياد به جزئيات نميپردازم...
در كل به نظر ميرسه خيلي دوست داري در رول با دانگ درگير باشي! واسه همين موضوع رو برگردوندي...
ايده ي خواب ديدن ارني هم قشنگ بود!
اون قسمت لونا رو ميتونستي خيلي خنده دار ترش كني و جاي كار بيشتري داشت...!
اميدوارم همينطور پستات بهتر شه...
موفق باشي
لودو؛