-ایده تو که گفتی باید از نمایشنامه بری بیرون ها!
-ها باشه!!!
-ایششششش...!
کورن تا میاد صحبت کنه بینز میپره وسط نمایش نامه و با لوله میوفته به جون کورن
بینز : آخه بوقی خودتو چطور انداختی وسط رول برو بیرون ببینم اینجا فعلا دست دختراس
کورن و بینز با هم از صحنه خارج میشن
آنی : خوب مو یه ایده داروم اونم خیلی خوب
رزی : ایده ؟
آنی : مودونومو نوموگوم ( خیلی غلیظ گفت )
پنی : اه با این لهجت من میدونم باید چیکار کنیم...
و زیر چشمی به وینکی اشاره میکنه
رزی و آنی خیلی تابلو رو برمیگردونن و به وینکی نگاه میکنن
برق شرارت از چشمان هر سه بیرون میزنه و لبخند شیطانی میزنن و برق دندون طلای اونا معلوم میشه و هر سه باز این شکلی میشن
================================
وینکی توی یه کمد تنگ و تاریک و چیز
وینکی : کمک ... کمک ... کمک ...
ولی انگار هیچ صدایی بیرون نمیره
بیرون کمد
آنی و رزی و پنی بیرون کمد با هم صحبت میکنن
پنی : خوب حالا باید یه کاری کنیم این کریچ رو بفرستیم تو کمد من میگم حالا یه سری نقاشی بکشیم و به دیوار بزنیم تا کریچ بفهمه وینکی کجاست و بیاد دنبالش ما هم اونو زندانی کنیم
رزی : من که مداد رنگیام از این خارجی گروناس عمرا بذارم با مدادای من نقاشی کنین
آنی : خوب منم دفتر نقاشیمو دوست دارم عمرا بذارم ازش ورقی بکنین
پنی : خوب منم دفتر نقاشیمو با مداد رنگیامو دوست دارم پس بریم یکی دیگه رو گیر بیاریم برامون نقاشی بکشه
آنی یکم فکر میکنه و یه فکری به ذهنش میرسه
آنی : مو یه ایده داروم
رزی : اگر این دفعه بگی نمیگم دفترت رو خط خطی میکنم
آنی : نه میگوم ما الان یه نقاش میخواهیم که خیلی حرفه ای باشه خوب مو سراغ داروم
پنی : کی ؟
آنی : این سرافیناس کی کیه برا همه مفتی نقاشی میکشه
پنی و رزی به همدیگه نگاه میکنن و بعد هر سه با هم به هم نگاه میکنن و برق شرارت تو چشماشون دیده میشه ( برق شرارت تو چشاشون مثل برق شرارت تو چشای نقش بدای فیلم هندیاس ) و در آخر باز هم این شکلی میشن
( آخرش اینا معتاد بدبخت میشن من میدونم
)
================================
سرافینا نقاشی کامل شده رو به پنی و رزی و آنی میده و اونا با دقت بهش نگاه میکنن
نقاشی یه مشت عکس ترسناک از دخترای جوونه که یا بانداژ شدن یا دهنشون سرویس شده ببخشید دهنشون با یه چیزی بسته شده
رزی : وای سرافینا تو چیکار کردی !!! ایول عین آواتور من تو 360 شده
رزی میپره بغل سراف و صدای ماچه که هی میاد
رزی : وای چقدر خوب کشیدی سرافینا عین عکسای من تو 360 شده
آنی با دقت بیشتری به نقاشی نگاه میکنه
بعد از کلی نگاه کردن به یه نتیجه ای میرسه
آنی : خوب بچه ها این نقاشی خیلی قشنگه
اون دو : بله
آنی : خیلی هم قشنگه
اون دو : بله
آنی : خوب حالا به چه دردی میخوره ؟ اون کاچاره کچل از کجا میفهمه که این وینکی کجاست از روی این نقاشی
سرافینا : بچه ها ببینید من تو این نقاشی رمز های بسیار زیادی رو پنهان کردم که کیریچ اگر دقت کنه میفهمه وینکی تو کمده مثلا به خطوط لب اون نقاشی دقت کنین همونی که دستشو بستن ببین نوع چین خوردگی لبش داره میگه وینکی
اون سه با دقت نیگاه میکنن و تائید میکنن
سرافینا : یا به چشای اون یکی دختره که دهنش رو بستن نگاه کنین داره به سمت کمد نگاه میکنه
اون سه باز هم تائید میکنن
سرافینا و اون یکی رو نگاه کنین که وحشت و ترس تو چشماش حدقه زده ؟ ( خدایی حال کردین ترکیب رو )
اون سه باز هم تائید میکنن
سرافینا : خوب کریچ اینا رو ببینه و دقت کنه میتونه رمز رو استخراج کنه و بره به سمت کمد
اون سه با هم فکر میکنن
رزی : من این کریچی که میشناسم عمرا این چیزا رو درک کنه
اون دو به همراه سراف تائید میکنن
پنی : خوب من یه نظری دارم بغل نقاشی بنویسیم وینکی در کمد زندانیه و یه فلش هم به سمت کمد بزنیم
در این لحظه همه با هم تائید میکنن
و این دفعه هم همه به این شکل میشن
================================
نقاشی به دیوار نصب شده و بغلش نوشته شده وینکی در کمد زندانی است و یک فلش به سمت کمد زده شده
کریچ بعد از مدتی به سمت نقاشی میره و بدن توجه به نقاشی فقط به نوشته دقت میکنه و بهت زده و با سرعت به سمت کمد میره ......