- نيشتو ببند! زود باش برگرد تو تالار... تو نميتوني بياي اردو!
-
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d4afdf156b.gif)
لودو... لودو... لودو غلط كردم! لودو بزار بيام.. من اردو دوست دارم... اريكا تو يه چيزي بگو...
اريكا:
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524137e61e4f1.gif)
لودو:
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil5241392ebfed9.gif)
ملت كه پشت در منتظر بودن تا نوبتشون بشه كه زودتر بازرسي بشن بيان بيرون، كلافه شده بودن، به همين دليل بورگينو كشيدن و انداختن تو تالار تا كار خودشون زودتر راه بيفته...
بورگين:
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d42991c0eb.gif)
اي نامردا...
اريكا داد زد: نفر بعد...
نفر بعدي ماتيلدا بود... لودو جلو رفت و ساكشو گرفت و باز كرد... دستشو برد داخل و... يه مشت كاغذ در اومد بيرون!
لودو:
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil52413871c9ea5.gif)
اينا چيه؟!
ماتيدا: هيچي نيست... خصوصيه، بده من!
و سعي كرد كاغذ ها رو از دست لودو بقاپه... ولي لودو بيدي نبود كه با اين بادا بلرزه (
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d4ed2c5fa6.gif)
)...
- بابا ميگم خصوصيه، جون من اذيت نكن!
لودو: بايد ببينم، شايد با همينا تو اردو واسمون درد سر درست كني...
و لودو شروع كرد به بررسي كاغذها...
- ميگم نگا نكن! نگا نكن! نگا نكن!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524137af26c3c.gif)
اريكا: لودو ميخواي ولش كن. نگا نكن... گناه داره!
لودو: نه... من نميتونم سخت نگيرم! ممكنه چيز خطر ناكي باشه!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil4b45f0db7e235.gif)
لودو يكي يكي كاغذها رو بررسي كرد...
- اما و دنيل... اما و دنيل... اما و دنيل... اينا كه همه عكسه... اما و دنيل... بازم اما و دنيل... آها، اين كيه؟! ببين اريكا...
اريكا: نميدونم... هنديه... شايد تبليغ كوكاكولا باشه!
لودو: آره ... آره... درست ميگي... بايد به مديريت اطلاع بدم... اين تبليغ گذاشته تو امضاش!
ماتيلدا كه داشت گريه ميكرد، با صداي ضريفش (
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil4b45f0db7e235.gif)
) داد زد:
نه!!! تو رو خدا عكسامو بديد!!!آنچنان فريادي بود اين فرياد كه لودو تمام موهاش ريخت!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d422235490.gif)
...
لودو:
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524135f27fa3a.gif)
اريكا داد زد: نفر بعدي بياد بيرون...
- چي چي رو نفر بعدي! بايد بازرسي بدني هم بشه!
اريكا: لودو ميخواي همون چهار لاخ باقي مونده هم بريزه؟! بيخيال شو ديگه...
لودو كه مانند پير مردها تمام بدنش به خاطر شوك وارده، رعشه گرفته بود، گفت: نه! بايد بازرسي بدنيش كنم...
ماتيلدا فرياد زد (اينبار آروم تر بود فريادش!) : دستت به من بخوره ميكشمت . مردك بي ناموس!!!
لودو: آها... ببخشيد... اريكا بگردش!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f87046ed246c.gif)
اريكا در حالي كه زير لب غر غر ميكرد شروع به تفتيش بدني ماتيلدا شد...
- :grin: :lol2: نكن... نكن... واي واي مامان... :lol2: بابا من غلقلكي ام! :lol2:
اريكا: اِ ِ... ساكت باش ديگه دختر اينقدر وول نخور. عصاب ندارم ميزنم تو دهنت ها!
ماتيلدا:
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d4d805f5f0.gif)
جان؟!
لودو: مواظب خودت باش!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d4e36214a0.gif)
ما خيلي خشن شديم جديدآ!
ماتيدا: :grin: خوب خندم ميگره... بابا به اونجا دست نزن
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d46c4a94c0.gif)
اريكا: اووووووف.... برو برو.. چيزي نداشت لودو جوون...
-
نفر بعد بياد...--------------------------------------------------------------
به دوستاني كه اطلاع ندارن... اين قضيه ي داستان از پست شماره 61 (ماتيلدا) شروع شده... (قراره بريم اردو!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f87046ed246c.gif)
)