عرق سردی بر پیشانی بورگین نشسته بود...
نفس هایش به شماره افتاده بود و همچنان به چشمانی گرد از تعجب به جلو ، به جایی که سیاهی مطلق وجود داشت نگاه میکرد.
آرام و زیر لب نجوا کرد : از این شوخی ها متنفرم ... به خصوص وقتی که واقعی باشن!
تمامی هافلپافی ای دیگر نیز دست کمی از بورگین نداشتند.
بورگین نفسش را در سینه حبس کرد و با یک حرکت ناگهان به عقب برگشت!
هیچ چیزی دیده نمیشد!
سیاهی مطلق ولی هنوز سنگینی دست را بر شانه اش احساس میکرد.
سعی کرد خیلی آرام باشد سپس خطاب به دیگر هافلی هایی که در کنارش بودند گفت : اینجا هیچ چیزی نمی بینم ولی هنوز میتونم سردی و سنگینی اون جسم رو حس کنم! بهتره به راهمون ادامه بدیم.
ورونیکا که در حال خوردن پوست لبش بود با صدایی که میشد ترس را در آن احساس کرد گفت : از شروعش معلومه که اصلاً این اتفاقات خوشایند نخواهد بود...!
دوباره تمامی هافلپافی ها در سکوت جنگل به راه افتادند.
سکوت به طرز عجیبی بر محیط حکم فرما شده بود و تنها صدایی که می آمد صدای شکسته شدن برگ های خشک شده در زیر پاهای آنان بود.
دنيس در حالی که با آستینش عرقی را که بر گونه هایش نشسته بود پاک میکرد خطاب به ورونيكا که چهره اش از درد نیش حشرات درهم رفته بود گفت:هی مواظب اون پشه ها باش ... ممکنه کل خون صورتت رو بخورن! الان دقیقاً یک ساعت و نیمه که ما داریم میریم جلو ولی هنوز هیچ خبری نشده!
ورونيكا که با دستش چند پشه را دور میکرد گفت : اینجا جنگل ممنوعست ... خیلی طول میکشه که به نقطه ی مرکزیش برسیم ... اونجا تنها جاییه که میشه تو محوطه هاگوارتز آپارات کرد.
کمی بعد دوباره اما سکوت را شکاند و گفت : دیگه اصلاً نمیشه ببینم بهتره که چوب دستی هامون رو روشن کنیم.
و با یک حرکت چوب دستیش را از ردای زرد رنگش بیرون آورد و سریع نوری ملایم در هوا پخش شد.
ولی نه تنها این نور به آنها آرامش نداد و روحیه اشان را تقویت نکرد بلکه دیدن موجودی با هیبتی بزرگ و دندان هایی که از آنها خونی سرخ رنگ میچکی که میشد حدس زد خون تک شاخ است ، در برابر دیدگانشان کاملاً آنها را از این که به این جنگل شوم پا گذاشته اند متنفر کرد!
بورگين جان، در پست قبلي (دنيس 149) ذكر شد كه:
اما و سامانتا و ارني با لودو قراره شب برن دياگون!
ورونيكا و درك و دنيس و بورگين و ماندي هم از جنگل ممنوعه آپارات كنن برن دژ مرگ!
حالا لودو و درك تو جنگل ممنوعه چيكار ميكنن؟!
لطفآ كمي با دقت تر پستاي قبلي رو بخونيد.چشم! پ.ن 2 :
درست شد