به نظرم بهتر بود داستانو تو خوده هافل ادامه ميداديد!!
*****
پیوز:
اینا چشون بود؟
------------------------------------------------
پيوز همين طور كه از كار ملت هافل تعجب كرده بود پشت سر هافليها از تالار هافل خارج شد و سعي كرد از نزديكترين كس به خودش يعني آلبوس قضيه را بپرسد ولي آلبوس به او توجهاي نميكرد تا اينكه پيوز شاكي شد و پيراهن آلبوس رو كشيد و با عصبانيت گفت:
- اااه!مرتيكهي بوقي دارم باهات حرف ميزنم! ميگي قضيه چيه؟! يا بوقت كنم؟!
آلبوس با بغض گفت:
- بدبخت شديم پيوز!!...
سپس بغضش تركيد و سرش را روي شونههاي پيوز گذاشت و احساس سرماي شديدي كرد (خوب پيوز روح ديگه!!
) ولي سرش را بلند نكرد و با گريه ادامه داد:
- پي..يوز! رز گلمو بردن! هي هي!! بقيه دختراي هافلم بردن! هي هي!!
پيوز كه برق از سه فازش پريده بود با فرياد گفت:
- چي؟!
كي(key جهت سهولت بيسوادان!
)؟! اينقدر نق نزن ببينم! حرف بزن بگو ببينم كي (Ki) اين كارو كرده؟!
آلبوس كه هنوز گريه ميكرد گفت:
- دابي و آراگوگ!
پيوز با فريادي بلندتر از دفعه قبل گفت:
- چي؟! همانا من رگ غيرتم به جوش آمد!(مگه رگ غيرت باد نميكرد؟! حالا شما ازش ايراد نگيريد مگه آدم از يه روح داغون ميتونه انتظار بهتر از اينم داشته باشه؟!
)
سپس با سرعت به سمت محوطهي هاگوارتز پرواز كرد (نكته: پيوز روحه هنوزا!
)! آلبوس كه ديد پيوز به سمت محوطه ميره خودش رو جمع و جور كرد و با سرعت به دنبال پيوز به راه افتاد، پيوز پس رسيدن به محوطهي هاگوارتز ناگهان ايستاد و رو به آلبوس كرد و گفت:
- نميدوني بچهها كجا رفتن؟!
آلبوس با اين (
) حالت به پيوز گفت:
- پروفسور خودت گفتي آراگوگ و دابي داشتن ميرفتند به سمت جنگل ممنوعه خوب بچههام رفتن تو جنگل ديگه! نامردا واينستادن (مطمئن نيستم اين كلمهي واينستادن درست باشه!) ما هم بهشون برسيم! حالا بايد با هم تنها بريم تو جنگل ممنوعه؟!
سپس با اين (
) حالت گفت:
- من ميترسم! جميز ميگفت جنگل خيلي موجودات خطرناكي داره!!
پيوز با اطمينان خاطري (چون روح بود
) گفت:
- نترس من باهاتم!!بيا بريم!
سپس پيوز به سمت جنگل ممنوعه حركت كرد و آلبوس نيز با كمي مكث و ترديد به دنبال پيوز به راه افتاد!
ادامه بدبد...--------------------------------------------------------
نقل قول:
رز عزيز نوشته: آراگوگ و دابی به بیرون از تالار رسیدن و در حالیکه قیافه هاشون این شکلی شده بود با کیسه غیب شدن.
مگه ميشه آخه تو هاگوارتز غيب يا ظاهر شد؟!
نقل قول:
آلبوس عزيز نوشته: بعدش آراگوگ و دابی رو دیدم. داشتن یک کیسه سنگینو حمل می کردن. رفتم کمکشون کنم اونا هم مثل شما می خواستن بزننم...
ببينم مگه آراگوگ و دابي غيب نشده بودند؟! چه جوري پيوز ديدتش؟!
پ.ن: دنيس تو تالار هيچ كاري جزء جواب دادن به تاپيك "هماهنگي....هماهنگي بروبچز هافلپاف!!" كه نميكني جواب تاپيك "دفتر ناظرين محترم هافلپاف!" كه من دادم حداقل اين پستو
نقد كن!!
حال كردي چه جوري نظارتتو زيره سوال بردم؟!