پرفسور مک گونگال شروع به خواندن اسامی کرد:«نفر اول؛ مورگان الکتو»
مورگان تابلویش را که تصویری خیالی از قهرمانی تیم اسلیترین در مسابقات لیگ کوییدیچ بود برداشت و به سمت میز داوران رفت و در مجموع امتیاز 40 را نصیب خود کرد.
نفر بعدی مورفین گانت بود. مک گونگال به یک ذوزنقه ی بسیار کوچک در گوشه ی چپ تابلوی او اشاره کرد و پرسید:«میشه بگین این چیه آقای گانت؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d4bf674740.gif)
»
مورفین:«بله! اون یه خونه است.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524137e61e4f1.gif)
»
پرفسور فلیت ویک:«اونوقت این چیه؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil52413a50bb0ac.gif)
» و به یک دایره ی کج و معوج در بالای تصویر اشاره کرد.
مورفین:«اونم خورشید خانومه.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil46a9f3d65adce.gif)
»
در انتها، تنها دامبلدور بود که در برابر دیدگان حیرت زده ی ملت تابلوی امتیاز 10 را برای اثر مورفین بالا برد.
مک گونگال به خواندن اسامی ادامه داد:«نفر بعدی، آقای بارتی کراوچ.»
بارتی تصویری را که از ایگور کشیده بود، روی سه پایه ی روبروی میز داوران نصب کرد.
اسلاگهورن با لحنی سرشار از احساس گفت:«اوه! این باید ایگور کارکاروف باشه.»
پرفسور اسپراوت ادامه داد:«احتمالا این آخرین تصویر کارکاروفه.»
پرفسور مک گونگال در حالیکه اشکهایش را پاک می کرد گفت:«اوه! ایگور عزیز! تو الان کجایی؟ کاش اینجا بودی و می دیدی که بچه های گروهت هنوز فراموشت نکردن.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d42991c0eb.gif)
»
دامبلدور گفت:«من می دونم کجاست مینروا!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d4846cdecc.gif)
ولی اگه بهت بگم، قول میدی از معاونت استعفا بدی؟»
بارتی که با تحریک احساسات ملت داوران توانسته بود 42 امتیاز کسب کند شاد و شنگول به سمت دیگر اسلیترینی ها برگشت.
نفر بعدی رودلف لسترنج بود که عکس متحرک مانتی را روی تابلویش چسبانده بود.
گرچه ابتدا داوران تصمیم گرفتند هیچ امتیازی به وی ندهند اما با توضیحات بیشتری که رودلف در مورد مانتی ارائه کرد، داوران با دادن 39 امتیاز او را از آوردن مانتی به محل مسابقه و تطبیق دو تصویر منصرف کردند.
آنی مونی که هر چقدر تلاش کرده بود نتوانسته بود هیچیک از خوراکی های مورد علاقه اش را بکشد، تصمیم گرفته بود از راهی دیگر وارد شود.
با تابلویش که تصویری از یک ظرف خالی بود در برابر میز داوران قرار گرفت.
پرفسور اسپراوت پرسید:«خب. آقای مونتاگ! شما یک ظرف خالی کشیدین؟ میشه در مورد فلسفه اش برامون توضیح بدین.»
آنی مونی:«اوه بله. این ظرف خالی نشان از اضطراب ها و پریشانی ها و همچنین ظرفیت های پرنشده ی من داره.»
مک گونگال:«هوم؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d4bf674740.gif)
»
آنی مونی:«ببینید. این ظرف نمادی از منه. همونطور که یک ظرف خالی، کمبودی نمایان رو در ذهن بیننده تداعی می کنه و در عین حال می تونه نیمه ی پر لیوان رو که همون ظرفیت های ظرف برای پر شدن باشه رو نشون بده من هم سرشار از استعدادهایی هستم که به دلیل نیافتن بستر مناسب برای شکوفایی در حال سوخت شدنن و این می تونه ایجاد کننده ی یک خلاء فلسفی و یا عاطفی باشه.»
پس از پایان نطق آنی، دامبلدور بلافاصله تابلوی امتیاز 10 را بالا برد و زیر چشمی نگاهی به چهار داور دیگری کرد که با نارضایتی به او خیره شده بودند.
چهار داور، مدتی کوتاه با هم مشورت کرده و وقتی فهمیدند به نتیجه ای نخواهند رسید، هر یک از آنها امتیاز 7 را برای آنی مونی مناسب دیدند.
آنی مونی با کسب 38 امتیاز به میز اسلیترین بازگشت.
نفر بعدی ایوان روزبه بود. او با تابلویش در برابر میز داوران قرار گرفت.
نقاشی او تصویر فوق العاده ی یکی از فیلم های مشنگی بود که در آن مردی را با بارانی مشکی و عینک دودی در حال جاخالی دادن از تیرهای مشنگی نشان می داد.
داوران به مدت ده دقیقه اصرار داشتند که نقاشی ایوان نیز مانند نقاشی رودلف یک عکس اما از نوع غیر متحرک مشنگی است.
گرچه در انتها داوران قانع شدند که تقلبی در کار نیست ولی با تنگ نظری تمام و تنها به علت الهام گرفتن از سینمای مشنگی امتیاز 29 را برای ایوان مناسب تشخیص دادند.
مک گونگال لیستش را برداشت و نام نفر بعدی را خواند:«جناب آقای سورس اسنیپ! خواهش می کنیم تابلوتون رو برای امتیازدهی به جایگاه مخصوص بیارید.»
اسنیپ تابلوی بسته بندی شده اش را برداشت و در کمال آرامش به سمت میز داوران حرکت کرد. نگاه کنجکاو و منتظر اسلیترینی ها را حس می کرد. نیشخندی زد و به راهش ادامه داد.